قربانیان جنگ باید طرف سوم مذاکرات صلح باشند

قربانیان جنگ باید طرف سوم مذاکرات صلح باشند

گفت‌وگو با جواد زاولستانی، مسئول اجرایی مؤسسه حقوق بشر و دموکراسی افغانستان

شبکه ملی قربانیان جنگ متشکل از اعضای خانواده‌های قربانیان از ۸ حوزه جغرافیایی افغانستان، طی یک همایش ملی در کابل اعلام موجودیت کرد و خواست‌های قربانیان جنگ پیرامون پروسه صلح جاری را مطرح کردند. این شبکه به ابتکار مؤسسه حقوق بشر و دموکراسی افغانستان ایجاد شده است. در گفت‌وگو با جواد زاولستانی، رییس اجرایی این مؤسسه (AHRDO) در رابطه به چگونگی ایجاد این شبکه و خواست‌های قربانیان جنگ در پروسه پرداخته‌ایم.

شبکه ملی قربانیان چگونه ایجاد شد و کدام قربانیان جنگ شامل این شبکه هستند؟

شبکه ملی قربانیان متشکل از نمایندگان قربانیان جنگ از چندین حوزه جغرافیایی یا زون‌های افغانستان است که از سال گذشته تا کنون همراه‌شان کار شده است. هدف این بود که صدای قربانیان جنگ در زمینه پروسه صلح بلند شود. اما این کار در عمل چند مشکل داشت:  اول این‌که قربانیان جنگ هماهنگی، شبکه‌سازی و سازماندهی لازم را نداشتند؛ دوم این‌که اکثریت قربانیان جنگ بلد نبودند که چگونه موضوع دادخواهی، خواست‌ها و نگرانی‌های خود را در یک چارچوب مشخص بیان کنند و خواست‌های خود را بخشی از اجندای مذاکرات صلح بسازند. بنابراین در سه مرحله‌ در ولایت‌های چون هرات برای زون غرب، در قندهار برای زون جنوب غرب، در کابل برای زون پایتخت، در بامیان برای زون مرکزی، در مزار شریف برای زون شمال، در ننگرهار برای زون شرق و در گردیز برای زون جنوب‌شرق به مدت  ۱۰ روز برای اعضای شبکه قربانیان برنامه‌های آموزشی برگزار شد.

همایش ملی قربانیان جنگ، کابل - ۱۰ دسامبر
همایش ملی قربانیان جنگ، کابل – ۱۰ دسامبر

برنامه آموزشی قربانیان جنگ شامل دو قسمت بود: قسمت اول تجربه کشورهای مختلف بود که با آن‌ها شریک می‌شد؛ تجربه چگونگی مشارکت قربانیان جنگ و جامعه‌ی مدنی در پروسه‌های صلح. قسمت دوم مکانیزم‌های شمولیت قربانیان جنگ در پروسه صلح، مانند پروسه عدالت انتقالی، دادخواهی و کارهای مرتبط با چارچوب عدالت و پاسخگویی که برای این‌ها فهم جرایم بین‌المللی لازم بود. در این قسمت جرایم جنگی، جنایت علیه بشریت، نسل‌کشی و قتل عام درس داده شد تا اعضای شبکه ملی قربانیان بتوانند در مناطق‌شان مصداق‌های این‌گونه جرایم و جنایت‌ها را شناسایی و تفکیک کنند.

کار ما طوری بوده است که اول قربانیان دوره‌های مختلف شناسایی می‌شد. البته در این شبکه قربانیان دوره‌های مختلف شامل است، اما توجه ما بیشتر بر قربانیان جنگ بعد از سال ۲۰۰۱م، از تمام طرف‌ها بوده که در آن قربانیان جرایم و خشونت‌های مربوط به گروه طالبان، داعش، نیروهای هوایی ملی و بین‌المللی شامل می‌شود.

آیا قبل از شما دیگر نهادهای داخلی و بین‌المللی در این زمینه کار کرده است؟

در افغانستان متأسفانه کار جدی در راستای دادخواهی برای قربانیان جنگ نشده است. البته کارهای اندکی شده که بیشتر در حد تعزیه و همدردی با قربانیان جنگ بوده یا در حد گزارش‌های خبری تجربه برخی از خانواده‌های قربانیان بازگو شده، اما تلاش منظم برای ایجاد شبکه، سازماندهی و برقراری رابطه میان قربانیان انجام نشده بود.

از آنجای‌که پروسه صلح یک مسأله حیاتی بود، ما احساس کردیم که چنین کاری در چنین مرحله‌ی حساس تاریخ افغانستان شدیدا نیاز است تا بتوانیم قربانیان جنگ را وارد پروسه صلح کنیم و صدای آن‌ها تبدیل به یکی از صداهای اصلی در پروسه صلح شود. همزمان با این فعالیت‌ها «صلح قربانی‌محور» را مطرح کردیم که هدف ما از صلح قربانی‌محور این بود که تمام تلاش‌های صلح باید در راستای التیام زخم‌های جنگ و به‌خصوص التیام دردهای قربانیان جنگ باشد.

اگر دو طرف منازعه بتوانند روی موضوع ختم جنگ و التیام‌بخشیدن زخم‌ها و دردهای که قبل از این بر مردم تحمیل شده، گفت‌وگو کنند، آن وقت پروسه صلح به مسیر واقعی یعنی ایجاد صلح پایدار رهنمون خواهد شد. ما با همین هدف چنین برنامه‌ای را روی دست گرفتیم. البته در گذشته تا این سطح نه، اما تا حدی با قربانیان جنگ کار کرده بودیم. مثلا شوراهای قربانیان جنگ ایجاد کرده بودیم، اما سطح دادخواهی آن‌ها و سطح تعامل این شوراها با این شبکه ملی قربانیان فرق می‌کند. ما در شبکه ملی قربانیان خواستار به رسمیت شناخته‌شدن قربانیان جنگ به‌عنوان یکی از طرف‌های مستقل در روند و مذاکرات صلح هستیم؛ یعنی طرف سوم. البته بدون درنظرداشت این‌که قربانیان از کدام طرف هستند و عامل قربانی‌شدن کدام طرف است. یعنی قربانیان صرف به‌دلیل قربانی‌شدن‌شان در جنگ، در روند صلح نیز شریک سازیم و صدایی این‌ها با همه‌ی تنوع و تکثر شنیده شود.

قربانیان جنگ در افغانستان ناهمگن هستند، یعنی از طرف‌های مختلف زخم خورده‌اند. بنابراین هر قربانی از هر طرفی که زخم خورده همان طرف را دشمن می‌داند. در چنین شرایطی شما چگونه توانستید مجموعه‌ای از قربانیان را زیر یک چتر قرار دهید و شبکه ملی قربانیان جنگ را ایجاد کنید؟

این تفاوت دیدگاه‌ها وجود دارد، اما آنچه کار را آسان می‌کند و باعث می‌شود قربانیان جنگ از هر طرفی کنار همدیگر بنشینند، درد مشترک‌شان است. فرقی نمی‌کند که این درد از سوی نیروهای امریکایی وارد شده، از سوی طالبان یا داعش وارد شده یا از سوی نیروهای امنیتی افغانستان، در هر صورت آن‌ها درد دارند و عزیزان خود را از دست داده‌اند، به همین خاطر قربانیان به راحتی کنار همدیگر قرار می‌گیرند.

استدلال ما این است که درد مشترک همه‌ی مردم افغانستان و به خصوص قربانیان جنگ را از هر طرف نزدیک می‌کند. همین درد مشترک قربانی‌بودن باعث شد که اعضای شبکه را از اقوام و ولایت‌های مختلف کنار همدیگر قرار دهد و خواسته‌های مشخص از طرف‌های درگیر جنگ داشته باشند.

براساس تلاش‌های شما آن تعداد قربانیان جنگ که در قالب شبکه ملی قربانیان جنگ فعالیت دارند، در پروسه صلح تاکنون چقدر نقش داشته و چقدر دخیل شده‌اند؟

هدف ما از این کار مشارکت معنادار قربانیان جنگ در پروسه صلح بود، نه مشارکت سمبولیک. اما در این زمینه چند مشکل وجود داشت. اولین مشکل این بود که چگونه و با چه میکانزم این مشارکت تأمین می‌شود و کی‌ها می‌توانند نمایندگان قربانیان جنگ باشند. به همین دلیل بود که ساختار شبکه‌ای قربانیان جنگ ایجاد شد. در مرحله نخست شبکه‌های قربانیان جنگ در زون‌های مختلف داریم که نمایندگان قربانیان جنگ همان زون و منطقه هستند که در ولایات و ولسوالی‌های مختلف در ساحه خود با قربانیان دیگر ارتباط برقرار می‌کنند. در مرحله بعد نمایندگان شبکه‌های که در زون‌ها ایجاد شده، در کابل گروه دادخواهی و پالیسی قربانیان جنگ را تشکیل داده  که در قالب شبکه ملی قربانیان جنگ فعالیت دارند.

این گروه دادخواهی و پالیسی قربانیان جنگ در واقع می‌تواند نقطه تماس قربانیان جنگ با طرف‌ها در پروسه صلح باشد. بنابراین هر مسأله‌ی که در زمینه قربانیان جنگ مطرح باشد، این گروه می‌تواند در هر نقطه‌ی افغانستان با قربانیان جنگ در میان بگذارد و مشوره آن‌ها را بگیرد. همچنان دولت و طرف‌های دیگر پروسه صلح را با قربانیان جنگ در هر ولایت که لازم باشد هماهنگ کند.

در رابطه به مشارکت قربانیان جنگ در پروسه صلح از یک نگاه به‌صورت معنادار ما دستاوردهای خوبی داشتیم. اولین دستاورد ما این بود که گفتمان صلح افغانستان را تغییر دادیم؛ یعنی قربانیان جنگ در یک سال گذشته تأثیر زیادی بر روند صلح گذاشته است. قبل از این گفتمان صلح طوری بود که اگر گروه‌های سیاسی مختلف، احزاب و نخبگان سیاسی قدرتمند و با نفوذ با طالبان به توافق برسند، پروسه صلح به همین نشست چند نماینده نهادها خلاصه می‌شد. اما زمانی‌که فعالیت قربانیان جنگ شروع شد، این نگاه مسلط تغییر کرد، این‌که تأمین صلح پایدار بدون مشارکت معنادار قربانیان ناممکن است.

یکی از اعضای خانواده شبکه ملی قربانیان در روز همایش ملی ملی قربانیان جنگ
یکی از اعضای شبکه ملی قربانیان در روز همایش ملی قربانیان جنگ

قربانیان جنگ بخش بزرگ جمعیت افغانستان را تشکیل می‌دهند. متأسفانه تاکنون گزارش مستند و دقیق در مورد تعداد قربانیان جنگ وجود ندارد، اما براساس گزارش‌های کمیسیون مستقل حقوق بشر قربانیان جنگ را پیش از سال ۲۰۰۱م، بیشتر از دو میلیون تخمین زده بود. پس از سال ۲۰۰۹م، وقتی یوناما مستندسازی تلفات افراد ملکی را آغاز کرد، حالا قربانیان مستقیم جنگ یعنی کشته و زخمی بیشتر از  ۱۱۰هزار نفر رسیده است. این آمارها نشان می‌دهد که قربانیان جنگ بخش عظیم جمعیت افغانستان را تشکیل می‌دهند که این‌ها را نمی‌شود نادیده گرفت؛ هم به‌دلیل مشروعیت پروسه صلح، یعنی اگر قرار باشد توافق‌نامه‌ی صلحی که صورت می‌گیرد مشروعیت پیدا کند، باید خواسته‌ها، نگرانی‌ها و رضایت قربانیان جنگ را با خود داشته باشد، و هم به‌دلیل کثرت جمعیت قربانیان جنگ.

انتظارات قربانیان جنگ از پروسه صلح افغانستان مشخصا چیست؟ قربانیان جنگ از این پروسه صلح چه می‌خواهند؟

در قدم نخست خواست قربانیان جنگ مشارکت معنادار در پروسه صلح است. یعنی طرف سوم مذاکرات صلح باید قربانیان جنگ باشند. قربانیان جنگ خواهان برقراری آتش‌بس و قطع جنگ هستند تا از این طریق طرف‌های درگیر جنگ تعهد شان را به مذاکره و در نهایت به صلح نشان دهند.

قربانیان جنگ می‌خواهند که مذاکرات صلح باید زمینه‌ دسترسی قربانیان را به عدالت، حقیقت‌یابی و جبران خسارت برای آن‌ها فراهم کند. حقوق قربانیان باید بخشی مهم از دستور کار مذاکرات صلح باشد. قربانیان می‌خواهند که تشکیل یک نهاد مستقل و تخصصی «حقیقت‌یابی و مستندسازی» در چهارچوب توافق‌نامه نهایی صلح باشد تا در روشن شدن وقایع ناگوار جنگ و خشونت و التیام قربانیان افغانستان کمک کند و زمینه را برای تقویت پایه‌های اجتماعی صلح  در جهت ایجاد یک جامعه عادلانه و انسانی و فارغ از هرگونه خشونت، ستم و تبعیض فراهم سازد.

زمانی‌که خواسته‌ها و انتظارات قربانیان جنگ در پروسه صلح جدی گرفته شود، باید مسأله عدالت انتقالی نیز مطرح شود. در زیرمجموعه عدالت انتقالی همه‌ی این خواسته‌های قربانیان جای می‌گیرد، با این‌حال آیا به جریان‌افتادن پروسه عدالت انتقالی همزمان با پروسه صلح ممکن است؟

ما احساس می‌کنیم که هنوز طرف‌های جنگ و برخی از چهره‌های که در هر دو تیم مذاکره‌کننده حضور دارند، روایت قربانیان جنگ را نشنیده‌اند. آن‌ها این فرصت را نداشتند که به‌طور عمیق بر آنچه که بر یک خانواده قربانی جنگ گذشته و چند عضو خانواده‌اش را در مدت چند ساعت از دست داده، تأمل کنند. بنابراین ما تلاش می‌کنیم که این فرصت برای قربانیان جنگ فراهم شود تا بتواند از نزدیک با طرف‌های مختلف داستان‌ها و روایت‌های‌شان را شریک کنند.

از دید ما صلح بدون اعتراف، بدون عفو که چه کسی کی را ببخشد و برای چه ببخشد؟ تأمین نمی‌شود. اما در مجموع می‌توان گفت که صلح پایدار نه با اعتراف به جنایت‌های گذشته در تضاد است، نه با پوزش‌خواهی از قربانیان و نه با پروسه عدالت انتقالی. در واقع عدالت انتقالی زمینه‌ی برقراری صلح پایدار را در افغانستان فراهم می‌سازد. در غیر آن شاید یک توافق‌نامه امضا شود، اما جامعه هیچ وقت به صلح نخواهد رسید.

در رابطه به مشارکت قربانیان جنگ در پروسه صلح تاکنون دولت افغانستان در این زمینه چه تعهداتی داده است؟

از طرف دولت افغانستان تعهداتی داده شده و هر خواستی را که از سوی قربانیان جنگ مطرح شده گفته که خواست معقول است و دولت می‌پذیرد و حمایت می‌کند. اما در عمل هیچ اتفاقی نیفتاده است. چنان‌که به قربانیان جنگ تاکنون فرصت داده نشده که در فضای اصلی که مذاکرات صلح جریان دارد، حضور پیدا کنند. هیچ نوع تمهیداتی برای مشارکت قربانیان جنگ در دور بعدی مذاکرات صورت نگرفته تا قربانیان عملا در مذاکرات حضور پیدا کنند و با هر دو طرف مذاکره‌کننده بنشینند و خواسته‌های‌شان را مطرح کنند.

نکته‌ی دیگری که قربانیان جنگ به‌صورت مکرر بر آن تأکید کرده، این است که قربانیان در تمام نهادها و ساختارهای صلح حضور معنادار داشته باشند. یعنی در شورای عالی مصالحه ملی و در وزارت دولت در امور صلح هیچ نوع مشارکت معنادار قربانیان جنگ را نمی‌بینیم. هیچ قربانی جنگ در این ساختارها حضور ندارد. اگر کسانی حضور دارد به نمایندگی از یک گروه سیاسی است، نه قربانیان جنگ.

برای رسیدن به این تعهداتی که داده شده ولی عملی نشده، شبکه ملی قربانیان جنگ چه برنامه‌های را روی دست دارد؟

همان‌طوری‌که شاهد بودید همایش ملی قربانیان و تشکیل شبکه ملی قربانیان جنگ در واقع آغاز کار است. این شبکه در واقع گام نخست برای انسجام، هماهنگی و سازماندهی قربانیان جنگ در سطح افغانستان است تا قربانیان در مشوره، هماهنگی و حمایت با همدیگر برای شمولیت معنادار در پروسه صلح فعالیت و دادخواهی شان را در همه‌ی ولایت‌های افغانستان ادامه دهند و با طرف‌های جنگ و صلح صحبت کنند. این طرف‌ها ممکن است دولت افغانستان و طالبان باشد و همچنان شرکای بین‌المللی افغانستان که تسهیل‌کنندگان پروسه صلح هستند.

بزرگ‌ترین مشکلی که تاکنون بر سر راه مشارکت قربانیان جنگ وجود دارد این است که در سطح بالا و تصمیم‌گیری‌ سیاسی نقش متحول‌کننده قربانیان جنگ تاکنون اذعان نشده است. بنابراین هیچ از یک تصمیم‌گیرندگان در سطح بالا یا نمی‌دانند یا درک نمی‌کنند که مشارکت قربانیان جنگ می‌تواند نقش متحول‌کننده در پروسه صلح داشته باشد.

یکی از کمیته‌های هیأت مذاکره‌کننده جمهوری اسلامی افغانستان مربوط به قربانیان جنگ است، شبکه ملی قربانیان جنگ چقدر با این کمیته هماهنگ است؟ و در آخر پیشنهاد شما چیست؟

شبکه ملی قربانیان جنگ با این کمیته به‌طور منظم در تماس است و خواست‌های قربانیان جنگ همواره با داکتر حبیبه سرابی، رییس این کمیته شریک شده و در چندین جلسه مجازی شرکت داشتیم. اما زمینه‌های ساختاری، ارتباطات و تبادل نظر منظم وجود نداشته است.

ما خواستار ایجاد کمیته‌های اختصاصی قربانیان جنگ در هر دو تیم مذاکره‌‌کننده و یک کمیته مشترک از هر دو تیم هستیم تا روی خواست‌های قربانیان جنگ به‌صورت تخصصی مورد بحث و بررسی قرار بگیرد. در اینجا نیاز به کمیته تخصصی رسیدگی به خواست‌های قربانیان جنگ است تا تمام مسایل به شمول عفو، پوزش و جبران خسارت را نظر به شرایط سیاسی افغانستان و تجربه‌ کشورهای دیگر بحث کنند. در نهایت نتیجه بحث و دریافت‌های شان را با هیأت‌های مذاکره‌کننده شریک سازند و این‌گونه خواست قربانیان جنگ تبدیل به آجندای مذاکرات صلح شود.