به وظیفهی مقدسم برمیگردم
کاروان افغانستان در طول یک دهه و اندی از حرکت خود بهسوی ثبات، امروز در نخستین ایستگاه خویش قرار دارد. در این کاروان مسافران زیادی برای رسیدن به هدف خویش سوار و پایین شدند. این کاروان به رهبری جلالتمآب حامد کرزی و با همکاری من کوچک بهسوی ثبات راه افتیده است. ما با تلاش شبانهروزی خویش برای رسیدن به ایستگاههای بعدی که توسط ما بهطور واضح تعریف شده بود، هستیم. اگر در حکومت باشم یا بیرون از آن، برای من فرقی نمیکند. ترجیح میدهم برای نوشتن تجارب گرانبهای خویش در طول این مدت، دوباره به آلمان برگردم و به وظیفهی اصلیام که همانا آموزش است، بپردازم. هدفم در این مدت که در بدنهی حکومت بودم، این بود که برای کشورم مثمر واقع شوم. با آنکه چندین بار مورد توطئه قرار گرفتم و هدف توطئهگران این بود که دامن پاکم را ناپاک کنند، اما برای ملت بزرگ افغانستان سوگند یاد میکنم که هیچگاهی بدون از خوشبختی ملتم چیز بیشتری نخواستم.
پاکستان را بزرگترین دشمن کشورم یافتم. با تأسف باید بیان نمایم که برای ثبات، افغانستان دو راه دارد:
1- یا باید تحت قیمومیت پاکستان باشد.
2- سرحد دیورند را به رسمیت شناخته و وعده بدهد که از این خاک بر ضد پاکستان استفاده نخواهد شد.
ترجیح میدهم مورد دومی روزی در کشورم عملی گردد؛ زیرا پاکستان که با سلاح هستهای مجهز است و همچنان شدیدا بهدنبال عمق استراتژیک است. با امضای یک توافقنامه که در آن کشورهای ذینفع مانند ایالات متحده، کشورهای همسایه و ملل متحد امضا نمایند و در آن سرحد رسمی افغانستان با پاکستان از نو نقشهاندازی شده و با روشهای جدید ترسیم شده و ثبت گردد، افغانستان آرام خواهد شد. میخواهم با پیدا کردن فرصت، کتابی را در مورد خط مرزی دیورند و خواستههای پاکستان در منطقه بنویسم.
حکومت وحدت ملی که آنهم با فشار ایالات متحده ایجاد خواهد شد، متأسفانه با چالشهای زیاد امنیتی و اقتصادی از جانب پاکستان مواجه خواهد شد و این چالشها برای چنین نوع حکومتی سنگین خواهند بود.
بازهم از ملت بزرگ افغانستان متشکرم که با وجود صدمات سنگین جنگ، انتحار، انفجار در عزم و ارادهیشان همانا برخوردار بودن از یک کشور مستقل، مرفه و عدالت اجتماعی هیچ خللی وارد نشده است.
سپاس بیپایان