«شرایط و سایر رویکردهای تأمین حقوق زنان در روند صلح» عنوان گزارشی است که توسط خانم «عفت ادریس» تهیه و از سوی «مرکز منابع حکومتداری و توسعه اجتماعی» دانشگاه بیرمنگام در انگلستان، نشر شده است. این گزارش طوریکه از عنوانش پیداست، چگونگی تأمین حقوق زنان در روند صلح و رویکردهای متعدد مرتبط به این موضوع را به بررسی گرفته و نگاهی به روند صلح افغانستان و وضعیت زنان نیز انداخته است.
بر بنیاد این گزارش جامعه جهانی در چند دهه گذشته گامهای بلندی در راستای شناخت نقش اساسی زنان در پیشگیری از جنگ، حل منازعه، ایجاد صلح و بازسازیهای پس از جنگ برداشته است. این مورد در قطعنامه ۱۳۲۵ شورای امنیت سازمان ملل که خواستار مشارکت برابر زنان در تصمیمگیریهای مربوط به روند صلح، محافظت از زنان در برابر خشونت، بهویژه خشونت جنسیتی در شرایط درگیری مسلحانه، و جریان اصلی جنسیت در مدیریت درگیری و ایجاد صلح است، ذکر شده است. مجموعهای از قطعنامههای بعدی شورای امنیت مانند برنامههای زنان، صلح و امنیت موضع قطعنامه ۱۳۲۵ را تقویت کردهاند.
حقوق زنان در توافقنامههای صلح
طوریکه خانم عفت نوشته است، فرایندهای صلح و گذار از جنگ فرصتهای منحصر به فردی برای اصلاحات ایجاد میکند که نهادها، ساختارها و روابط را در جوامع تحت تأثیر درگیری مسلحانه یا بحران متحول میکند. بنابراین گنجاندن مقررات جنسیتی در توافقنامههای صلح و قانون اساسی برای ظهور جوامع عادلانه و همهشمول بسیار مهم است. کشورهایی که زنان بهعنوان ذینفع مستقل در روند مذاکره تأثیرگذار بودهاند، به اصلاحات اساسیتر، بهویژه در چهار موضوع مشترک: متوقف کردن خصومت، امضا توافقنامههای صلح، افزایش نمایندگی زنان، و اصلاحات اضافی حساس به جنسیت بیشتر توجه و رسیدگی شده است. موارد مهمی که در گزارش «شرایط و سایر رویکردهای تأمین حقوق زنان در روند صلح» به آن اشاره شده است، قرار ذیلاند:
– اصلاحات سیاسی و حقوقی، بهعنوان مثال تقاضا برای تغییر در قوانین مربوط به مالکیت زمین، میراث یا مراقبتهای بهداشتی؛
– مسائل عدالت انتقالی، مانند رسیدگی به هرگونه خشونت مبتنی بر جنسیت و نقض حقوق بشر که در جریان درگیری رخ داده است، یا درخواست کمیسیونهای حقیقتیاب و مصالحه؛
– نگرانیهای بازسازی پس از جنگ، مثل دسترسی برابر به برنامههای خلع سلاح و ادغام مجدد زنان، و یا کودکان سرباز در صورت لزوم.
توافقنامههای صلح که مقررات نسبتا گستردهای در مورد زنان را شامل میشوند، عبارتاند از:
– توافقنامههای صلح و نتایج توافقشده کنفرانسهای بینالمللی در روند بازسازی افغانستان پس از سال ۲۰۰۱، که توجه ویژه به زنان دارد؛
– توافقنامههای منطقهای «دریاچههای بزرگ» در حمایت از درگیریهای متقابل و روند صلح در آن منطقه؛
– روند صلح در بوروندی و بهویژه توافقنامه صلح و سازش آروشا ۲۸ اگست ۲۰۰۰؛
– توافقنامهای دولت کلمبیا و فارک در سال ۲۰۱۴؛
– توافقنامههای جمهوری دموکراتیک کانگو در سال ۲۰۰۳ و ۲۰۰۹؛
– توافقنامههای در سودان، بهویژه توافقات دارفور و سودان شرقی.
رویکردهای بهبود حقوق زنان در روند صلح
عفت ادریس با مرور ادبیات مربوط به زنان و روند صلح، سازوکارهای متنوعی را شناسایی میکند که میتواند برای بهبود نقش زنان در روند صلح مورد استفاده قرار گیرد. به باور وی درحالیکه مشروط بودن کمکهای مالی در چارچوب فرایندهای صلح بهعنوان یک کل ذکر شده است و شامل کنارهم آوردن طرفهای درگیر، ترویج مصالحه و غیره است، بهعنوان وسیلهای برای بهبود مشارکت زنان در روند صلح، بهطور خاص مورد اشاره قرار نمیگیرد.
گزارش مرکز منابع حکومتداری و توسعه اجتماعی دانشگاه بیرمنگام با مطالعه پروندهای متعدد، تعدادی از سازوکارهای را که در تقویت مشارکت زنان در روند صلح و یا گنجاندن مقررات حقوق زنان در نتایج روند صلح موثر بودهاند، شناسایی کرده است. بر مبنای این گزارش «بسیج کارها توسط خود زنان برای اعمال فشار بر دو طرف مذاکرات صلح، فشارهای میانجیگران و سازمانهای خارجی، حمایتهای مالی و ظرفیتسازی برای ورود زنان به مذاکرات صلح، رویکرهاییاند که میتوانند حقوق زنان در روند صلح را تأمین کنند. در دو مورد اخیر، سازمانهای توسعه بینالمللی آشکارا میتوانند نقش جدی و ارزنده ایفا کنند و از طریق کمکهای مالی و سرمایهگذاری نیز میتوانند از بسیج زنان حمایت کنند.
وضعیت زنان در افغانستان
در گزارش مرکز منابع حکومتداری و توسعه اجتماعی آمده است که از زمان سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱، زنان در افغانستان پیشرفتهای زیادی داشتهاند. این پیشرفتها در زمینه دسترسی به آموزش، بهداشت، اشتغال رسمی و مشارکت سیاسی بیشتر محسوس بوده است که با تصویب قوانینی از سوی حکومتهای افغانستان همراهی شده است.
بهرغم این دستآوردها، وضعیت زنان در افغانستان همچنان وخیم است. بهعنوان مثال، نرخ ثبت نام دختران مکاتب همواره بهطور قابل توجهی کمتر از پسران بوده است و شرایط بهداشتی ویژه مادران، از بدترینها در جهان است. برای اجرای قوانین تصویبشده و سیاستهای جدید حمایت از زنان، تلاش کمی از جانب دولت انجام شده است.
عدم دسترسی زنان به مالکیت املاک، تصور منفعلبودن و محدودشدن فعالیتهای زنان و گزارشهای مستمر از خشونت علیه زنان همه عواملیاند که سبب شدهاند جامعه افغانستان یکی از نابرابرترین جوامع در خصوص جنسیت باشد و در مقایسه با کشورهای منطقه، وضعیت بسیار نامطلوب داشته باشد.
علاوه بر این، در سالهای اخیر شواهدی از واکنش محافظهکارانه و از بینرفتن زیرساختهای حمایت از حقوق زنان شکل گرفته است. بهطور مثال میتوان به کاهش سهمیههای نمایندگی زنان در پارلمان و شوراهای ولایتی از ۲۵ به ۲۰ درصد، و حمایت حامد کرزی، رییسجمهور پیشین از مصوبه غیرالزامآور شورای علما مبنی بر ارزش زنان کمتر از مردان، اشاره کرد. براساس شاخص زنان، صلح و امنیت که شاخصهای مختلفی را در مورد حقوق، رفاه و توانمندسازی زنان ارائه میدهد، افغانستان از بین ۱۶۷ کشور در رتبه ۱۶۶ قرار دارد.
زنان و روند صلح افغانستان
در کنار شماری از کشورهای دیگر، افغانستان یکی از مواردی است که در این گزارش مرکز منابع حکومتداری و توسعه اجتماعی دانشگاه بیرمنگام به بررسی گرفته شده است. طوریکه در این گزارش آمده است: «افغانستان در یک مقطع حساس صلحسازی و توافق سیاسی جدید قرار دارد. زنان افغانستان از ۲۰۰۱ در روند صلح در کشور نقش داشتهاند. از بین سازوکارهای تقویت مشارکت زنان که در بالا ذکر شد، بسیج خود زنان و فشارهای خارجی توسط تمویلکنندگان و جامعه بینالمللی مهمترین رویکردهاییاند که نقش زنان در روند صلح افغانستان را برجسته میکند. با این حال، همانطور که قبلا بحث شد، روند صلح فعلی ممکن است در انتظار آسیبها و کمبودیهای جدی -هم برای مشارکت زنان و هم برای حمایت از حقوق زنان- باشد.»
جامعه بینالمللی و بهطور خاص شرکای توسعه بینالمللی میتوانند نقش مهمی در حصول اطمینان از ورود زنان در این روند ایفا کنند تا نگرانیهای زنان در هرگونه توافق سیاسی جدید برای افغانستان، رفع شود.