محمد باقریان
معرفی برنامه
برنامهی «اطفال افغان میخوانند» یا Afghan children read (ACR) توسط وزارت معارف به همکاری اداره انکشاف بینالمللی امریکا در سال ۲۰۱۷ راهاندازی شد. هزینهی این برنامه ۷۰ میلیون دالر برآورد شده بود که توسط اداره انکشاف بینالمللی امریکا پرداخته شد. اکنون که مهلت قرارداد این برنامه با اداره انکشاف بینالمللی امریکا به پایان رسیده و ادامه کار بهصورت مکمل به دوش وزارت معارف گذاشته میشود، خوب است که نگاهی به این برنامه بیندازیم. برنامهای که بخش مهم از نظام آموزش و پرورش را در بر میگیرد و با سرنوشت تعلیمی کودکان افغانستان ارتباط مستقیم داشته و میلیونها دالر برای آن به مصرف رسیده است.
هدف این برنامه افزایش و تقویت مهارت خوانش در دورهی اصول صنفی قلمداد شده است. بهصورت خلاصه اینکه برنامه متمرکز روی موضوع «خوانش» یا همان «دری» از صنف اول تا صنف سوم بوده است. مهمترین دستآورد این برنامه، طرح و تهیه نصاب جدید خوانش تا صنف سوم است؛ کتابهایی نو که به نام کتابهای «ACR» مشهور است و با محوریت مولفان دیپارتمنت فارسی دری ریاست عمومی انکشاف نصاب تعلیمی و تألیف کتب وزارت معارف و همکاری متخصصان بینالمللی، همکاری شماری از استادان و اعضای علمی ریاست عمومی تربیه معلم تهیه و ترتیب شده است. کتابهای نصاب جدید تا صنف سوم که با طرح و رویکرد نو و متفاوت از نصاب گذشته، نوشته شده، اکنون چاپ شده و در دسترس است. گام دوم این برنامه، آموزشِ روش تدریس نصاب جدید خوانش برای معلمان دوره اصول صنفی در چهار ولایت (کابل، هرات، ننگرهار و لغمان) بوده است که توسط استادان و اعضای علمی و مسلکی ریاست عمومی تربیه معلم انجام شده است.
در نصاب جدید خوانش، با بهرهگیری از دیدگاه کارشناسان، روی پنج عنصر خوانش تمرکز شده است. این پنج عنصر عبارتند از صداشناسی، اصول الفبا، روانخوانی، ذخیره واژهها و درک مفهوم. در کنار این پنج عنصر، نوشتن و چگونگی استفاده از کتاب و قلم نیز محراق توجه بوده است. بر علاوه آموزش عاطفی-اجتماعی نیز در لابهلای قصهها و فعالیتها در این نصاب خوانش گنجانیده شده است.
نکات مثبت نصاب جدید خوانش
برنامه نصاب جدید خوانش، دارای نکات مثبت بسیار است که انصافا باید از آنها ستایش و یادآوری کنیم. قبل از همه نیازسنجی و تشخیصی که در مورد مضمون «خوانش» یا «دری» انجام شده، بسیار مفید، دقیق و ارزنده بوده. چالش فراوان دانشآموزان در مضمون خوانش و ناتوانی آنان در درستخواندن و درستنوشتن بهصورت کارشناسانه، شناسایی، تحلیل و تجزیه گردیده است. این نیازسنجی را بدون تردید باید قدردانی کرد. حتا امید میرود که چنین کارهایی خوب، الگو قرار گیرد و دوام یابد تا بتوان در هر مقطع از زمان، نیازمندیها و چالشها را در نظام آموزشی تشخیص داده و راهکار مناسب برای بهترکردن سیستم آموزش و پرورش ارائه کرد.
نکته قابل توجه و ارزشمند دیگر در این نصاب، قابلیت محوری و نزدیکبودن درس و محتوای آن با زندگی دانشآموزان است. من نصاب جدید خوانش را بهصورت کلی مرور کردهام و در درسها، فعالیتها و محتوای این مضمون، پیوندی بسیار مستحکم و وافر با زندگی عادی دانشآموزان یافتم. در نصاب گذشته، رابطه بین محتوای درس و زندگی دانشآموز، گاهی حس نمیشد در نتیجه درس نهتنها دلچسب و کاربردی نبود، بلکه گیجکننده و خستهکن هم بود. حتا فعالیتها نیز همین طور بود؛ اما در این نصاب، درس، فعالیت و کارهای آموزشی زیادی گنجانیده شده است که دانشآموزان مستقیما در زندگی روزمرهشان حس میکنند و با آن سروکار دارند. در کنار این آموزش، فراگیری قابلیتها نیز خوب مورد توجه قرار گرفته است. به عبارت دیگر اینکه، نصاب جدید «قابلیتمحور» است.
آموزش عاطفی-اجتماعی که نقش اساسی بر یک زندگی خوب و آرام دارد، همچنان در درون این نصاب جا داده شده. در کشور جنگزده و دچار بحران ما، همهی کودکان آسیبهای شدید روانی، عاطفی و احساسی دیدهاند. در کنار آموزش درس و دانش، آموزش و تربیت احساسات و عواطف دانشآموزان یک ضرورت جدی و اساسی است. کنترل احساسات و عواطف و مدیریت خودی یکی از پایههای اساسی شخصیت هر فرد بهشمار میرود؛ بنابراین باید به این امر مهم در نظام آموزش و پرورش توجه شود. خوشبختانه در نصاب جدید، چنین شده است.
در نصاب جدید خوانش، رویکرد و روشی بسیار روشن برای تدریس در نظر گرفته شده است. همهی مهارتهای پنجگانه خوانش با پیوند و هماهنگی با همدیگر جابجا گردیده. روش تدریس «گذار تدریجی» و سهیمشدن گام به گام دانشآموزان در درس، فعالیت و قابلیت، تمرکز بر فراگیری مهارتهای مثبت اجتماعی، صنف درمانی، خودباوری و… را میتوان نکات مهم و مثبت این نصاب برشمرد.
نکات قابل بازنگری در نصاب جدید خوانش
در کنار همهی خوبیها و ویژگیهای مثبت این نصاب، احساس میکنم برخی از نکات، نیاز به توجه و بازنگری دارد. در ذیل بهصورت شمارهوار آن نکات، یادآوری میشود:
۱ـ صداشناسی (فونولوژی): پایه و بنیاد نصاب جدید خوانش را بخش صداشناسی تشکیل میدهد. در این بخش، شناسایی آواهای زبان مورد نظر است. فرض این است که دانشآموز قبل از اینکه به سراغ حرف برود، آوا را بشناسد. پس از این مرحله رابطهی صدا و حرف را تشخیص دهد و به همین ترتیب گام به گام پیش برود. در این بخش چند مشکل وجود دارد که از این قرار است:
در ماه حوت سال ۱۳۹۸ نصاب جدید خوانش را برای معلمان کابل آموزش میدادیم. در یکی از نشستهایی که بین مربیان (ترینران) و همکاران دفتر (ACR) برگزار شده بود، من از همکاران بخش (ACR) پرسیدم که دلیل آوردن «فونولوژی» یا «آواشناسی» در دورهی اصول صنفی بهویژه در صنف اول چیست؟ پاسخ آنان این بود که فراگیری و شناخت صداهای زبان باعث میشود که دانشآموزان املای درست واژگان را یاد بگیرند. آن بزرگوار یادآوری کرد که اگر دانشآموزان این بخش را یاد بگیرند، بهطور مثال میفهمند که «ذاکر» و «ظاهر» چگونه نوشته میشوند. البته ایشان تأکید کرد که در کنار درستنوشتن، به درستخواندن هم کمک میکند.
بار دوم همین پرسش را با مولفان کتاب در میان گذاشتم. پاسخ که در آنجا شنیدم، دقیقا شبیه همان پاسخ اول بود. گویا اینکه آواشناسی دانشآموزان را در تشخیص و درستنویسی واژگان کمک میکند. یکی از استادان که نقش و سهمی در تألیف همین کتابها داشته، از چگونگی تشخیص واژگان که یکی از حرفهای « ز، ذ، ض، ظ» یا «س، ث، ص» را در خود دارد، نام برد. باور ایشان هم همین بود که با فراگیری «آواشناسی»، دانشآموزان واژگان را که چنین حروفی را در خود دارند، بهدرستی تشخیص میدهند و املایشان را هم درست مینویسند. خلاصه کلام اینکه نیت و هدف مولفان این بوده که آواشناسی در مهارت درستخوانی و املای درست واژگان، نقش مستقیم و جدی دارد.
از دید من این پیشفرض و هدفگذاری، دقیق نیست. در این پیشفرض و نیت، گویا باور بر این است که هر حرف زبان فارسی دری، «آوا» یا «صدا»ی مشخص و جداگانه دارد. در صورتی که در زبان فارسی دری، برای تمام حرفها، آوای جداگانه نیست. چند حرف در رسمالخط زبان فارسی دری وجود دارد که «آوا»ی واحد و مشترک دارد. به این معنا که گویندگان زبان یا گویشوران برای آن حرفها، مثل زبان عربی، مخرج یا محل ادای جداگانه ندارد. بهطور نمونه همین حرفهای «ز، ذ، ض، ظ» یا «س، ص، ث» در زبان فارسی، هنگام اداکردن واژگان در زبان گویندگان، آواهای جداگانه ندارد؛ بلکه مخرج یا محل اداکردنشان یکسان است. شما عبارت «حضرت آدم و بیبی حوا» و «گزارش آب و هوا» را در نظر بگیرید. هنگام تلفظ کردن «حوا» و «هوا» در دو عبارت هیچگونه تغییر در صوت /ح/ و /ه/ بهوجود نمیآید. از گزارشگران و گویندگان تلویزیون گرفته تا دانشگاهیان، افراد باسواد و بیسواد، هرکس این دو عبارت را ادا کند، واژگان «حوا» و «هوا» را با مخرجهای جداگانه یا آواهای مختلف ادا نمیکند؛ چون در زبان فارسی (دری) برای چنین واژگانی، مخرجهای متفاوت وجود ندارد. به همین ترتیب واژگان «سَفر» و «صَفر» یا «صواب» و «ثواب» را در نظر بگیرید، هنگام اداکردن حرف اول، هیچ تغییری در صوت نمیآید؛ بلکه به یک صورت ادا میشود؛ چون در زبان فارسی برای حرفهای «ص، ث، و س» آوا یا صوت جداگانه وجود ندارد. بنابراین باید بپذیریم که برای هر حرف در زبان فارسی دری، آوا یا صوت مشخص و منفرد وجود ندارد؛ بلکه شماری از حرفها «آوا»ی واحد دارد. زبانشناسان هم این نکته را یادآور شدهاند.
در این صورت باید گفت که «املای درست» و «تشخیص واژگان» با فراگیری «آواشناسی» میسر نمیشود؛ بلکه بر اثر تمرین و تکرار یاد گرفته میشود. آواشناسی در چگونگی نوشتن «ذاکر» و «ظاهر» یاری نمیکند؛ بلکه تکرار و تمرین و سرانجام ملکهی ذهنشدن است که چنین قدرت تشخیص را فراهم میکند. بر این اساس میتوان گفت که نیت و هدف مولفان نصاب جدید خوانش که به قصد «املای درست» و «تشخیص درست واژگان» بحث «آواشناسی» را در صنف اول تا سوم آورده است، نادقیق بهنظر میرسد و نمیتواند مشکل درستنوشتن واژگان یا املای بهتر را حل کند.
مسأله قابل توجه دیگر در همین مورد سوءتفاهم و برداشت نادرستی است که از همین بحث «آواشناسی» حاصل میشود. معلمان و دانشآموزان به اشتباه یاد میگیرند که گویا برای هر «حرف» در زبان فارسی، آوای جداگانه وجود دارد؛ درحالیکه اصلا چنین نیست. نصاب جدید خوانش که اکنون در چهار ولایت تدریس میشود، در آینده قرار است به سراسر افغانستان برود و برای میلیونها دانشآموز تدریس شود. آیا این سوءبرداشت و فهم غلط از زبان فارسی دری، یک جفای بزرگ در حق زبان نیست؟ رسالت معارف، آموزش درست میراث فرهنگی بهویژه زبان است، نه ارائه اطلاعات که ظرفیت سوءتفاهم و ضربهزدن به زبان را دارد. از این جهت احساس میکنم، بخش آواشناسی نیاز به بازنگری، ترتیب و دستهبندی مجدد دارد. پیش از اینکه نصاب جدید به ۳۴ ولایت برود، بهتر است که همین اکنون بازنگری شود.
۲ـ اداکردن درست آواهای زبان فارسی دری، نیاز به آموزش درست و دقیق دارد. بدون تردید میتوان گفت که معلمان مکتب، دانش و مهارتِ درستاداکردن آواهای زبان را ندارند. بخش «فونولوژی» یا آواشناسی یکی از بخشهای تخصصی زبان است که هیچ معلمی نمیتواند بدون فراگیری این بخش، به دانشآموزان، آموزش دهد. بدون تعارف باید گفت که حتا مولفان و مربیان (ترینران) همین برنامهی نصاب جدید خوانش، نمیتوانند آواهای زبان را درست و دقیق ادا کنند. این یک ادعای بیپایه نیست؛ بهعنوان کسی که در جمع مربیان قرار داشتم و مدت پنج هفته با همکارانم بحث و گفتوگو کردم، کسی را نیافتم که این بخش را دقیق یاد داشته باشد. من بدون تردید میگویم که این بخش را معلمان درست فرانگرفتهاند، بهدلیل اینکه مربیان خودشان «آواشناسی» را فرانگرفته بودند و یاد نداشتند. البته کسانی که ما مربیان را تریننگ دادند، هم همینطور بودند. بالاخره اینکه مولفان کتاب هم از عهده تلفظ و اداکردن درست این بخش بهصورت دقیق و کامل، عاجزند.
بالاخره نتیجه این میشود که بخش «آواشناسی» که پایهی نصاب جدید را ساخته، پادرهوا و لنگ و معلق میماند. فقط معلمان ممکن است در تدریس هر حرف، دو اصطلاح «نامش» و «صدایش» را با دانشآموزان تکرار کنند، آن هم بدون اینکه فرقی بین اداکردن «نام» و «صدا» احساس کنند و یا بتوانند تشخیص دهند. چون تفکیک «نام» و «صدا» در تمام حروف، نیاز به آموزش دقیق دارد. آن هم با این پیششرط که حرفهایی که دارای «آوای» مشترکاند، دستهبندی و توضیح داده شود. در نتیجه من فکر میکنم، بخش آواشناسی نصاب جدید خوانش، عملی و کاربردی نیست، بلکه در سطح نام و نظر باقی میماند. این امکان هم وجود دارد که صداهای نامربوط و نادرست بهعنوان آواهای حروف درس داده شود.
۳ـ بحث یادگیری «آواشناسی» یا «صداشناسی» در مضمون خوانش صنف اول، چندان مناسب بهنظر نمیآید. آموزش این بخش حتا در دانشگاه هم بهصورت درست انجام نمیشود، اینکه در صنف اول دوران مکتب چنین چیزی امکان داشته باشد، بعید مینماید. اگر این مدعا را بپذیریم، آوردن بحث «آواشناسی» در مضمون خوانش«دری» صنف اول، امر بیهوده است. کار و فعالیتی که نتیجه نداشته باشد، بودن و نبودنش فرق ندارد. در این جا هرچند بحث «آواشناسی» مطرح شده، اما نتیجه و پیامدی نخواهد داشت؛ بنابراین آوردن این بحث، در این سطح تحصیلی شایسته و ارزنده نیست.
۴ـ یادم است که در اولین روز برنامهی آموزش نصاب جدید خوانش برای معلمان، تعداد زیادی از معلمان پرسششان این بود که این برنامه «پول» دارد یا خیر؟ اکثر از همین معلمان میگفت که از راه دور میآییم و هزار مشکل داریم و… اگر برنامه پول ندارد که ما نیاییم. اگر پول دارد چقدر است؟ در آن برنامه بهراحتی فهمیده میشد که نصاب جدید خوانش و یادگیری روش آموزش آن، دغدغهی اکثر از معلمان نیست. به این برنامه به چشم یک پروژه مقطعی و سطحی نگاه میکردند. فکر میکردند که اگر پول نداشته باشد، حتا ارزش شرکتکردن را ندارد. برای شماری زیادشان مهم نبود که چه تغییری در نصاب جدید خوانش آمده و چگونه باید تدریس شود. فکر میکردند چند روزی در صنف بنشینند و بعد مثل برخی برنامههای پروژهای و مقطعی دیگر مقداری امتیاز بگیرند و بروند.
البته امیدوارم که این نکته سوءتفاهم خلق نکند که گویا من در مقابل معلمان ایستاد شدهام و علیهشان حرف میزنم. من خودم آموزگارم و همهی معلمان را دوست دارم که با شرایط بسیار سخت و تحملناپذیر در صنفها حاضر شده و تدریس میکنند. از این مسأله نیز کاملا آگاهم که معاش و امتیازات معلمان بسیار اندک و ناچیز است که به هیچ وجه زندگی عادی معلم را کفاف نمیتواند. هدف از یادآوری نکته بالا، این بود که برای شماری زیاد از معلمان، برنامه آموزش نصاب جدید خوانش، چندان مهم نبود و اگر بهصورت جدی ارزیابی و پیگیری نشود و بهصورت مجدد به برخی معلمان روش تدریس نصاب جدید خوانش، آموزش داده نشود، نصاب جدید خوانش با رویکردی که طرح و تدوین شد، تدریس نمیگردد. این مسأله میتواند تأثیر بسیار منفی روی موفقیت نصاب جدید خوانش بگذارد. توقع من این است که روش آموزش نصاب جدید خوانش، باید بهصورت جدی در صنف معلمان پیگیری و تعقیب شود. معلمان ارزیابی و مکلف شوند تا حتما آموزش نصاب جدید خوانش را خوب فرابگیرند. اگر چنین نشود، به هدف تعیینشده، هرگز دسترسی پیدا نمیکنیم. هزینهی بسیار زیاد مالی و انسانی هدر میرود.
آنچه که در این نوشتار مورد نظر بوده، زبان فارسی (دری) است. من نمیدانم که این نکات در زبان پشتو هم وجود دارد یا خیر. امیدوارم که یکی از دوستان که تخصصی در زبان و ادبیات پشتو دارد، به این مسائل بپردازد و بررسی کند. فکر میکنم نصاب جدید خوانش که همزمان به زبان پشتو نوشته شده، نیز دچار همین چالشها است.
در پایان میخواهم یادآوری کنم که نگارنده با نوشتن این متن، در پی بهبود برنامه نصاب جدید خوانش است و بهعنوان عضوی از خانوادهی معارف، رسالت خود میداند که به اندازهی توان در بهبود کیفیت آموزش و پروش سهم بگیرد. این یادداشت هم به همین نیت نگاشته شده است تا شاید باعث توجه و حتا بازنگری مسئولان به نکات یادشده شود. عمیقا باورمندم که آبادی، آزادی و بالندگی افغانستان با آموزش و پرورش با کیفیت و تربیت نسل بیدار، آگاه، مسئول و متعهد میسر خواهد شد.