از زمانیکه بایدن بهعنوان رییس جمهور منتخب وارد دفتر بیضیشکل شود، تا اول ماه می، آخرین مهلت خروج نیروهای ایالات متحده از افغانستان بر مبنای توافقنامه سال گذشته در دوحه بین ایالات متحده و طالبان، فقط ۱۰۰ روز باقی میماند.
این خروج در مشایعت با آتشبس بین طالبان و نیروهای امریکایی و تعهد متقابل طالبان برای جلوگیری از حمله القاعده یا هر گروه دیگر از افغانستان، قرار بود زمینهساز آغاز مذاکرات بینالافغانی در مورد آتشبس دایمی و جامع و توافقنامه در مورد نقشه راه سیاسی آینده افغانستان شود.
دولتهای ایالات متحده و افغانستان همزمان در یک اعلامیه مشترک در کابل، تعهد کردند که برای یک توافق صلح جامع و پایدار شامل چهار عنصر مشابه – خروج نیروهای امریکایی، ضمانتهای ضد تروریستی طالبان، آتشبس جامع و یک نقشه راه سیاسی- با هم کار کنند.
در هردو اعلامیه و توافقنامه فبروری ۲۰۲۰، اظهار شده بود که این عناصر «به یکدیگر وابستهاند». این توافقنامه وابستگی متقابل عناصر به یکدیگر را با این شرط فراهم میکرد که مذاکرات روی آتشبس و توافق سیاسی بین طالبان و جمهوری اسلامی افغانستان برای یک دوره سیزده ماه و سه هفته – از ۱۰ مارچ ۲۰۲۰ تا ۱ می ۲۰۲۱ -، قبل از خروج کامل نیروهای امریکایی، ادامه یابد.
خروج به نتیجه موفقیتآمیز مذاکرات بستگی نداشت – دولت ایالات متحده هم تسلط کامل بر اعزام نیروها را واگذار نمیکرد – اما این تقسیماوقات به مذاکرات زمان میداد که پیش از خروج کامل سربازان امریکایی، پیشرفت خوبی داشته باشد.
این مذاکرات شش ماه دیرتر و بهجای ماه مارچ در سپتامبر ۲۰۲۰ آغاز شد. تأخیر در اجرای سایر عناصر توافقنامه، جدول زمانی برنامهریزیشده را برهم زد. دولت بایدن ضمن دوام تعهد ایالات متحده به توافق، درحالیکه در پی ایجاد یک اجماع بینالمللی، منطقهای و افغانستانی است، باید برای بازگرداندن وابستگی متقابل مولفههای روند صلح همانطور که در توافقنامه و اعلامیه ارائه شده است، روی تعدیل ششماهه در خروج تأکید کند. نیروهای امریکایی باید فارغ از نتیجه مذاکرات بینالافغانی، در پایان این تعدیل ششماهه از افغانستان خارج شوند.
بحث عمومی درباره سیاست افغانستان در واشنگتن طبق معمول فقط در یک عامل، نیروهای امریکایی، و بهطور خاص در مورد اینکه دولت بایدن باید مقررات توافقنامه برای خروج همه نیروهای امریکایی را تا اول ماه می اجرا کند، متمرکز شده است. رییسجمهور منتخب، بایدن در جریان مبارزات انتخاباتی گفت که ترجیح میدهد همه نیروهای جنگی را ]از افغانستان[ خارج کند و یک نیروی کوچک ضدتروریسم را بگذارد، اما چنین تصمیم یکجانبه توافق دوحه را به روشی که یادآور لغو توافقنامه توافق هستهای با ایران است، لغو میکند. طالبان گفتوگوها با جمهوری اسلامی در مورد آتشبس و نقشه راه سیاسی را متوقف میکنند، به جنگ علیه ایالات متحده برمیگردند و استدلال میکنند که آنها دیگر مسئولیت ضمانتهای ضدتروریستی را ندارند.
در چنین شرایطی، طالبان احتمالا از حمایت بینالمللی گستردهتری نسبت به گذشته برخوردار خواهند شد. با تشکر از تلاشهای سفیر زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه دولت در حال خروج برای مصالحه افغانستان که روسیه، چین و پاکستان از روند دوحه حمایت کردهاند، درحالیکه ایران، هرچند منتقد، بهعنوان خرابکار عمل نکرده است. این مواضع پیشبین تعهد واشنگتن در خروج سربازانش که قدرتهای آسیایی آن را هسته منافع ملی میدانند، بوده است. اگر ایالات متحده توافقنامه را لغو کند، این کشورها از خواست طالبان برای خروج حمایت میکنند.
همچنین احتمال دارد روسیه روند مسکو را که یک سلسله جلسات بینالمللی است و در دسامبر ۲۰۱۶ آغاز شده بود، مجددا شروع کند. این سلسله جلسات در گفتوگوی بینالافغانی فبروری ۲۰۱۹ در مسکو که شامل طالبان و گروه وسیعی از قدرتمندان افغانستان بود، به اوج خود رسید. در مارچ ۲۰۱۹ سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه برای حمایت از تلاشهای خلیلزاد، تعلیق روند مسکو را اعلام كرد. در طی بازدید از مسکو در دسامبر ۲۰۱۹، من فهمیدم که روسیه آماده است در صورت ملاحظه توقف یا فروپاشی روند دوحه، روند مسکو را مجددا راهاندازی کند. طالبان و بسیاری از رهبران سیاسی افغانستان همراه با همسایگان در آن شرکت خواهند کرد. در چنین حالتی، وضعیت واشنگتن ضعیفتر از وضعیت فعلی خواهد بود.
سازوکار ضعیف وابستگی متقابل عناصر توافقنامه دوحه
تأخیر ]در شروع مذاکرات بینالافغانی[ به این دلیل رخ داد که دولت افغانستان قبل از آزادی پنج هزار زندانی طالبان -خواست طالبان که بهعنوان پیششرط آغاز مذاکرات در توافقنامه دوحه گنجانده شده است اما در بیانیه مشترک ]دولت افغانستان و ایالات متحده[ نیامده است- به تضمینهای بیشتر اصرار داشت. این زندانیان توسط ایالات متحده نه بلکه توسط دولت افغانستان نگهداری میشدند و دولت و مردم افغانستان بهطور موجه نگران بودند که هرچند طالبان قول دادهاند که زندانیان «تهدیدی برای ایالات متحده و متحدان آن نیستند»، اما تضمین نمیکنند که آنان جنگ علیه دولت را از سر نگیرند. حل اختلاف با دولت افغانستان بر سر آزادی زندانیان شش ماه به طول انجامید. طالبان میتوانست بهطور قانونی ادعا کند که واشنگتن نتوانسته است به تعهد خود برای آزادی زندانیان عمل کند و دولت افغانستان میتوانست بهطور قانونی ادعا کند که به توافقنامهای که طرف آن نبوده و از مفاد آن پاسداری نمیکند، پایبند نیست.
این توافقنامه طالبان را ملزم میکند که به القاعده یا دیگران اجازه ندهد از خاک افغانستان برای حمله به ایالات متحده و متحدانش استفاده کنند، اما مشخص نمیکند که اجرای این تعهد چگونه به سایر عناصر توافقنامه مربوط است. طالبان هنگامیکه با اتهاماتی عدم قطع رابطه با القاعده روبهرو میشوند، هم اصرار دارند که اجازه حملهای را ندادهاند و هم اینکه آنان فقط وقتی بهطور گستردهتری عمل میکنند که واشنگتن با خروج نیروها، آزادی زندانیان باقیمانده و لغو تحریمها به تعهدات خود عمل کند. این توافقنامه شامل هیچ جدول زمانی یا مقررات دیگری نیست که سازوکار تضمینی وابستگی متقابل خروج نیروهای امریکایی و ضمانتهای ضدتروریستی طالبان را مشخص کند.
تأخیر باعث شده است که سایر مقررات مربوط به وابستگی متقابل عناصر توافقنامه پوچ و بیاعتبار شود. ایالات متحده قرار بود با شروع مذاکرات بینالافغانی، بازبینی فهرست پاداش برای عدالت را به هدف حذف نام اسامی طالبان افغانستان از این فهرست، تا ۲۷ اگست سال ۲۰۲۰ آغاز کند. به همین ترتیب، قرار بود که تعاملات دیپلماتیک به هدف لغو کلیه تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه طالبان تا ۲۹ می ۲۰۲۰ و پس از آزادی اولیه پنج هزار تن، آزادی کلیه زندانیان باقی مانده تا ۱۰ جون سال ۲۰۲۰ آغاز شود.
واشنگتن میتواند با مذاکره مجدد برای یک تنظیم ششماهه دیگر در مورد مهلت خروج نیروها، همراه با جدول زمانی محاسبهشده برای سایر تعهدات خود، از جمله تعهدات ضدتروریستی طالبان، به دنبال تعدیل توافق باشد. برای روشنشدن اینکه برنامهریزی مجدد ضربالاجل بهجای انکار توافقنامه، گامی در جهت اجرای آن است، دولت بایدن باید قبل از مراجعه به طالبان و دولت افغانستان، به دنبال ایجاد اجماع بینالمللی در حمایت از چنین تغییری باشد.
چین، روسیه، ایران و پاکستان همه همزمان یا در زمانهای مختلف اظهار داشتهاند که آنان خواهان خروج «مسئولانه» نیروها که به ثبات افغانستان کمک کند، هستند. اگر با آنان بهعنوان سهیم رفتار شود و اعتمادشان در تصمیمگیری بهدست بیاید، ممکن است از تنظیم مجدد ششماهه جدول زمانی توافق حمایت کنند. اگر سایر قدرتهای منطقهای بهجای مخالفت با این طرح، از آن حمایت کنند، طالبان پاسخ متفاوتی خواهند داد.
اجرای تعدیل خط مشی
اولین گام میتواند جلب حمایت متحدان ایالات متحده در نشست سران ناتو باشد که قرار است در ۱۲ فبروری برگزار شود. در مرحله بعد، واشنگتن میتواند اتحاد سه تایی (تروئیکا پلاس) را تشکیل دهد، گروهی که توسط خلیلزاد تشکیل شده و شامل ایالات متحده، روسیه و چین (سه تایی) به علاوه پاکستان است. ایران تاکنون از پیوستن خودداری کرده است، اما ممکن است موضع آن پس از ورود مجدد دولت بایدن به توافق هستهای و لغو تحریمها، تغییر کند. تروئیکا پلاس میتواند ضمن تأیید مجدد تعهد به خروج همه نیروها، بیانیهای را در حمایت از پیشنهاد ایالات متحده صادر کند. همچنین قطر که پایگاهی برای بازوی دیپلماتیک طالبان فراهم میکند، میتواند با ترغیب طالبان برای پذیرش این طرح، کمک کند.
اگر کشورهای منطقه از حمایت چنین پیشنهادی امتناع ورزند، واشنگتن باید ضمن حفظ سازوکارهای راستیآزمایی و پشتیبانی سیاسی از مذاکرات صلح افغانستان، خروج برنامهریزیشده را ادامه دهد. تلاش برای گذاشتن یک نیروی ضد تروریسم در افغانستان برخلاف میل طالبان و همسایگان این کشور محصور در خشکه، تداوم جنگ را تضمین میکند و بهجای محدود کردن تروریسم، درگیری را تشدید و دسترسی گروههای تروریستی بینالمللی به افغانستان را فراهم میکند.
از سوی دیگر، اگر منطقه موافقت کند، مقاومت برای طالبان که سالها برای به رسمیت شناختهشدن در سطح بینالملل لابی کرده و برای پناهگاه امن رهبری خود به پاکستان و برای دیپلماسی خود به قطر متکی هستند، سخت خواهد شد.
چنین ارزیابی مجدد شانس یک توافق سیاسی موفق و یک خروج مسئولانه را که از منافع ایالات متحده و جهان نهتنها در افغانستان بلکه در مناطق آسیایی اطراف آن محافظت کند، افزایش میدهد. واشنگتن باید از هردو -دیپلماسی احیا شده و از اهرم فشار دوهزار و ۵۰۰ سرباز باقیمانده خود- برای ایجاد اجماع منطقهای مورد نیاز برای اجرای توافقنامه یا مدیریت ادامه جنگ استفاده کند. چنین اجماعی حداقل مبنای همکاری دولت بایدن برای پیشبرد اهداف دیگر از جمله مدیریت تغییرات اقلیم، پیگیری کارزار علیه داعش، کاهش تنش با ایران و درگیرشدن در یک رقابت اقتصادی سازنده با چین است.