قرن‌های بد و «مخاطرات خرد»

قرن‌های بد و «مخاطرات خرد»

به بهانه‌ چاپ جدیدترین کتاب علی امیری

کتاب «مخاطرات خرد» (پدیدارشناسی بحران عقل در فرهنگ اسلامی)، نوشته‌ی علی امیری، اخیرا چاپ شده است. اما از آن‌جایی که این کتاب فعلا در دسترس عموم قرار نگرفته است، داشته‌های ما از این کتاب در حد نام و طرح جلد آن خلاصه می‌شود. روی جلد کتاب نوشته است «تا جایی که به وضع کنونی ما برمی‌گردد، بازگشت به خرد، التفات به پتیارگی خرد است. و از رهگذر این التفات است که عقل به موضوعی برای خودش تبدیل می‌شود و به بحران‌های خود می‌اندیشد. اگر عقل بتواند به ناکارآمدی‌ها، دشواری‌ها و بحران‌های خود بیندیشد و بدین ترتیب خود را به موضوع تعقل خود تبدیل کند، می‌توان گفت که در یک لحظه آغازین و در آستانه یک شروع تازه ایستاده است. وضع کنونی غیرعقلانی نیست، شبه‌عقلانی است. استقرار در موضع عقل، مستلزم پیکار راستین با اشکال پیچیده‌ای از بلاهت و نابخردی در قالب خردگرایی‌های شسته و رفته باب روز است.» طبیعتا انتظارات و توقعات از این کتاب بالا است. اما چون کار امیری نظام‌مند و سیستماتیک است و گویا رگه‌های از نظام فلسفی هگل (سه محوری‌بودن) را در خود دارد لازم است برای فهم این کتاب، کتاب‌های قبلی امیری هم خوانده شوند. این یادداشت بی‌ادعا تلاش می‌کند به‌گونه بسیار موجز گزارشی مختصر از سه کتاب قبلی امیری بیرون بدهد. اما باید تأکید کنم که هیچ‌گونه ادعایی مبنی بر فهم، و خصوصا نقد، کارهای امیری در این یادداشت نهفته نیست. این یادداشت اگر بتواند مخاطبانش را به خواندن کار فکری امیری وادار کند، به نیت خود دست یافته است!

اما قبل از این‌که درباره‌ی کتاب‌های قبلی امیری حرف بزنیم این نکته را هم باید تذکر داد که بعضی از پژوهشگران نقدهایی را بر کل پروژه فکری امیری وارد می‌کند، خصوصا از این جهت که طرح کلی پروژه فکری علی امیری تکرار پروژه فکری کسانی چون جواد طباطبایی است. منتقدین امیری استدلال می‌کنند پروژه فکری او نه‌تنها تکرار کارهای جواد طباطبایی است بلکه به‌نحوی تکرار کارهای کسانی چون محمد ارکون و عابدجابری نیز هست. یعنی آنچه که علی امیری در صدد انجام آن است قبلا به واسطه نواندیشان دینی عرب انجام شده است. از جمله خلیل صدرا در مطلب تحت عنوان («امیری» و «بودا» و تلاش‌های دن‌کیشوت‌وار در عرصه روشن‌فکری افغانی) نوشت «خواننده آگاه می‌تواند با رجوع به آثار طباطبایی و مقایسه‌ی آن‌ها با خرد آواره و به‌طور کلی طرح سه‌گانه‌ی امیری دلیل نام‌نبردن از سیدجواد در خرد آواره را بیابد. دلیل روشن است: امیری به محض این‌که اندک توضیحی درباره‌ی سیدجواد و طرح فکری وی ارائه کند شروع به خودزنی کرده است… کوشش وی در خلق این اثر تکراری و رونویسی از آثار سیدجواد جلوه‌ای از امر عبث و فضاحت علمی وی خواهد بود… .» عمران راتب در مقاله‌ی («اسلام»؛ حدیث تلخ گم‌شدگی‌ها) نوشته است: «در خصوص صورت‌بندی اندیشه در تاریخ اسلام، امیری سخن تازه‌ای نگفته است. منحنی «ظهور و زوال عقلانیت در جهان اسلام» یک امر واضح است و چیزی که در این میان به‌عنوان ارزش به کار امیری تعلق می‌گیرد، همانا مکتوب‌نمودن این منحنی است. با وجود این کسانی دیگر، به‌عنوان مثال، محمد ارکون خیلی قبل‌تر از امروز این موضوع را موشکافی کرده و از خلال بازخورد انتقادی‌اش با موضوع، به نتیجه‌ای رسیده که امروز امیری از آن سخن می‌گوید.»

خواب خرد؛ تأملاتی در باب زمان حال

خواب خرد (تأملاتی در باب زمان حال)، اولین کتاب امیری، در سال ۱۳۹۱ چاپ شده است. این کتاب حاوی سه بخش است: دفتر اول (تأملات افغانی)؛ دفتر دوم (تأملات دینی) و دفتر سوم (تأملات غربی).

به‌صورت کلی، امیری در کتاب اولش تلاش کرده وضعیت فعلی را همچون یک معضل، و در بدترین حالت همانند یک فاجعه، به تصویر بکشد. شاید بتوان گفت امیری در این کتاب، در قسمت تبیین زمان حال، بیش از هر متفکر دیگر وامدار هانا آرنت است. او به پیروی از آرنت وضعیت ما را برزخی می‌داند میان گذشته و آینده، اما به گونه‌ای که هنوز نه تکلیف ما با گذشته مشخص شده است و نه چشم‌اندازهای آینده‌ی ما روشن است. در این میان، امیری به وضعیت روشن‌فکری در افغانستان می‌پردازد و روشن‌فکر افغانی را «ناپرسا، نیندیشا، نانویسا و ناخوانا» می‌داند. از جهتی، بحران‌های فعلی کم‌وبیش با وضعیت روشن‌فکری نیز در پیوند است. وضعیت روشن‌فکری در واقع بیان‌گر روح زمانه است. وقتی فضای روشن‌فکری یک جامعه با ویژگی‌های چون ناپرسایی و نیندیشایی همراه باشد بی‌تردید وضعیت کلی نیز چندان روبه‌راه نخواهد بود. اما در مجموع «افغانستان معاصر به دو بحران عمده مبتلا است: بحران قدرت و بحران ایمان. اگر بحران قدرت دغدغه‌ی مشترک مارکسیست و ملا و مجاهد است، بحران ایمان بایستی دلواپسی منحصر به فرد اسلام‌گراهای معاصر باشد» (خواب خرد، ۲۳۷). امیری، در کتاب «خواب خرد» وضعیت زمان حال را به پرسش کشیده ولی در کتاب دوم به‌صورت منسجم‌ و بنیادی‌تر ریشه‌های بحران فعلی را به بررسی گرفته است.

خرد آواره؛ ظهور و زوال عقلانیت در جهان اسلام

خرد آواره (ظهور و زوال عقلانیت در جهان اسلام)، دومین کتاب امیری، در سال ۱۳۹۲ چاپ شده است. «خرد آواره» حاوی سه بخش است؛ کتاب یکم: کوشش های فلسفی، کتاب دوم: گذار از فلسفه به نبوت و کتاب سوم: شامگاه تفکر.

خرد آواره که مهم‌ترین اثر امیری تا حال حاضر بوده تز اصلی امیری در باب فلسفه اسلامی را بیان می‌کند. امیری در این کتاب نظریه «آوارگی خرد» را به میان می‌آورد و مدعی است خرد در جهان اسلام آواره شده است. به باور امیری، خرد از طریق تفکر یونانی وارد جهان اسلام شده، سپس بعد از تحولات و انحرافات دچار بی‌خانمانی شده؛ آواره و بی‌موضوع شده و پیوند خودش را با واقعیت از دست داده است. خواب‌رفتگی خرد نیز از همین‌جا ناشی می‌شود؛ آوارگی و خستگی دیروز باعث خواب امروز گردیده است.

علی امیری، در کنار مطالعات اسلامی پژوهش‌های تاریخی نیز داشته است.
علی امیری، در کنار مطالعات اسلامی پژوهش‌های تاریخی نیز داشته است.

امیری در «خرد آواره» توجه خاص به ارسطو دارد و کارش را با بررسی کتاب «متافیزیک» ارسطو آغاز می‌کند. امیری از آن‌رو به ارسطو توجه ویژه دارد که ارسطو تاریخ را جدی می‌گرفته است. هر متفکری که نتواند پیوند معنادار با تاریخ برقرار کند و به اهمیت تاریخ پی‌ نبرده باشد کار فکری‌اش از جدیت برخوردار نیست. زیرا اصولا متفکر مواد اولیه تفکرش را از تاریخ اخذ می‌کند.

امیری در بخش‌های ابتدایی «خرد آواره» می‌نویسد «تفکر در جهان اسلام تنها در صورتی‌ می‌تواند دوباره آغاز گردد که به تأمل در نفس تبدیل شود و به گذشته‌ی خویش بازگردد و گره‌گاه‌ها و انحراف‌های خود را مورد تأمل سر از نو قرار دهد» (خرد آواره، ص ۱۰۹). از همین‌جا پیداست که امیری توجه بیش‌ازحد به سنت و گذشته دارد و ریشه‌‌ی همه‌ی بحران‌ها و معضلات را به گذشته برمی‌گرداند. همین امر باعث شده است که خیلی‌ها امیری را متفکر سنت بداند و نه زمان حال.

همان‌طور که قبلا هم تذکر داده شد امیری به این دلیل ارسطو را جدی می‌گیرد که تاریخ برای ارسطو مهم است. در واقع، تفکر ارسطو انضمامی است و با زمانه‌اش پیوند دارد و این ویژگی تفکر ارسطو از اهمیت تاریخ برای او برمی‌خیزد: «تفکر اصیل و جدی، همواره تفکر معطوف به تاریخ و حقیقت تاریخی است» (ص۴۱۵).

متفکر مرجع و بنیادی که روی فرهنگ و اندیشه اسلامی تأثیر انکارنشدنی گذاشته است ارسطو است. بر همین مبنا، امیری به‌صورت جداگانه اندیشه‌های مهم‌ترین فیلسوفان اسلامی را در پیوند با ارسطو مورد بررسی قرار داده است. ادعای امیری در مورد اندیشه فارابی و نسبت آن با اندیشه ارسطو این است که می‌گوید فارابی عنصر تاریخ و تاریخ‌مندی را در اندیشه ارسطو مورد غفلت قرار داده است. این کار باعث همان بحرانی است که امیری از آن نام می‌برد، یعنی شروع منحنی زوال اندیشه در تاریخ اسلام. به تعقیب آن، امیری در مورد ابن‌سینا و ارسطو و خصوصا تفکر ابن‌سینا می‌نویسد «ابن‌سینا از فلسفه به عرفان گذر نکرد بلکه نسل‌های بعد از او اندیشیدن را متوقف کردند و تصوف را به‌جای تفکر نشاندند» (ص ۲۱۲). این دومین گام زوال اندیشه در فرهنگ اسلامی است.

اما آن‌گاه که امیری از نسبت اندیشه ابن‌رشد با ارسطو حرف می‌زند لحنش سراسر تأسف‌برانگیز و انتقادی است. از این لحاظ یکی از کسانی که اندیشه‌اش به‌صورت جدی باید نقد و بررسی شود ابن‌رشد است. زیرا اکثریت بحران‌های فکری و معرفتی در جهان اسلام با ابن‌رشد آغاز می‌شود. امیری در واقع ابن‌رشد را نمی‌پسندد. زیرا ابن‌رشد بیش از حد شیفته ارسطو بود و از این‌‌رو جز توصیف و تکرار حرف‌هایش نتوانست کار دیگر انجام بدهد. ابن‌رشد نتوانست با ارسطو وارد گفت‌وگو شود و افق حقیقت را گسترش بدهد. در واقع ابن‌رشد با به میان‌کشیدن بحث دین و فلسفه و رد ابن‌سینا میراث غرب را دوباره به خودشان بازگرداند. او نتوانست از اندیشه ارسطو در جهت گسترش افق حقیقت در جهان اسلام استفاده کند. ابن‌رشد نه‌تنها به انجام این مهم موفق نشد بلکه در جهت مخالف این کار قدم برداشت. روی این دلایل اشتباهات ابن‌رشد انکارنشدنی است.

شیخ اشراق (سهروردی) گام‌های بعدی در جهت بی‌موضوع‌شدن خرد در جهان اسلام را برمی‌دارد. اگرچند سهروردی به‌صورت کلی منتقد ارسطو بود اما با این‌حال کارهای مهم‌ترین پیرو ارسطو (ابن‌سینا) را بسط داد. از طرف دیگر، شارحین نام‌دار سهروردی (شمس‌الدین شهروزی و قطب‌الدین شیرازی) روایت صوفیانه از میراث او عرضه کردند که این کار نیز گامی بزرگ در جهت خاموشی چراغ خرد فلسفی در جهان اسلام است، گام بزرگ و ماندگار. با این‌حال اشتباه خود سهروردی نیز این است که «به سهم خود، به میزانی زیادی زمینه را برای تبدیل‌شدن اثولوجیا به کتاب اصلی فلسفی در تمدن اسلامی مهیا کرد» (ص ۳۳۴). کتاب اصلی در فلسفه اسلامی بایستی متافیزیک ارسطو می‌بود و نه اثولوجیای مجعول.

فیلسوف بعدی و تأثیرگذار اسلامی میرداماد است که برای زنده‌شدن خرد (تفکر ارسطویی) در فرهنگ اسلامی تلاش‌های زیاد کرد و برای این‌کار طرحی در ذهن داشت. اما طرح او از جانب ملاصدرا به خاموشی گرایید. زیرا ملاصدرا بیش از آن‌که به ارسطو به‌عنوان یک فیلسوف و متفکر زمانه‌اش نظر اندازد او را همچون پیامبر می‌دید و در صدد ترسیم یک چهره مقدس از او بود. ملاصدرا در جهت پیامبر ساختن ارسطو گامی بزرگ برداشت. بر این مبنا، فلسفه خود ملاصدرا نیز «حداکثر نوعی الاهیات فلسفی است» (ص ۳۹۴). تلاش‌های اکثر فیلسوفان اسلامی بعد از فارابی و ابن‌سینا اقداماتی‌اند در جهت آوارگی و بی‌خانمانی خرد. آخرین تلاش‌های ویران‌گر و شاید ناخواسته، در این زمینه کارهای ابن‌ تیمیه است: «با ابن تیمیه است که دیگر خردگرایی کمر راست نمی‌کند و فهم همگانی جانشین آن می‌گردد» (ص۴۶۷). حتا می‌توان گفت تفسیر و فهم ابن تیمیه از دین چراغ راه مکتب دیوبند بوده و از این طریق مبناهای نظری کارهای گروه‌های چون طالبان و امثالش به‌نحوی به تفکرات او برمی‌گردد.

امیری بعد از بررسی سرگذشت تفکر در درون فرهنگ اسلامی به نظریه آوارگی خرد می‌رسد. اما «آوارگی خرد یک وضعیت و خردگرایی یک امکان است؛ و افروختن شعله‌های خرد، به مثابه‌ی یک امر ممکن، مختص به شخص و زمان خاصی نیست» (ص۵۴۵). و به تعقیب آن شرح وضعیت فعلی ما را از زبان سهروردی این‌گونه توصیف کرده است: «بدترین قرن آن است که در آن بساط اجتهاد برچیده، سیر افکار منقطع، باب مکاشفات بسته و راه‌های مشاهدات مسدود شده باشد». و یا به‌ تعبیر هولدرلین زمانه‌ی ما «زمانه‌ی عسرت» است.

به‌صورت کلی می‌توان گفت «خرد آواره» بیان می‌کند که تفکر بعد از ابن‌سینا و فارابی کاملا از مسائل اجتماعی و زمانه فاصله گرفته بود، مخصوصا در فلسفه نصیرالدین طوسی و ملاصدرا. تفکری که با زمانه پیوند نیابد محکوم به نابودی و آوارگی است، زیرا این نوع تفکر در واقع فاقد اهمیت است و جز مجموعه‌ انتزاعیات بیش نخواهد بود.

اسلام

«اسلام»، سومین کتاب امیری، در سال ۱۳۹۴ چاپ شده است. این کتاب سه بخش دارد: بخش اول، دین و دانش‌های دینی؛ بخش دوم، فرهنگ اسلامی و بخش سوم «اسلام معاصر». کتاب اسلام بیش از آن‌که مسأله‌ی مستقل را مطرح کند، ادامه‌ی کتاب دوم امیری است. از این‌رو، طرح سه‌گانه امیری در کتاب «اسلام» تکمیل نمی‌شود. این طرح ظاهرا در کتاب «مخاطرات خرد» تکمیل شده است.

امیری در کتاب «اسلام» تلاش کرده مجددا انحطاط جوامع اسلامی را مورد پرسش قرار بدهد. اگر مجاز به پیش‌گویی باشیم می‌توان گفت کتاب اسلام تمهیدی برای «مخاطرات خرد» است. زیرا امیری در «خرد آواره» از نوشتن کتابی حرف می‌زند که قرار است امکان‌های بازگشت خرد به فرهنگ اسلامی را تبیین کند. براین مبنا، و بار دیگر از اهمیت لزوم پیوند داشتن تفکر با تاریخ می‌نویسد. اما این‌بار به‌صورت مشخص‌تر لزوم پیوند تفکر با سیاست را بیان می‌کند: «هر نوع بحث انتزاعی در نسبت اسلام و سیاست، به‌‌دور از بستر تاریخی پیچیده‌ای که این بحث در آن شکل گرفته است، حداکثر نوعی فرض انتزاعی است. یگانه بحث جدلی در مورد سیاست در اسلام، بحث در شرایط تأسیس علم سیاست در اسلام است… بحران سیاسی کنونی تنها با تأسیس علم قدرت/سیاست قابل حل است» (اسلام، ص۲۷۵).

بحران کنونی جهان اسلام ملموس است، اما درک و فهم آن به‌راحتی امکان‌پذیر نیست. درک بحران فعلی زمانی امکان‌پذیر است که ما به گذشته رجوع کنیم، زیرا ریشه‌های بحران به گذشته برمی‌گردد. نطفه‌های بحران قبلا پرورش یافته تا این‌که در زمان حاضر متولد می‌شود. امیری درک و در خوش‌بینانه‌ترین حالت برطرف کردن بحران را منوط به این امر می‌داند که باید جوامع اسلامی به درون خودشان مراجعه کنند: «اگر جهان اسلام ظرفیت اندیشیدن به انحطاط و توان نگاه کردن توأم با خونسردی به ژرفای تیره‌ی درون خود پیدا نکند، دشوار است که بتواند برای سه مشکل اساسی خودکامگی سیاسی، انحطاط فرهنگی و دینی و فقر و فاقه اقتصادی که اکنون با آن‌ها دست به گریبان است، راه‌ حلی بیابد» (ص۳۰۲).

سخن آخر: باور من این است که پروژه‌ی فکری را که امیری آغاز کرده به نوبه خودش مهم است، زیرا تفکرش معطوف به «بحران» است و تفکر به بحران برای ما هم فوریت دارد و هم ضرورت. امیری، همان‌طور که قبلا هم تذکر داده شد، ریشه‌های بحران را به زمان گذشته برمی‌گرداند. البته این یک ادعای صرف نیست بلکه او تا به‌حال در حد قابل قبول این نکته را توضیح داده است.

ما تا زمانی‌که به اهمیت تاریخ و سنت پی نبریم بعید است بتوانیم برای چالش‌های زمان حال راه حل پیدا کنیم. اصولا وضعیت فعلی محصول گذشته است، برای همین شناخت گذشته یک ضرورت است. و این کاری است که امیری در راستای آن تلاش کرده. ایشان، اگر تا به‌حال نتوانسته راهکار ارائه کند، حداقل توانسته ضرورت بازخوانی گذشته را تبیین کند. بنابراین تا به‌حال موفق بوده است. اثر جدید امیری که از آن انتظار می‌رود حاوی راه‌حل‌ها برای بحران کنونی در جهان اسلام باشد، و یا حداقل بعضی چالش‌ها را آسیب‌شناسی کرده باشد، توقعات زیادی را در پی دارد. انتظار می‌رود «مخاطرات خرد» خوانده شود و «گفت‌وگو» خلق کند!