راهی برای صلح در افغانستان

راهی برای صلح در افغانستان

موضوع‌های اساسی گزارش «گروه مطالعه افغانستان» چیست؟

راهی برای صلح در افغانستان عنوان گزارشی است که توسط «گروه مطالعه افغانستان» تهیه و از سوی انستیتیوت صلح ایالات متحده نشر شده است. گروه مطالعه افغانستان توسط کنگره ایالات متحده در دسامبر سال ۲۰۱۹ تأسیس شد تا روند صلح افغانستان و پیامدهای توافق صلح یا عدم دست‌یابی به توافق را درباره سیاست‌ها، منابع و تعهدات ایالات متحده در افغانستان را بررسی کند.

درگیری طولانی‌مدت افغانستان وارد مرحله جدید و به‌گونه‌ی بالقوه وارد مرحله نهایی شده است. این مرحله نهایی یک فرصت واقعی برای دستیابی به یک راه‌حل صلح‌آمیز است و ایالات متحده می‌تواند در تعیین استفاده از این فرصت نقشی اساسی داشته باشد: «مجموعه‌ای مسئولانه و منسجم از اقدامات ایالات متحده می‌تواند شانس توافق مسالمت‌آمیز را بعد از چهل سال درگیری، بسیار افزایش دهد. یک رویکرد عجولانه می‌تواند احتمال خرابی نظم در افغانستان و وخیم‌ترشدن این جنگ طولانی و غم‌انگیز را با پیامدهای منفی برای منطقه و تهدیدهای امنیتی و منافع ایالات متحده و متحدانش افزایش دهد.»

طبق این گزارش «امریکایی‌ها به‌طور کلی اتفاق نظر دارند که زمان پایان‌دادن به این جنگ فرا رسیده است. این دو دهه هزینه‌های سنگین جانی و مالی داشته است. درحالی‌که سطح تلفات نیروهای جنگی ایالات متحده به‌طرز چشمگیری کاهش یافته است، هر زندگی یک امریکایی دارای یونیفورم بسیار ارزشمند است و این زندگی‌ها هنوز در معرض خطر هستند و از دست می‌روند. اما خروج غیرمسئولانه نیروهای امریکایی احتمالا به جنگ داخلی جدیدی در افغانستان منجر خواهد شد و این امر دعوت از احیای نیروهای ضد امریكا است. گروه‌های تروریستی که می‌توانند سرزمین ما را تهدید کنند و روایت پیروزی در برابر قدرتمندترین کشور جهان را فراهم کنند. حمایت از مذاکرات صلح به ایالات متحده این فرصت را می‌دهد تا از فداکاری‌های ایالات متحده بزرگداشت و منافع اصلی ایالات متحده احترام شود.»

موضوعات اساسی اولین گزارش گروه مطالعات افغانستان که جدیدا به نشر رسیده، به شرح زیر است:

منافع ملی ایالات متحده و افغانستان

ایالات متحده دارای منافع مهم ملی است که تحت تأثیر تحولات افغانستان قرار خواهد گرفت. مهم‌ترین منفعت شامل فعالیت‌های گروه‌های تروریستی به‌ویژه القاعده و دولت اسلامی شاخه خراسان است که همچنان در افغانستان فعال‌اند و می‌توانند امنیت ایالات متحده را تهدید کنند.

حضور مداوم نظامی ایالات متحده در کنار نیروهای امنیتی افغانستان، این گروه‌ها را مختل کرده و از حمله آن‌ها به ایالات متحده و منافع آن جلوگیری کرده است. خروج کامل نیروهای ایالات متحده از افغانستان این امکان را به‌وجود می‌آورد که تهدید دوباره به وجود بیاید. در درازمدت ایالات متحده یا باید یک نیروی ضدتروریسم در افغانستان را حفظ کند و یا اطمینان حاصل کند که سازوکارهای قابل تأیید دیگری نیز برای اطمینان از احیانشدن مجدد این گروه‌ها وجود دارد.

حضور طولانی‌مدت ایالات متحده در افغانستان منجر به دستاوردهایی شده است که حفظ آن‌ها به نفع ماست. اگرچه نهادهای افغانستان ناقص است، اما سازوکارهایی به‌کار رفته است که امکان مشارکت اجتماعی، دولت مبتنی بر نمایندگی و تحکیم حاکمیت قانون را فراهم می‌کند و این‌ها بهترین راهی است که در آن جامعه متنوع افغانستان می‌تواند در یک وضعیت پایدار زندگی کند. در مذاکراتی که جریان دارد، نمایندگان دولت افغانستان و طالبان باید بین جهان‌بینی‌های مختلف خود سازش‌های خلاقانه پیدا کنند: عدالت.

یکی دیگر از منافع کلیدی ایالات متحده مربوط به منطقه کلان‌تر است. افغانستان با ثبات پتانسیل همکاری اقتصادی منطقه‌ای که ایجاد می‌کند، می‌تواند به نفع همه کشورهای منطقه باشد، و آسیای میانه پرانرژی را با آسیای جنوبی بدون انرژی پیوند دهد. به‌همین اعتبار، یک افغانستان ناپایدار با ادامه تجارت غیرقانونی مواد مخدر، جذب ایدئولوژی‌های افراطی و تشدید احتمال رقابت هند و پاکستان به‌عنوان دو قدرت مسلح هسته‌ای، کل منطقه بی‌ثبات می‌شود. تمرکز ایالات متحده بر افغانستان منافع ژئوپلیتیکی گسترده‌تری را که ایالات متحده در منطقه دارد، تحت تأثیر قرار داده است. یکی از اهداف بلندمدت توصیه‌های این گروه، هماهنگ‌کردن کردن تعهد ما در افغانستان در زمینه ملاحظات استراتژیک گسترده‌تر، به‌ویژه درباره چین، هند، ایران، پاکستان و روسیه است.

تلاش‌های ایالات متحده در افغانستان تعدادی از دوستان و متحدانش را نیز درگیر کرده است. پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، هر عضو مانند متحدان دیرینه غیر ناتو، نیروها یا دارایی‌های دیگری را به افغانستان فرستاده است: «این روابط قبل از مداخله ما در افغانستان بود و ما پس از پایان این مداخله به آن‌ها نیاز خواهیم داشت. ادامه حضور بسیاری از متحدان و شرکا در افغانستان متکی به بستر تدارکاتی است که ما فراهم می‌کنیم. خروج یک‌طرفه که شامل مشاوره و توافق با آن‌ها نباشد اعتبار ما را به‌عنوان یک شریک تضعیف می‌کند.»

راهی جدید برای صلح

این گزارش راهی جدید رو به جلو را ارائه می‌دهد که مطابق با روند صلح جاری برای خروج ارتش ایالات متحده از درگیری‌های افغانستان است و منافع ایالات متحده را تأمین می‌کند. ایالات متحده مجبور شده است سخت تلاش کند تا دو طرف را به میز مذاکره بکشاند: «ما مجبور شده‌ایم به طالبان امتیاز بدهیم و مهم‌تر از همه، متحدین خود را در کابل تحت فشار قرار دهیم. اما این گفت‌وگوها آغاز شده و اگرچه کُند است اما ادامه دارد.» مسیر جدید «گروه مطالعه برای صلح در افغانستان» مبتنی بر پنج توصیه اصلی به شرح زیر است:

یکم، ایالات متحده باید وضعیت نهایی خود در افغانستان را روشن کند. و حالت نهایی باید به شرح زیر باشد:

افغانستان یک کشور مستقل، دموکراتیک و با حاکمیت مقتدر، باثبات و دارای نیروهای امنیتی باشد که برای جلوگیری از حمله القاعده، داعش شاخه خراسان و سایر گروه‌های تروریستی به ایالات متحده و متحدان آن و مهار چالش‌های احتمالی دیگر برای امنیت ایالات متحده و متحدان و منافع‌شان، از جمله منافع مرتبط با تجارت غیرقانونی مواد مخدر و مهاجرت گسترده که متحدان ما و همسایگان افغانستان را تهدید می‌کند، عمل می‌کند.

افغانستان کشوری باشد که حاکمیت خود را بر مرزها و امور داخلی خود اعمال می‌کند و شرایطی را اداره می‌کند که منعکس‌کننده اراده مردمی و تعیین سرنوشت شهروندان افغانستان است و از طریق نهادهای غیرنظامی پاسخ‌گو، درگیری را به‌طور مسالمت‌آمیز مدیریت می‌کند. همین‌طور افغانستان باید کشوری باشد که از اقلیت‌ها، حقوق زنان، شخصیت دموکراتیک دولت و مطبوعات آزاد حمایت و محافظت می‌کند.

افغانستان کشوری باشد که به تدریج کمتر از گذشته به کمک‌های بین‌المللی اتکا می‌کند، منبع بی‌ثباتی منطقه‌ای و منبع رقابت نیابتی منطقه‌ای نیست.

کشوری باشد که شهروندان آن اگر در طی چهل سال جنگ بسیار متحمل رنج شده‌اند، چشم‌انداز بهبود سال به سال در رفاه، امنیت و سعادت خود را دارند.

دوم، ایالات متحده باید صریحا شرط خروج نهایی نیروهای خود را تقویت کند.

اگرچه با پذیرش گفت‌وگوهای جاری صلح به‌عنوان مبنایی بالقوه برای آینده افغانستان، گروه مطالعه متقاعد شده است تا زمانی که ایالات متحده بدون در نظر گرفتن میزان پیشرفت در مذاکرات، اعلام کند که نیروهای خود را بیرون می‌کشد، مذاکرات موفق نخواهد شد. با توجه به بررسی این گروه از توافق‌نامه فبروی ۲۰۲۰ ایالات متحده با طالبان، و همچنین اظهارات متعدد علنی سفیر زلمی خلیل‌زاد و مایکل پمپئو، وزیر خارجه پیشین، خروج نهایی نیروهای امریکایی منوط به اقدامات طالبان است. درحالی‌که ایالات متحده تا امروز فراتر از تعهدات خود در زمینه خروج نیروها عمل کرده است، طالبان از تعهدات خود عقب مانده‌اند: آن‌ها نتوانسته‌اند تضمین خود را در مورد عدم همکاری «با گروه‌ها یا افرادی که امنیت ایالات متحده و متحدانش را تهدید می کنند» عملی کنند و «از جذب، آموزش و جمع‌آوری کمک مالی آن‌ها جلوگیری و میزبان آن‌ها نباشند.» عمل‌نکردن به تعهد از سوی طالبان نشان می‌دهد که آن‌ها هنوز به راه‌حل مذاکره متعهد نشده‌اند. افزایش خشونت از سوی آن‌ها در سال ۲۰۲۰ این سوال را خلق می‌کند که آیا آن‌ها در عمل با توافق سیاسی با دولت افغانستان روبه‌رو خواهند شد یا خیر. گروه مطالعه معتقد است كه خروج بیشتر نیروهای امریكا باید منوط به تمایل و ظرفیت نشان داده‌شده از سوی طالبان برای مهار گروه‌های تروریستی، كاهش خشونت طالبان علیه مردم افغانستان و پیشرفت واقعی به‌سوی سازش سیاسی و مصالحه باشد.

سوم، ایالات متحده باید تعهد خود را نسبت به دستگاه‌های موجود در دولت افغانستان و نیروهای دفاع ملی و امنیتی افغانستان روشن کند.

حمایت از افغانستان باید براساس پیش‌شرط تمویل‌کنندگان باشد که در کنفرانس۲۰۲۰ ژنو با آن موافقت شده است. همچنین سهم دولت افغانستان در پیشرفت در مذاکرات صلح با طالبان مهم است. علاوه بر این، هر نظم سیاسی آینده حاصل از توافق باید منافع و حقوق دموکراتیک، سیاسی، انسانی و زنان را نه به‌عنوان تلاشی برای تحمیل ارزش‌های خود به افغانستان بلکه به‌دلیل تقویت و احترام به این حقوق برای تأمین صلح پایدار و انعکاس اراده مردم افغانستان، تأمین کند.

چهارم، ایالات متحده باید یک استراتژی دیپلماتیک فعال برای اطمینان از موفقیت در مذاکرات صلح انجام دهد.

ایالات متحده موقعیتی تأثیرگذار به‌عنوان بخشی از مذاکرات، بخشی تسهیل‌کننده و (گاهی) میانجی پنهان دارد. برای سرعت‌بخشیدن به پیشرفت در مذاکرات، ایالات متحده باید انتصاب یک میانجی‌گری شخص ثالث (ایده‌آل توسط سازمان ملل) را ارتقا بخشد و به‌عنوان بخشی از هر فرآیند انتخاب، کشورهای اصلی را به‌صورت دیپلماتیک درگیر کند. اگر بن‌بست در مذاکرات ادامه یابد و میانجی‌گری شخص ثالث توسط طرفین رد شود، ایالات متحده باید مزایا و هزینه‌های بالقوه نقش میانجی‌گری مستقیم‌تر ایالات متحده را در نظر بگیرد.

پنجم، ایالات متحده باید یک استراتژی منطقه‌ای روی دست بگیرد.

افغانستان در درون منطقه‌ای مملو از رقابت و اعتماد به نفس پایین قرار دارد. این رقابت‌ها در طول حضور بیست ساله ما انجام شده است – همان‌طور که در طی دو دهه درگیری قبل از حضور ما رخ داد – و پیشرفت در امر دست‌یابی به ثبات در افغانستان را تضعیف می‌کند. با این حال، از آغاز روند صلح، احتمال خروج ایالات متحده یک اجماع منطقه‌ای شکننده اما واقعی در مورد افغانستان باثبات و بی‌طرف ایجاد کرده است که نه پناهگاهی برای تروریستان است و نه دژخیم طالبان. ایالات متحده باید یک استراتژی دیپلماتیک را اتخاذ کند که به دنبال تحکیم این اجماع است، یعنی کشورهای منطقه را که می‌خواهند با استفاده از روابط‌شان با بازیگران افغان برای پیشبرد یک مذاکره موفق نقش داشته باشند، فهرست کند و به کشورهای منطقه اجازه دهد تا هزینه‌های حمایت و پایداری را به‌صورت عادلانه‌تری تقسیم کنند.

این مجموعه تلاش‌ها معمولا به‌طور همزمان اجرا می‌شود. آن‌ها برای جلوگیری از آنچه در گذشته در افغانستان اتفاق افتاده است، جایی که اهداف متعدد و رقابتی با هماهنگی کافی اجرا نشده است، جلوگیری می‌کند. استراتژی ضد تروریسم ما اغلب با استراتژی ایجاد نهاد ما در تقابل قرار می‌گیرد و ارائه کمک ما غالبا اهداف نظامی و نه بشردوستانه داشته و باعث افزایش وفاداری نه، که سبب افزایش درگیری می‌شود. تمرکز بر یک هدف واحد بحث شده، پایدار و قابل قبول برای پایان‌دادن به درگیری، معیار مشخصی را ایجاد می‌کند که پیام‌ها، سیاست‌ها و اقدامات ما می‌تواند با آن هماهنگ شود.

مسیرهای جایگزین

گروه مطالعه سه مسیر دیگر را با جزئیات در نظر گرفت. اولین مورد این بود که در صورت شکست مذاکرات یا غیرقابل قبول بودن نتیجه، به دولت افغانستان متعهد بمانیم. در این مسیر، ایالات متحده همچنان به حفظ نیروها در افغانستان و حمایت از دولت افغانستان از طریق جنگ ادامه خواهد داد و احتمالا کمک‌ها را نیز افزایش می‌دهد، تا فرصت برای گفت‌وگوهای معنادار، ترجیحا با یک افغانستان قدرتمندتر، دوباره برقرار شود.

مورد دوم خروج مدیریت‌شده از افغانستان بود که تحت آن ایالات متحده نیروهای خود را کنار می‌کشد اما نسبت به نتیجه‌ی مذاکرات صلح در افغانستان بی‌تفاوت نیست. این کشور تلاش خواهد کرد تا از اهرم‌های غیرنظامی، از جمله دیپلماسی منطقه‌ای، برای تأمین هرچه بیشتر اهداف اعلام‌شده‌ی خود استفاده کند. این سناریو احتمال بالقوه صعود طالبان را می‌پذیرد و آن‌را تأمین می‌کند.

سناریوی سوم بدون توجه به شرایط موجود و اساسا بی‌تفاوت به نتیجه حاصل‌شده، خروج سریع نیروهای بود. هیچ یک از این سناریوها در این مرحله توصیه نشده بودند، اما همه آن‌ها با دقت توسط گروه مطالعه شده و می‌توانند در آینده تصویب شوند.