رسانه‌ها‌ و فرایند مصالحه و آشتی در رواندا

رسانه‌ها‌ و فرایند مصالحه و آشتی در رواندا

در سال ۱۹۹۴دولت رواندا به رهبری هوتو یک کارزار منظم را برای نابودی اعضای اقلیت توتسی رهبری کرد. در ابتدا افراد شرکت‌کننده در نسل‌کشی، همه اشخاص وابسته به دولت مانند رهبران نظامی، شهرداران محلی و پولیس بودند. اما به‌زودی هزاران نفر از مردم عادی برای شرکت در کشتار تشویق شدند یا در صورت خودداری از اشتراک در قتل عام آزار و اذیت می‌شدند. کسبه‌کاران و کشاورزان، پدران و شوهرها با استفاده از ابزارهای اساسی مزرعه مانند قلاب، دوستان و همسایگان خود را ذبح می‌کردند. آن‌ها غالبا در روز روشن و در عمومی‌ترین مکان‌ها مانند کلیساها، بیمارستان‌ها و حتا مدارس اعضای قوم توتسی را می‌کشتند.

زمانی که جبهه میهنی رواندا تنها ۱۰۰ روز پس از اعدام‌های گسترده دولت هوتو را شکست داد، کشور ویران شده بود و حدود یک میلیون نفر از جمله حدود سه چهارم جمعیت توتسی کشته شده بودند.

فرانک تانگانیکا، پژوهشگر در انستیتیوت آموزش و پرورش کیگالی طی یک تحقیق زیر عنوان «نقش سریال رادیویی طلوع تازه در بهبود آشتی در رواندا» که از سوی ژورنال آموزش و پرورش رواندا به نشر رسیده است، نقش رسانه‌ها را در کل و نقش یک سریال رادیویی را به‌صورت ویژه در روند آشتی پس از جنگ در رواندا بررسی کرده است.

سریال اپرای رادیویی «طلوع تازه»

به دنبال راه‌اندازی نسل کشی سال ۱۹۹۴ علیه توتسی‌ها، رواندایی‌ها با مشکل مصالحه پس از جنگ روبه‌رو شدند. تأثیرات خشونت بر شهروندان به قدری زیاد بود که به دنبال چندین رویکرد آشتی و همزیستی مسالمت‌آمیز بودند. «کمیسیون اتحاد و آشتی رواندا» در سال ۱۹۹۹ با دستور هماهنگی و پیشبرد آشتی، وحدت و تحمل به‌عنوان پیش نیازهای اساسی عدالت، صلح و توسعه تأسیس شد. این کمیسیون رویکرد مشارکتی را برای مشارکت همه روانداییان و ذی‌نفعان در تلاش‌های آشتی در پیش گرفت. کمیسیون اساسا بستری را فراهم می‌کرد که رواندایی‌ها بتوانند درباره آنچه در گذشته آن‌ها را در برابر همدیگر قرار می‌داد، آزادانه ابراز نظر کنند. این کمیسیون همچنان استراتژی‌های دستیابی به وحدت و سازش را طراحی می‌کرد. از زمان تأسیس کمیسیون اتحاد و آشتی رواندا، ابتکارات مختلفی از سوی ارگان‌های دولتی، جامعه مدنی و سازمان‌های مردمی مشاهده شده است.

دو طرح برجسته‌ای که مورد اقبال جهانی قرار گرفتند، سیستم عدالت گاکاکا و اینگاندو است. همچنین درام به‌عنوان ابزاری برای ایجاد صلح توسط گروه‌های مستقل مختلف تئاتر مانند مشیریکا و اینداموتسا که نمایش‌های صحنه‌ای به هدف کمک به روند آشتی رواندا را تولید می‌کردند، مورد استفاده قرار گرفته است.

درامی‌ که نقش بسیار جدی در روند مصالحه رواندا بازی کرده است، یک سریال رادیویی به‌نام «طلوع تازه» است که برای آموزش شنوندگان در مورد ریشه‌های خشونت و اهمیت تفکر مستقل بود. این سریال رادیویی در یک برنامه‌ی تصادفی امتحان شد تا ارزیابی شود که آیا یک سال پس از شروع برنامه رادیویی می‌توان تغییراتی را در شنوندگان مشاهده کرد یا نه. تغییر در نگرش‌های فردی، هنجارهای درک‌شده اجتماعی و رفتارهای مشورتی با استفاده از مصاحبه‌های بسته، بحث‌های گروهی متمرکز، تمرینات بازی نقش و اقدامات تصمیم‌گیری جمعی ارزیابی شد.

این مطالعه نشان داد که برنامه‌ی رسانه‌های جمعی برای تغییر آزادانه‌ی هنجارها و مسئولیت محلی در برابر مشکلات جامعه و همچنین بیان واقعی و مخالفت درباره موضوعات حساس جامعه مانند اعتماد و توزیع منابع کافی است. با این حال نگرش‌ها نسبت به تعامل در خطوط اجتماعی در برابر تغییر، مقاوم بود. مطالعه‌کنندگان نتیجه گرفتند که تغییر در اعتقادات شخصی درباره مرزهای گروه‌های اجتماعی دشوارتر است اما استدلال می‌کردند که اعتقادات شخصی برای رفتار ناشی از هنجارهای اجتماعی و سیاسی کم‌اهمیت است.

درام رادیویی «طلوع تازه» که سبب شد نقش ترمیم کننده‌ای را در روند ثبات و آشتی رواندا بازی کند، در ماه می ۲۰۰۵ به نشرات آغاز کرد. این سریال اوپرای رادیویی هفته‌ی دو بار از رادیو رواندا به زبان کینیارواندا و به هدف اصلی ترویج آشتی و ترمیم آسیب‌های ناشی از جنگ پخش می‌شد. درام رادیویی طلوع تازه یکی از مولفه‌های اصلی کارزار رسانه‌ای توسط یک سازمان غیردولتی هالندی بود که هدف اعلام شده آن آگاهی‌دهی به جمعیت غیرنظامی در منطقه دریاچه‌های بزرگ در برابر تجاوز و تحریک خشونت بود.

این درام رادیویی از رویکرد ارتباط جمعی به‌نام «سرگرمی- آموزشی» استفاده کرد که از استراتژی تعبیه پیام‌های آموزشی یا اجتماعی در قالب رسانه استفاده می‌کند تا مخاطب با سرگرمی در مورد یک مساله آموزشی، دانش کسب کند. این استراتژی نگرش‌های مطلوب ایجاد می‌کند، هنجارهای اجتماعی را تغییر می‌دهد و رفتار آشکار را در سطح فردی، جمعی یا اجتماعی تغییر شکل می‌دهد. این رویکرد از نظریه یادگیری اجتماعی باندورا (۱۹۷۷) ناشی می‌شود که می‌گوید: «بیشتر رفتارهای انسانی با مدل سازی از طریق مشاهده آموخته می‌شود. از مشاهده دیگران، ایده‌ای درباره نحوه انجام رفتارهای جدید شکل می‌گیرد و بعدا این اطلاعات رمزگذاری شده به‌عنوان راهنما عمل می‌کند.»

اکثر برنامه‌های رسانه‌ای سرگرمی-آموزشی که توسط تئوری یادگیری اجتماعی اطلاع داده می‌شوند، سه نوع مدل‌سازی را که توسط باندورا مشخص شده است، به‌کار می‌برند: ۱. مدل سازی پرستیژ: شخصیت‌هایی که رفتارهای تحسین برانگیز فرهنگی از خود نشان می دهند. ۲. مدل سازی شباهت: شخصیت‌های مختلف رسانه‌ای که اقشار مختلف مخاطب را مجذوب خود می‌کنند و مزایای اتخاذ رفتارهای اجتماعی را به تصویر می‌کشند. ۳. مدل سازی انتقالی: شخصیت‌هایی که رفتارهای مثبت، رفتارهای منفی یا رفتار انتقالی از خود بروز می‌دهند، در این مدل‌های منفی رفتارهای اجتماعی را اتخاذ می‌کنند.

برنامه‌های سرگرمی-آموزشی برخی از درس‌های مورد نظر را از طریق الگوهایی که در طی یک دوره‌ی زمانی گفت‌وگو می‌کنند، منتشر می‌کند و باعث گفت‌وگو در میان مخاطبان می‌شود که ممکن است برای تصمیم‌گیری و اقدامات جمعی دور هم جمع شوند.

برآیند سریال اپرای رادیویی

مطالعه‌ای که میزان تأثیرگذاری رسانه‌ها را به بررسی گرفت، نشان داد که این برنامه به اهداف خود رسیده است. زیرا سریال رادیویی طلوع تازه تأثیر قابل توجهی بر نگرش و رفتار مخاطبان گذاشته بود. سطح بالایی از فعل و انفعالات و شواهد نشان‌دهنده‌ی درگیری مخاطبان با برنامه و اثربخشی آن بر این مخاطبان بود. مخاطبان این سریال رادیویی به‌طور کلی پیام‌های آشتی، ترمیم صدمه روانی و ایجاد صلح را درک می‌کردند. از بازخورد شنوندگان آشکار بود که آن‌ها احساس عضویت در یک گروه اجتماعی را دارند و به صراحت درباره موضوعات تعاملات گروهی مانند ازدواج بین نژادهای مختلف، همزیستی مسالمت‌آمیز، گذشت، حقیقت و معاشرت به‌عنوان پدیده‌های مطلوب و جهت آشتی و ترمیم صدمات روانی ناشی از جنگ، ابراز عقیده می‌کنند.