زنده بودن چقدر دشوار است
چقدر دشوار است شهروند کشوری باشی که کودنی چون کرزی رییس جمهور آن باشد. رییس جمهوری که بهجای تو به دشمنان تو کمک کند، که بهجای تأمین امنیت شهروندان، بمبگذاران انتحاری را تربیت کند. آنها را مورد نوازش ویژهی خویش قرار داده و به جنگ مردم بفرستد. چقدر دشوار است شهروند کشوری باشی که در آن دلقکی چون اشرف غنی آنچنان انتخابات را به لجن تقلب بکشاند که انتخاب کردن دقیقا مساوی با انتحار کردن گردد. چقدر دشوار است شهروند کشوری باشی که اگر خواستی با تقلب لجامگسیخته و گوسفندی مبارزه کنی، مجبور شوی که با معاملههای شرمآور عبدالله از خیر همهچیز بگذری و گوشهی غزلت برگزینی.
چقدر دشوار است شهروند کشوری باشی که یک بمبگذار جاهل انتحاری بهراحتی بتواند سه فززند عزیزت را بی هیچ مشکلی در پیش چشمانت به قتل برساند. بعد تو هم هیچ جایی برای شکایت کردن نداشته باشی. بمبگذاران انتحاری برادران رییس جمهور کشورند. دیگران هم که برای به دست آوردن قدرت آنچنان بیشرمانه سرگرم معامله و تقلب اند که حتا صدای تو را هم نمیتوانند بشنوند. و تو ماندهای و سه جنازهی جوان و خونآلود. و خوب میدانی که قاتلان فرزندت در هیچ دادگاهی محاکمه نخواهند شد و همچنان آزاد و آرام به زندگیشان ادامه خواهند داد.
چقدر دشوار است شهروند کشوری باشی که در آن هیچ چیزی جز مرگ بهآسانی و بیحساب و کتاب در دسترس مردم قرار نگیرد.