تابوی طلاق در افغانستان؛ زنانی که مرگ را از طلاق بهتر می‌دانند

تابوی طلاق در افغانستان؛ زنانی که مرگ را از طلاق بهتر می‌دانند

از پله‌های باریک یک مرکز دینی که بالا می‌رفتم جمعیت بیشتر و بیشتر می‌شد. زن، مرد و حتا کودکان در سنین مختلف. در انتهای پله‌ها اتاقِ مخصوص کسانی است که برای گرفتن کمک، حل مسائل حقوقی و شرعی همچون درخواست طلاق و تفریق مراجعه می‌کنند. اتاقی با فرش کهنه و رنگ‌ورورفته. وقتی آن‌جا رسیدم تعداد زیادی از زنان و مردان منتظر نوبت‌ نشسته بودند. حضور این همه در یک جا هوای اتاق را تحمل‌ناپذیر کرده بود. نزدیک دروازه کنار یکی از مراجعه‌کننده‌ها‌ که زن جوانی بود، نشستم.

زهرا (مستعار) برای گرفتن طلاق به این مرکز آورده شده بود. او با خودش مکررا می‌گفت: «طلاق نمی‌گیرم، با زور که به خانه‌‌ات نیامدم!» بعد به پدرش که روبه‌روی همه در جمع مردان نشسته بود، التماس می‌کرد تا زمانی که شوهرش مقدار پولی را که حق او است ندهد ورق طلاق را امضا نکند.

نزدیک به چهار سال پیش پدرش زهرا را به عقد مردی که همسر اولش کشته شده بود، درآورد. پس از زهرا شوهرش زن دومی را نیز گرفت. زهرا می‌گوید هنوز مدت زیادی از زندگی مشترک‌شان نگذشته بود که که خشونت علیه او شروع شد. لت‌وکوب و تحقیر از سوی شوهر و خانواده‌اش، بخشی از خشونت‌ها است. از زندگی مشترک زهرا چهار سال گذشته است. زهرا به‌رغم چهار سال خشونت و تحقیر می‌گوید شوهرش او را به یک دلیل پیش‌پاافتاده طلاق می‌دهد.

زنان زیادی در افغانستان به‌دلیل نداشتن آگاهی از حقوق‌شان، بی‌سوادی و عدم دسترسی به نهادهای قضایی و عدلی بی‌سرنوشت و بلاتکلیف زندگی می‌کنند. آن‌ها هر نوع خشونت و بی‌سرنوشتی را نسبت به جداشدن از همسران‌شان ترجیح می‌دهند.

زهرا حتا بعد از تحمل چند سال ضرب‌وشتم و تحقیرهای گاه و بیگاهِ همسرش، طلاق‌گرفتن را شرم دانسته و ترجیح می‌دهد شوهرش دو همسر دیگر بگیرد و همه‌ مشکلات زندگی را تنهایی به دوش بکشد، اما زن مطلقه خطاب نشود: «گفتم چهار زن کند، اما طلاق‌ام ‌ندهد. حالا که می‌خواهد زندگی را خراب و طلاق‌ام کند باید طلا، مهریه، تمام پول و وسایل‌ام را بدهد.»

زنان زیادی در افغانستان در پیوند با پدیده‌ی طلاق با چالش‌های زیادی روبه‌رویند. این موضوع هنوز به نوعی تابو است و زنان با توجه به عرف و سنت حاکم و همچنین ناپسند انگاشته‌شدن آن از سوی جامعه با وجود تحمل دشواری‌های بسیار حاضر به قبول و پذیرش این موضوع نیستند.

آصف همسر زهرا که برای طلاق او تصمیم گرفته می‌گوید همسر دیگری نیز دارد و بنا بر نداشتن توانایی پیشبرد دو خانواده، زهرا را طلاق می‌دهد. او با خشم می‌گوید که همسرش از لحاظ شرعی و قانونی حق ندارد درخواست طلاق او را رد کند: «هر قسم شود امروز طلاقش می‌دهم. او هم باید قبول کند. زن دیگر دارم. نظر به شریعت هرچه لازم باشد به او می‌دهم. او بیشتر از این حق ندارد با تصمیم من مخالفت کند.»

براساس شریعت و قانون در افغانستان طلاق حق مرد است که در هر شرایطی حتا بدون دلیل معقول می‌تواند همسر خود را طلاق بدهد.

نجیبه یکی دیگر از بانوانی است که از دو سال تا حالا همسرش قصد دارد او را طلاق بدهد اما او حاضر است با تحمل سختی های بسیار طلاق تحمیلی را نپذیرد و به زندگی مشترکش ادامه دهد. شوهر نجیبه نیز زن دوم گرفته است: «بعد از عروسی، شوهرم سه بار در جلسه‌ی خانوادگی خواست طلاق‌ام بدهد. اما با گریه و زاری پیش هردو خانواده او را از طلاق دادن منصرف کردم. پیش همه مجلس گفتم مرگ را قبول دارم اما طلاق گرفتن را نه. پدرم بارها مرا اخطار داده که اگر طلاق را قبول کنم مرا به خانه‌اش راه نمی‌دهد. مادرم هم می‌گوید که باید به سرنوشت‌ام راضی باشم و آبروی خانواده را با جداشدن نبرم.»

بی‌سرنوشتی زنان در زندگی خانوادگی پس از ازدواج یا قرارگرفتن در شرایطی که شوهران‌شان همسر دوم می‌گیرند و نسبت به آن‌ها بی‌توجهی می‌کنند، از مشکلات جدی زنان در افغانستان است. زنان معمولا از حمایت‌های قانونی و خانوادگی برخوردار نیستند.

براساس آمار کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، در سال ۱۳۹۹ بیش از ۶۰۰ زن بی‌سرنوشت به این کمیسیون مراجعه و از بی‌سرنوشتی خود شکایت کرده‌اند. این زنان نسبت به وضعیت نامعلوم و آینده‌ی مبهم زندگی‌شان نگرانند و برای روشن‌شدن آینده و سرنوشت‌شان دادخواهی کرده‌اند. این زنان بیشتر در مناطقی زندگی می‌کنند که نسبتا امن بوده و میزان دسترسی‌ به نهادهای حقوق بشری، به‌ویژه کمیسیون حقوق بشر نسبت به دیگر مناطق بیشتر فراهم است.

نرگس هشت سال است ازدواج کرده اما با دختر هفت ساله‌اش تنها زندگی می‌کند. همسرش شش سال قبل بدون این‌که به او خبر بدهد، خانه را ترک کرده است. زندگی مشترک آن‌ها فقط سه سال طول کشید که آن هم با مشکلات اقتصادی و خشونت‌های شوهرش سپری شده است. اکنون در غیابت همسر منتظر است خبر و نشانی از او به‌دست بیاورد تا پدر و برادرش دست از سر او بردارد و مجبورش نکنند، درخواست طلاق کند: «از همسرم آدرس ندارم و نمی‌دانم که کجا رفته است. ترجیح می‌دهم که سال‌ها منتظر بمانم تا این‌که طلاق بگیرم و بین مردم به زن طلاق‌شده معرفی شوم.»

لطیفه سلطانی، عضو کمیسیون مستقل حقوق بشر
لطیفه سلطانی، عضو کمیسیون مستقل حقوق بشر

لطیفه سلطانی، عضو کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در گفت‌وگو با روزنامه اطلاعات روز می‌گوید تعداد زنان بی‌سرنوشت و تنها در افغانستان کم نیست و روزبه‌روز تعدادشان بیشتر می‌شود. زنان بی‌شرنوست زیادی به این کمیسیون مراجعه می‌کنند و احتمال این‌که هزاران زن بی‌سرنوشت دیگر به‌دلیل دسترسی‌نداشتن به نهادهای عدلی و قضایی یا کمیسیون مستقل حقوق بشر تحت تأثیر عرف و عنعنات محلی نتوانسته‌اند شکایت ثبت کنند نیز وجود دارد: «زنان در افغانستان از سوی قانون و شریعت حمایت نمی‌شوند. به همین دلیل آن‌ها طلاق‌شدن را برای‌شان شرم و تابو دانسته و هر نوع خشونت را تحمل می‌کنند.»