گزارش تازهی سازمان بینالمللی مهاجرت از میزان آوارگی داخلی در افغانستان نگرانکننده است. این سازمان در گزارشی که دو روز قبل منتشر کرده، گفته است که مهاجرت داخلی در افغانستان در سال گذشته افزایش یافته و این روند همچنان در حال صعود است. برپایهی این گزارش اکنون میزان آوارگان داخلی در افغانستان به پنج میلیون نفر میرسد. دلیل اصلی آوارگی در افغانستان جنگ و خشونت گفته شده است. یعنی ۷۸ درصد از پنج میلیون در پی جنگ آواره شدهاند. درصد بسیاری کمی بهسبب حوادث طبیعی ناگزیر به مهاجرت داخلی شدهاند.
افغانستان بهدلیل خشونت و جنگطلبی با بحران انسانی و سونامی آوارگی مواجه است. در افغانستان جنگ در حال افزایش است و از پیامدهای جنگ آوارگی است. هر روزه جمعیت زیادی بهدلیل فرار از بمب و گلوله، داروندار خود را رها کرده و در جستوجوی زندگی امنتری در کلانشهرهای کشور سرگردان میشوند. در اردوگاههای داخلی نیز وضعیت رقتبار انسانی حکمفرما است. در میان آوارگان فقر و ناداری بیداد میکند. گاهی خانوادهها برای ادامهی حیات، به فروش فرزندان خود تن میدهند. با وجود وضعیت فلاکتبار آوارگان، این وضع کمتر مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته است.
وضعیت زندگی بیجاشدگان داخلی بهدلیل جنگ در کمپهای مهاجرین و حومههای کلانشهرها غمانگیز است. فقر مطلق، نبود خدمات بهداشتی، فراهمنبودن زمینهی آموزش و پرورش، دسترسینداشتن به آب آشامیدنی بهداشتی و نداشتن سرپناه از مشکلات جدی بیجاشدگان است. گزارشهایی که قبلا اطلاعات روز از وضعیت بیجاشدگان تهیه کرده، گویای واقعیتهای بسیار تلخی است. سالانه هزاران کودک مهاجر از آموزش بازمیمانند، زنان در کمپها بهدلیل بضاعت مالی پایین در خانه زایمان میکنند. همچنین خیمههای فرسوده در فصل بارندگی قابل سکونت نیست. پیرمردان در کمپها بهدلیل نمناکبودن خانهها مریضاند. شماری از رسانهها گزارش دادهاند که آوارگان جنگ از ولایتهای مختلف، بهویژه ولایت بادغیس در هرات بهدلیل فقر و نداری، گردههایشان را فروختهاند.
جنگ همه را بیخانمان میکند. این روزها بهدلیل جنگ دسته دسته مردم از مناطق جنگی ناگزیر به کوچ جمعی میشوند. آوارگان جنگ غزنی، هلمند و نقاط دیگر این روزها خانههای خود را ترک و در جستوجوی مأمن امنتری هستند. عامل اصلی این وضعیت به دو دلیل طالبان است. اول، این گروه بهدلیل ضعف در برابر نیروهای امنیتی افغانستان عمدتا جنگ را در مناطق مسکونی کشانده است. از غیرنظامیان بهعنوان سپر انسانی استفاده میکنند. طالبان به قوانین بینالمللی جنگ و رعایت اصل مصونیت غیرنظامیان توجه ندارند. حتا از ساکنان زیر تسلطشان با زور سربازگیری میکنند. بهعنوان نمونه سال گذشته یکی از آوارگان جنگ بادغیس در هرات به روزنامه اطلاعات روز گفته بود که طالبان او را میان گرفتن سلاح و جنگ در مقابل نیروهای امنیتی افغانستان و کوچ اجباری مجبور کرده بود. بنابراین بسیاری ترجیح میدهند بهجای رفتن در صف طالبان طعم تلخ آوارگی را بچشند.
دوم، طالبان عامل اصلی شکست مذاکرات صلح است. این گروه از جنگ و خشونت بهعنوان اصلیترین اهرم فشار برای امتیاز بیشتر در مذاکرات استفاده میکند. حتا برای زیر فشار قراردادن حکومت افغانستان و نارضایتی عمومی عمدا دست به کشتار غیرنظامیان زده است. طالبان از غیرنظامیان بهعنوان ابزار سیاسی استفاده کرده و این رویکرد همچنان ادامه دارد. جنگ در تمام افغانستان از طرف طالبان شدت یافته است. استفاده از بمبهای کنار جادهای، حملات هدفمند و عملیات انتحاری همه دال بر رویکرد استفادهی سیاسی طالبان از غیرنظامیان است. این گروه برای برگشت به میز مذاکره هنوز روی خوش نشان ندادهاند. از اینرو، اکنون نگرانی بزرگ این است که در هفتههای آینده اگر طالبان حاضر به پذیرش آتشبس و برگشت به مذاکرات نشوند، بحران انسانی تمام افغانستان را فرا خواهد گرفت.
انتظار از حکومت افغانستان برای رسیدگی به وضعیت بیجاشدگان داخلی زیاد منطقی بهنظر نمیرسد. حکومت خودش درگیر صدها مشکل است که بزرگترین آن مدیریت جنگ است. فساد، ضعف مدیریتی در نهادهای مسئول و اقتصاد ضعیف حکومت نمونههایی از دهها مشکلی است که هر کدام به تنهایی میتواند یک حکومت را فلج کند. بهویژه در سال جاری که بهدلیل احتمال خشکسالی گسترده امکان مهاجرت داخلی و گسترش فقر در تمام افغانستان بسیار زیاد است. در چنین شرایط مسئولیت اخلاقی نهادهای بینالمللی بشردوستانه و کشورهای کمککننده زیاد است و همکاری آنها برای پیشگیری از یک فاجعه انسانی در افغانستان ضروری است. الزام تلاشهای بینالمللی از یک طرف برای فشار سیاسی برای قطع جنگ و از طرف دیگر، کمکهای بشردوستانه بیشتر برای آوارگان جنگ، حکم آب حیات را دارد. واقع این است که برای میلیونها آوارهی جنگ در زیر حاکمیت ضعیف افغانستان و وجدان خفتهی طالبان، امیدی جز کمکهای بشردوستانه نیست.