از آنجا که چگونگی ثبات و امنیت در افغانستان کل منطقه را متأثر میکند، کشورهای منطقه نگران وضعیت امنیتی افغانستان، روند صلح، تجدید فعالیت گروههای تروریستی و نقش کشورهای منطقه در ایجاد ثبات در دورهی پس از خروج نیروهای نظامی ایالات متحده و ناتو اند. به همین مناسبت، انستیتیوت مطالعات منطقهای اسلام آباد میزبان یک نشست مجازی زیر عنوان «چشمانداز امنیت و ثبات در افغانستان» بود. رحیمالله یوسفزی روزنامهنگار شناختهشده پاکستانی میزبان، فلوریان کلدیا از رومانیا، سیما سمر، رییس پیشین کمیسیون مستقل حقوق بشر و جواد زاولستانی، رییس اجرایی سازمان حقوق بشر و دموکراسی افغانستان مهمانان این نشست بودند.
مشکل افغانستان، مشکل منطقه و جهان است
فلوریان کلدیا، استاد آکادمی ملی اطلاعات رومانیا در این نشست گفت در کنار اینکه منطقه جنوب آسیا به مرکز ثقل جدید از قدرت تبدیل شده است، تصمیم اخیر ایالات متحده و ناتو دربارهی خروج از افغانستان اهمیت ویژهای دارد.
به گفتهی آقای کلدیا هزینه جنگ جهانی علیه تروریسم تلفات جانی فروانی داشته که برای غرب بیش از ۳۵۰۰ تن و برای افغانستان بسیار بیشتر بوده است و تردیدی نیست که با توجه به شرایط پیچیده داخلی در افغانستان، چالشهای بزرگی پیشروی دولت و مردم افغانستان و همچنان جامعه جهانی نیز قرار دارد: «نه فقط برای افغانها، نه فقط برای منطقه، بلکه برای تمام جهان این چالش وجود دارد. تجدید حیات خشونت یکی از آنهاست که عواقب سختی برای افغانستان، برای منطقه و امنیت جهانی به دنبال دارد.»
این استاد اکادمی ملی اطلاعات رومانیا یادآور شد، به غیر از طالبان یک اجماع گسترده وجود دارد که این چالشها راهحلهای نظامی ندارد. بنابراین ترغیب طالبان به مذاکره بسیار مهم است و برای این امر، نهتنها ایالات متحده بلکه ناتو، اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد نیز باید به حمایت قاطع خود از افغانستان و روند صلح که با توافقنامه طالبان ایالات متحده و بیانیه مشترک ایالات متحده و افغانستان آغاز شده است، ادامه دهند. «پشتیبانی عملی و ملموس از جمله کمکهای اقتصادی، بشردوستانه و امنیتی در یک رویکرد هماهنگ از راه حلهای پیشنهادی است.»
سیما سمر، عضو مشاوران دبیر کل سازمان ملل در امور بیجاشدگان داخلی و رییس پیشین کمیسیون مستقل حقوق بشر گفت که مرکز شماری از مشکلات ممکن است در افغانستان باشد، اما گسترششان به منطقه و جهان سرایت خواهد کرد و به همین دلیل مشکل افغانستان مشکل کل منطقه و جهان است.
یکی از مشکلاتی که از دید خانم سمر میتواند از افغانستان به منطقه و جهان سرایت کند، گروههای تروریستی است که در افغانستان تقویت میشوند. همینکه به قدر کافی قدرتمند شوند، به سایر کشورهای منطقه و جهان نیز میرسند، درحالیکه اگر کشورهای همسایه و منطقه در محو تروریسم همکاری کنند، دیگر نیاز نیست کشوری به تنهایی منابع مالی خود را صرف مبارزه با تروریسم کند و همه میتوانند این منابع را صرف توسعه و رفاه کشورشان کنند.
به روایت رییس پیشین کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان مواد مخدر مشکل بزرگ دیگری است که به بیثباتی و ناامنی بهصورت گسترده دامن میزند و تمام دنیا را متضرر میکند: «نقض حقوق بشر که اغلب منجر به گسترش مهاجرت و عبور غیرقانونی از مرزها میشود نیز مشکلی نیست که در افغانستان بماند. در گام نخست کشورهای منطقه و سپس تمام جهان را متضرر میکند.»
مسئولیتپذیری کشورهای همسایه و قدرتهای منطقهای
آقای کلدیا بهعنوان کارشناس مسایل نظامی، باورمند است که همسایگان افغانستان و دیگر بازیگران مرتبط در منطقه باید نقش خود را افزایش دهند. به گفتهی وی حمایت از دولت کابل بسیار مفید است و میتواند تأثیرات مثبتی برای حاکمیت در افغانستان و همچنین بهطور ضمنی، در امنیت منطقهای تأثیر داشته باشد: «از تجربه من، پاکستان ظرفیت ارزشمندی دارد. ما از سایر تجربیات مشابه آموختهایم که امنیت برای ثبات، رفاه و صلح حیاتی است. بنابراین برای پایاندادن یا حداقل کاهش قابل توجه تلفات غیرنظامیان و نظامیان، ترور قضات، روزنامه نگاران، روشنفکران و مقامات حکومتی، ادامه کمک به نیروهای دفاع ملی افغانستان مهم است. من برای حمایت همهجانبه از غیرنظامیان و دولت در کابل، بهشدت معتقدم که تنها افغانها میتوانند صلح را در کشور خود تأمین کند. اما تقاضا برای کمک جامعه جهانی به این دلیل است که فضای امنیتی جهان کنونی بسیار پیچیده و خطرناک است و ما نمیتوانیم بهسادگی با شرایط ۱۹ سال پیش روبهرو شویم. همهی ما میفهمیم که مدیریت این وضعیت چقدر دشوار است و اثبات اینکه افغانها بتوانند از پس این شرایط برآیند، آسان نیست. قطعا باید توسط همه ما بهعنوان کشورهای منطقهای و جامعه بینالمللی حمایت شود. ما میدانیم که عزیمت نیروهای خارجی در ماه سپتامبر ممکن است طالبان را توانمند کند، اما همهی ما برای مدیریت اوضاع باید دست به دست هم بدهیم.»
خانم سمر دربارهی نقش بازیگران منطقهای در ایجاد ثبات در کشور گفت ما بدون اینکه فرصت انتخاب داشته باشیم، همسایهایم و باید بین دو همسایه تفاهم بیشتری برقرار کنیم زیرا بدون این تفاهم نمیتوان زندگی کرد: «ما بخواهیم یا نخواهیم، ثبات در افغانستان نهتنها بر کشورهای منطقه بلکه بر کل جهان تأثیر مستقیم دارد. این واقعیتی است که ما نمیتوانیم آن را انکار کنیم. واقعیت این است که اگر خانهی همسایه آتش گرفته باشد و ما در برابرش بیتفاوت باشیم، این آتش به خانه خود ما نیز خواهد رسید. واقعیت انکارناپذیر دیگری نیز وجود دارد که ما باید با گفتوگو مشکلات را حل کنیم زیرا انکار این واقعیت، نمیتواند مشکل ما را حل کند.»
جواد زاولستانی، مدیر اجرایی سازمان حقوق بشر و دموکراسی افغانستان، مهمان دیگر این نشست گفت اطمینان دارد که گفتوگوهای منطقهای درک مردم از فرصتها و تهدیدهای مشترک صلح و ثبات در منطقه را بهبود میبخشد و همچنین به بسیج بهتر منابع در میان دانشگاهیان، پژوهشگران و اعضای جامعه مدنی در افغانستان و پاکستان کمک میکند: «من واقعا امیدوارم که نتیجه نهایی – هرچند نه به این زودیها – تفکر، چشمانداز و رهبری جدید برای ثبات، همزیستی مسالمتآمیز و رفاه در منطقه باشد، که مردم منطقه شایستهی آن هستند و از تمام ظرفیت تحقق این اهداف، برخوردارند.»
به باور آقای زاولستانی جستوجوی مردم افغانستان برای یافتن صلح، عدالت و زندگی آبرومندانه در میان جوامع دیگر و در کنار سایر ملل در دنیای امروز هرگز متوقف نشده است با وجود اینکه در معرض خشونت و عوارض ناشی از جنگ قرار دارند، آرزوها و امیدهایشان بارها با موانع غیرقابل حل روبهرو شده است که این موانع رنج مردم افغانستان را تداوم بخشیده است.
معامله میان نخبگان سیاسی منجر به صلح نمیشود
براساس سخنان مدیر اجرایی سازمان حقوق بشر و دموکراسی افغانستان بیش از چهار دهه درگیری و تلاشهای ناموفق برای ایجاد صلح در افغانستان گواهی بر این واقعیت است که هرگونه تلاش صلح که بهطور واقعی و ماهوی مردم افغانستان را شامل نشود و تنها معامله بین نخبگان باشد، صلح را به همراه نخواهد داشت: «بهرغم ظهور یک فضای کاملا متفاوت پس از سقوط طالبان در اواخر سال ۲۰۰۱ و امیدهای زیاد مردم افغانستان برای پایاندادن به چند دهه رنج، متأسفانه با رقابتهای سیاسی نخبگان، عدم موفقیت در طراحی و توسعه سازوکارها و ساختارهای حاکمیت مشارکتی و دموکراتیک و مهمتر از همه، بیتوجهی به میلیونها قربانی جنگ در کشور و خواستههای آنها برای عدالت و پاسخگویی و نیاز به ترمیم زخمهای بازشان، همه فرصتها از دست رفتند.»
چنانچه آقای زاولستانی یادآور شد، فرهنگ قوی مصونیت از مجازات در کشور به تدریج بیشتر ریشه دواند و شکل گرفت. نتیجهی واضح آن فرسایش بیشتر حرمت زندگی انسان بود و تلاشهای سازندگی و توسعه صلح از هدف اصلی شفابخشی، حقیقت، تجدید محاسبه و اصلاحات دولت بهعنوان ابزاری برای رفع علل اصلی درگیری فاصله گرفت: «از این تجربیات تلخ هیچ درسی آموخته نشد. مذاکرات صلح در دوحه بین ایالات متحده و طالبان در غیاب کامل مردم و دولت افغانستان انجام شد و متأسفانه جامعه مدنی افغانستان، جوانان، میلیونها قربانی جنگ و مشارکت زنان افغانستان هنوز هم در مقیاس حداقلی است.»
بر بنیاد سخنان آقای زاولستانی ذینفعان اصلی مذاکرات صلح افغانستان اراده سیاسی قوی برای تحقق صلح پایدار و عادلانه ندارند. هرچند که به لطف ظهور جامعه مدنی قوی در افغانستان، رسانههای آزاد و از همه مهمتر جمعیت جوان که از تمام پتانسیلها، تواناییها و بینش منطقی برخوردار است و میتواند افغانستان را به مکانی متفاوت تبدیل کند، تاکنون نمایندگی، چشمانداز و ایدههای آنها برای توسعه کشور، بهطور مداوم نادیده گرفته شده است.
به باور مدیر اجرایی سازمان حقوق بشر و دموکراسی افغانستان، برای تحقق بخشیدن به رویای مردم افغانستان و داشتن یک کشور صلحآمیز، مهم است که رهبری جدید و تفکر جدید در سطح ملی و منطقهای ظهور کند؛ چون بدون ایجاد و تدوین رویکردها و چارچوبهای جدید مبتنی بر حقوق بشر، صلح و ثبات در افغانستان و منطقه امکانپذیر نیست: «جوانان و جامعه مدنی در هر دو کشور میتوانند دولتهای خود را برای پاسخگویی تحت فشار قرار دهند و همزیستی بین دو ملت را امکانپذیر کنند و این نیاز به رهبری و چشمانداز جدید دارد که متأسفانه در چندین دهه گذشته هیچ یک از دو کشور شاهد آن نبودهاند. اما هنوز هم میتوانیم رهبری دولتها را تحت فشار قرار دهیم، زیرا گسترش درگیری در افغانستان و ادامه رنج مردم در هر دو طرف خط دیورند تجربه تلخی برای مردم و دولتهای افغانستان و پاکستان بوده است. ما با تهدیدات مشترکی روبهروییم و باید با یک دیدگاه مشترک این تهدیدهای مشترک را برطرف کنیم. همکاری واقعی بین دو دولت باعث گفتوگو و تعامل بیشتر بین جامعه مدنی افغانستان و پاکستان میشود.»