عرصه زندگی در پایتخت، بهویژه غرب کابل تنگتر شده است. انفجارهای مرگبار تروریستی در چند روز گذشته از مردم قربانی زیادی گرفته است. در حملات صورتگرفته بیشتر یک گروه قومی و مذهبی خاص مورد حملات گسترده و هدفمند قرار گرفته است. بسیاری این وضعیت را کشتار هزارهها و تلاش برای نسلکشی تعبیر و تفسیر کردهاند. اما حکومت افغانستان و بسیاری از سازمانهای بینالمللی هنوز به موضوع نسلکشی اذعان نکرده و سکوت کردهاند.
به دنبال رشته حملات مرگبار اخیر، موجی از خشم در داخل و خارج از افغانستان در روزهای اخیر راه افتاده است. اعتراضات با برگزاری راهپیمایی در برابر سازمانهای حقوق بشری در بیرون از افغانستان شروع و روز گذشته در قالب یک توفان تویتری ادامه یافت. بسیاری از کاربران افغانستان در داخل و بیرون از کشور در تویتر با ترندکردن «نسلکشی هزارهها» از جهان و حکومت افغانستان خواستند که کشتار هدفمند هزارهها را در افغانستان بهعنوان مصداق نسلکشی به رسمیت بشناسند. معترضان در این کارزار از جهان و حکومت افغانستان خواستند که از هزارهها در افغانستان محافظت کنند.
سکوت جهان باید در برابر فاجعه کشتار در افغانستان شکسته شود. اعتراض در برابر کشتار هدفمند هزارهها مدتهاست که به راه افتاده است. این اعتراض با حمله بر مکتب دخترانه سیدالشهدا که یک فاجعه تمامعیار انسانی بود، جدیت بیشتری یافت. تاکنون تنها اتحادیه اروپا خواستار توقف کشتار هزارهها در افغانستان شده است. در داخل افغانستان کمیسیون حقوق بشر اولین نهادی است که سکوت را شکسته و با شهامت اخلاقی حملات هدفمند بر هزارهها را نوعی تلاش برای نسلکشی به رسمیت شناخته است. اما واقعیت انکارناپذیر این است که جهان و سازمانهای بینالمللی با وجود شواهد و مدارک جدی که نشان میدهد چندین سال است که هزارهها در معرض نسلکشی قرار گرفتهاند، سکوت کردهاند.
سکوت جامعه جهانی در برابر حملات مرگبار بر غیرنظامیان، بهویژه هزارهها در افغانستان دو پیامد مخرب داشته است. اول، گروههای تروریستی بدون توجه به پیامد کارشان همواره از حمله بر غیرنظامیان و کشتار هزاره بهعنوان قربانیان راحت و در دسترس استفاده کردهاند. کشتن هزارهها در افغانستان برای گروههای تروریستی بهشمول طالبان، هزینهای نداشته است. حتا در سطح ابتدایی نیز پیگیری نشده و عاملان جنایت مورد پیگرد قرار نگرفته است. دوم، دولت افغانستان بهدلیل همین خلای بزرگ، سیاست بیتفاوتی در برابر کشتار هدفمند غیرنظامیان و مخصوصا هزارهها را در پیش گرفته است. نهادهای مسئول در افغانستان براساس مدارک و شواهد کافی، نهتنها توان کافی، اراده، تعهد و مسئولیتپذیری لازم برای حفاظت از هزارهها را نداشته است، بلکه با جان شهروندان بازی سیاسی کرده است. در نتیجهی این دو امر، حملات هدفمندانه بر غیرنظامیان، بهویژه هزارهها بهعنوان قربانیان بیدفاع و کمهزینه نهتنها متوقف نشده که با گذشت هر روز افزایش نیز یافته است.
بهنظر میرسد جهان کم کم ناگزیر از قبول این واقعیت میشود که هزارهها بهصورت بارز در معرض نسلکشی قرار دارند. بنابراین، زمان آن است که روزهی سکوت جهان شکسته و جلب توجه جهانی به نسلکشی هزارهها بهمنظور به رسمیت شناختهشدن آن، حاصل شود. ادامهی سکوت در برابر واقعیت عریان نسلکشی هزارهها در افغانستان به معنای دوام این وضعیت است. حساب گروههای تروریستی روشن است، اما حکومت افغانستان نیز ارادهی جدی و لازم را برای حفاظت از شهروندانِ در معرض خطر ندارد. بنابراین جامعه جهانی باید حکومت افغانستان را برای حفاظت از شهروندان آسیبپذیر از جمله هزارهها زیر فشار بگذارد.
چندین سال است که حملات زنجیرهای بر غرب کابل فاجعهآفرین میشود. با هر بار حمله حکومت وعده تأمین امنیت را میدهد. بهعنوان مثال در سال ۱۳۹۷ رییسجمهور غنی وعده داد که عین تدابیر امنیتی که در ساحه سبز کابل گرفته شده، در غرب شهر نیز استفاده خواهد شد. با گذشت حدود سه سال از این وعده هنوز خبری از تأمین امنیت نیست. با هر فاجعهای که در غرب کابل اتفاق افتاده حکومت طرح امنیتی را پیش کشیده است که خیلی زود مسکوت مانده است. اکنون سناریو همان است؛ فاجعه پشت سر فاجعه و وعدههای میانخالی حکومت برای تأمین امنیت غرب کابل. طرح امنیتی غرب کابل که حکومت پس از فاجعه حمله تروریستی بر مکتب سیدالشهدا روی دست گرفته، هنوز نامشخص است. سرنوشت این طرح تبدیل شده به جنجال سیاسی. مشاور ارشد امنیتی رییسجمهور میگوید طرح پیشنهادی رد شده است. معاون رییسجمهور میگوید رد نشده است. قرار بود این طرح در دو هفته ساخته و پرداخته میشد، اما با گذشت بیش از سه هفته هنوز خبری از این طرح نیست. بهنظر میرسد نوعی بازی سیاسی با جان مردم در حکومت در جریان است و این طرح نیز خیلی زود مسکوت خواهند ماند.