محمد اسماعیلی
از عبدالرب رسول سیاف به عنوان نامزد احتمالی انتخابات آیندهی ریاست جمهوری نام برده میشود. سیاف به صورت صریح نامزدیاش را برای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده اعلام نکرده است. اما چانهزنیهای سیاف برای انتخابات ریاست جمهوری تا ارگ ریاست جمهوری رسیده است. این چانهزنیهای فشرده میتواند دلیل موثق برعزم جزم شدهی سیاف برای نامزدی در انتخابات سال 93 باشد. اما آیا سیاف رییس جمهور میشود؟
رسول سیاف از معدود چهرههای پشتون است که هم به میخ کوبیده است و هم به نعل. در جنگهای داخلی سیاف یکی از جبهههای پشتونها در نبرد با سایرجریانهای سیاسی و قومی بود. در دوران طالبان با این گروه جنگید و تا آخر علیه طالبان ایستاد. پس ازکنفرانس بُن، از میان تمامی جریانهای سیاسی و قومی پشتونها، بازیگر ماهر بدون شک سیاف بوده است. حمایت آشکارا و از نظام و کمک به نظام نوین و ایستادگی و دفاع از ارزشهای دینی و شرعی، دو وجه از انسان تکوجهی سابق بوده است. عملکرد سیاف برخلاف حکمتیار و گروه طالبان، تکوجهی نبوده است. به رسمیت شناختن مدرنترین قانون اساسی کشور از سوی یکی از بنیادگراترین چهرههای مذهبی و سیاسی، سیاف را در صحنه و متن سیاست گذاشته است. بودن او در صحنه، امتیازهایی را برای حزب سیاسی و خط او در پی داشته که سایر همفکران پشتون او نظیر ملا عمر و حکمتیار از آن بیبهره بوده است. سیاف با انعطاف درحوزهی باورهای دینی و جمع آن با اندیشههای سیاسی خود سالها امتیازهای کلان را از آدرس حکومت و حمایت نظام به جیب زده است. سیافی که یکی از حاشیههای قدرت قومی پشتونها قلمداد میشد، اکنون به یکی از مقتدرترین رهبران پشتون تبدیل شده است. حضور او در متن سیاست و در امتداد و کنار نظام، باعث شده که دهها ولسوالی و چندین ولایت و حتا شماری از وزارتخانهها تحت هرشرایطی به افراد وابسته به او اختصاص داده شود. و بعید نیست که چنین شخصی، جلسههای کمیتهی روابط بینالملل مجلس نمایندگان را در خانهی شخصیاش در پغمان دایر کند. کاری که هیچیکی از وکیلان تا اکنون نتوانستهاند.
از اینرو سیاف با حفظ وجههی مذهبی و شرعیاش، یکی از بازیگران مهم یکدهه سیاست نوین در افغانستان نیز بوده است. در حالی که طالبان و حزب اسلامی که روزی حریفان اصلی آقای سیاف در نمایندگی از قوم پشتون تلقی میشد، یکسره بر طبل جنگ و خشونت کوبید، سیاف با حفظ اندیشههای مذهبی و شرعیاش، دربازیهای قدرت از فاز سیاسی وارد شد. حالا حزب اسلامی و طالبان بدون حمایت قدرتهای خارجی نه حزبهای بانفوذ قومیاند و نه یک جریان مبتکر سیاسی. اما سیاف از منظر حمایت قومی در وضعیت ایدهآلتر از دو جریان حریف قرار دارد. پشتونها اگر نتوانند زلمی خلیلزاد و اشرف غنی را به عنوان نمایندههای شان قبول کنند، سیاف را میتوانند بهراحتی بپذیرند و این همانچیزی است که هیچرهبر پشتون از آن برخوردار نیست.
اما آیا حمایت پشتونها برای رییس جمهور شدن سیاف کافی است؟ قبل از این سوال بگذارید بر فرضیهی دیگری تبصره کنم. پشتونها در انتخابات پیش رو پراکندهترین آرای قومی را خواهند داشت. حضور سیاف و حمایت کرزی از یکی از نامزدهای انتخابات (به استثنای سیاف) آرای پشتونها را به دو دستهی بزرگ تقسیم خواهد کرد. در این میان جریانهای خرد و ریزهی دیگر نیز بر آرای قومی پشتونها تأثیرگذار خواهند بود. اگر صفآرایی انتخابات به گونهای باشد که جریانهای قومی پشتونها در فازهای متضاد و متفاوت بچرخد، آن وقت میزان پراکندگی آرا به مراتب بیشتر خواهد شد. حالا با این وجود، قطعاً جواب برای این که آیا حمایت پشتونها از سیاف کافی است و سیاف رییس جمهور خواهد شد، منفی است. اگر حمایت کرزی از سیاف منتفی باشد (چنین به نظر میرسد)، در آن صورت آرا پراکنده و در صورت معقول و مقبول دو قطبی خواهند شد. پس حمایت پشتونها برای رییس جمهور شدن سیاف کافی نیست.
سیاف برای این که رییس جمهور شود، به ائتلاف بزرگتر و وسیعتر نیاز دارد. بودن یکی از چهرههای قومی بانفوذ از درون تاجیکها، هزارهها و ازبکها در کنار سیاف، ضروریترین حربه برای امیدواری به نامزد شدن است. چیزی که به محاسبه و باور آقای سیاف با حمایت و حضور مارشال فهیم، اسماعیل خان و شماری از چهرههای دیگر تا حدودی تأمین شده است. اما این محاسبه نه براساس نفوذ مردمی، بلکه براساس صلاحیتهای فعلی این افراد است. مارشال در مقایسه با سایر سیاستمداران تاجیک، درحوزهی حمایت مردمی، بازندهترین رهبر این قوم بوده است. بودن او در جریانهای سیاسی امر منتفی را عملی نمیسازد. پس سیاف برای برنده شدن به حمایتهای گستردهتری نیازمند است.
گزینههایی که برای برنده شدن سیاف کارآمد اند، تاحدودی دور از دسترس سیاف اند. سیاف با توجه به عملکردش در جریان جنگهای داخلی، از محبوبیت چندانی میان هزارهها و ازبکها برخوردار نیست. پس ائتلاف چهرههای هزارگی نه تنها امیدی برای کسب آرای بیشتر برای سیاف به شمار نمیرود، بلکه سیاستمداران و بازیگران هزاره از ائتلاف با سیاف خودداری میورزند. واکنشهای تُند و سبک محمد محقق در پیوند به نشر خبری مبنی بر توافق وی با سیاف حاکی از این موضوع است. ازبکها به عنوان گروه قومی یکدستتر با رهبری جنرال دوستم، نیز از صف آراستن و ایستادن در کنار سیاف خودداری خواهند کرد. در این میان تاجیکها میتوانند، تنها امید سیاف برای رسیدن به ریاست جمهوری باشند. اما توقع و امید سیاف برای میسر شدن چنین حمایتی ناممکن است. حالا، گزینههایی که برای سیاف باقیاند، در درون جریانی است که یکی از مدعیان انتخابات پیش روست. عبدالله عبدالله، یونس قانونی، احمد ضیا مسعود و شمار دیگری میتوانند با ایستادن در کنار سیاف، وجههی مردمی سیاف را بالا ببرند. اما تجمع این افراد در حول دو محور نزدیک و شبیه به هم (ائتلاف ملی و جبههی ملی) بحث ائتلاف با سیاف را تا حدودی منتفی کرده است. زمزمههای مربوط به این دوجبهه حاکی از آن است که این دوجبهه به توافقهای اولیه برای معرفی نامزد مشخص در انتخابات آیندهی ریاست جمهوری دست یافتهاند. اگر چنانکه این تصمیم قطعی شود، در آن صورت امیدی برای برنده شدن سیاف باقی نمیماند. باچنین فرضی، سیاف به یکی از کسانی تبدیل خواهد شد که بایستی دنبال ائتلاف با یکی از برندگان باشد.
اما مسألهی مهمتر دیگری نیز وجود دارد. آیا سیاف میتواند حمایت جامعهی جهانی و کشورهای بزرگ درگیر در جنگ افغانستان را باخود داشته باشد؟ یکی از محالاتی که سیاف در مقایسه با سایر نامزدها با آن روبهرو خواهد بود، بحث حمایت جامعهی جهانی از نامزدی و ریاست جمهوری وی است. اتهامهایی مبنی بر نقض حقوق بشر توسط سیاف و معرفت جامعهی جهانی از او به عنوان یکی از بنیادگراترین رهبران مذهبی و قومی، حمایت جامعهی جهانی از او را به یک امر محال و ناممکن کشانده است.
به این حساب، رویای رییس جمهور شدن سیاف و بحثهای کشالهدار نامزد شدن او، ناممکنترین رویا و ناقصترین تحلیل است.