ائتلافی از حکومتها، سازمانهای جامعه مدنی و آژانسهای سازمان ملل متحد در تاریخ ۳۰ جون در پاریس برای اشتراک در مجمع نسل برابری برای راهاندازی پیمان جهانی بهمنظور تقویت مشارکت زنان در پیشگیری و حل منازعه گردهم میآیند. این پیمان نتیجه دههها فعالیت فیمینیستی است و هرچند زنان طی این دههها دستاوردهای مهمی داشتهاند، اما نمایندگی و حضور مستقیم آنها در میز مذاکرات صلح، همچنان دستنیافتنی باقی مانده است.
طی سه دهه گذشته، از هر ۱۰ روند صلح فقط در ۳ روند آن یک زن بهعنوان میانجی یا امضاکنندهی توافقنامه شامل بوده است. طی این سه دهه، حکومتها، میانجیها و سازمان ملل متحد به اهمیت شمولیت زنان در مذاکرات صلح پی بردهاند. زنان در خارج از اتاق مذاکره بهعنوان مشاور، مدافع و شرکتکننده روندهای دیپلماتیک غیررسمی «مسیر دوم» نقش اصلی را ایفا کردهاند، اما در سالهای اخیر، ما شاهد عقبگرد در مشارکت مستقیم زنان در گفتوگوهای صلح بودهایم.
در روندهایی که توسط سازمان ملل متحد بین سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ میانجیگری شده است، تعداد هیأتهای مذاکرهکننده که در آن زنان شامل بوده باشند، کاهش یافته است. در چندین روند صلح، از روند صلح یمن گرفته تا سودان، زنان از مذاکرات سطح بالا کنار گذاشته شدهاند. و نیز در روندهای صلح تازهاحیاشده، مانند روندی که بین طالبان و حکومت افغانستان جریان دارد، مشارکت زنان در وضعیتی به مراتب بدتر از سایر روندها به نظر میرسد.
محرومیت زنان از روند صلح نهتنها مانع پیشرفت زنان میشود، بلکه چشمانداز دستیابی به راهحل پایدار را نیز تضعیف میکند. مطالعات نشان میدهد که زنان به دستیابی به توافقنامههای صلح پایدارتر کمک میکنند. از ایرلند تا کلمبیا، دیده شده که وقتی زنان دور میز میآیند، دیدگاههای مهم و ارزندهای را با خود برای بحث به همراه میآورند و اغلب از روشهای کار مشورتی در پیشبرد روند استفاده میکنند. همچنین شمولیت زنان در روندهای صلح احتمال اینرا تقویت میکند که مذاکره موردنظر به توافقنامهای بینجامد که در آن حقوق زنان مدنظر گرفته شده و محافظت شود.
زنان برای به حداکثر رساندن تأثیرشان بر روند صلح، به نقشهایی هم در خارج از مذاکرات رسمی ـ بهعنوان فعال و مدافع حقوق زنان ـ و هم در اتاق مذاکره ـ بهعنوان نماینده و عضو هیأت مذاکرهکننده ـ نیاز دارند. بسیار مهم است آنهایی که در راهاندازی پیمان جهانی برای تقویت مشارکت زنان در صلح و حل منازعه دخیلند، نهتنها از زنان بهعنوان عضو جامعه مدنی بلکه از زنان بهعنوان تصمیمگیرنده سیاسی نیز حمایت کنند. آنها میتوانند این کار را با افزایش حمایت مالی و مادی خود از مذاکرهکنندگان زن و نیز تأکید سیاسی بیشتر بر حضور هیأتهای همهشمول و فراگیر در مذاکرات انجام دهند.
من بهعنوان مشاور گروه غیرانتفاعی «دیپلمات مستقل» با زنانی که در میز مذاکره صلح حضور داشتهاند و نیز با زنانی که به هیأتهای مذاکرهکننده مشوره دادهاند یا بهعنوان مقامات منتخب کار کردهاند یا رهبری جنبشهای سیاسی را برعهده داشتهاند، کار کردهام. گرچه این زنان از کشورها و بسترهای فرهنگی-اجتماعی-سیاسی متنوعی میآیند، اما طی روندهای دشوار و اغلب طولانی صلح، با چالشهای مشابهی روبرو بودهاند. آنها همچنین ایدههای عملی را در مورد چگونگی تقویت مشارکت زنان در روند صلح و اینکه چگونه ایالات متحده و سایر حکومتها میتوانند به آن کمک کنند، توسعه بخشیدهاند. زمان آن فرا رسیده است که جامعه بینالمللی از توصیههای آنان استفاده کنند.
تأمین منابع موردنیازِ مذاکرهکنندگان و رهبران زن، اولین قدم برای شروع مسیر است. برای زنان، حضور در مذاکرات و شرکت در چانهزنیهای دیپلماتیک ـ که برای کسب حمایت از یک روند و نیز تشکیل ائتلافها ضروری است ـ بدون داشتن منابع مستقل دشوار است، به ویژه هنگامی که مذاکره موردنظر در مکانهای گران و پرهزینه مانند ژنو برگزار شود. مریم جلابی، از بنیانگذاران جنبش سیاسی زنان سوریه و نماینده «ائتلاف اپوزیسیون سوریه» در سازمان ملل متحد هشدار میدهد که بسیاری از زنان صرفا به دلیل کمبود منابع نمیتوانند در هیأتهای سطح بالا جای داشته باشند و یا جایگاه خود را حفظ کنند. او میگوید: «هنگامی که شما با منازعهای مانند منازعه سوریه سروکار داشته باشید، آنچه که تعیین میکند چه کسی در میز مذاکره حضور داشته باشد، پول و ارتباطات است. و زنان اغلب نمیتوانند رقابت کنند.»
در دادخواهی برای زنان، صلح و مسائل امنیتی، اغلب تمرکز بر جامعه مدنی است و حداکثرِ منابع برای تقویت مشارکت مردمی در روندهای صلح و حمایت از سازمانهایِ به رهبری زنان اختصاص مییابد. این تأمین مالی امری بسیار مهم است، اما اغلب زنان را که به دنبال نقش رسمی درون یک هئیت سیاسی در میز مذاکره هستند، از شمولیت باز میدارد. ارائه حمایتهای مالی، مادی، اطلاعاتی و نیز کمک به زنان برای اخذ ویزا، آنها را بهعنوان تصمیمگیرنده سیاسی توانمند میسازد و امکان میدهد که قاطعانه در روند صلح شرکت کنند.
منابع به تنهایی مشکل عدم نمایندگی یا کمبود نمایندگی زنان در میز مذاکرات صلح را برطرف نخواهد کرد. خود هیأتهای مذاکرهکننده معمولا شمولیت زنان را در اولویت قرار نمیدهند و در برخی موارد حتا فعالانه برای تضعیف زنان یا جلوگیری از شمولیت زنان در هیأت کار میکنند. بنابراین وظیفه دولتهای خارج، میانجیها و فعالان محلی است که از ابتدای روند صلح، اهمیت شمولیت زنان را برجسته و بر آن تأکید کنند. این ذینفعان باید نمایندگی جنسیتی برای دستیابی به یک توافق سیاسی را امری اساسی و بنیادی تلقی کنند، نه مسألهای چندروزه و جانبی. و در همین راستا، سرمایه سیاسی بیشتری را برای آوردن زنان دور میز مذاکره و حفظ کرسی آنها در میز مذاکره، به کار بندند.
برای مثال میانجیها میتوانند چارچوبهای قویتری در مورد شمولیت زنان تعریف کنند، از جمله سهمیهبندی کرسیهای میز مذاکره که میتواند طرفین مذاکره را به تعیینات و انتصابات فراگیرتر و همهشمولتر در مورد اعضای هیأتهای مربوطهشان وا دارد. در لیبیا، «استفانی ویلیامز»، نماینده ویژه سابق سازمان ملل متحد در این کشور، خواستار شمولیت زنان در روند صلح این کشور شد و در نتیجه تلاشهای وی ۲۳ درصد اعضای «مجمع گفتوگوی سیاسی لیبیا» در سال ۲۰۲۰ نمایندگان زن بودند. لمیس بنسعد، کاندیدای انتخابات پارلمانی سال ۲۰۲۱ لیبیا، یکی از ۱۶ نماینده زن در این مجمع بود. او میگوید که تعهد ویلیامز برای تقویت شمولیت زنان، «تضمین کرد که ما از این روند کنار گذاشته نشویم. او زمینه را برای ورود زنان به سیاست، پس از آنکه سالها زنان احساس میکردند کنار گذاشته شدهاند، فراهم کرد.»
علاوه براین، نمایندگی فراگیر در هیأت حکومتها و میانجیهای طرف دیگر میز مذاکره، نیز میتواند به افزایش و تقویت مشارکت زنان کمک کند. دیده شده است که بسیاری از بازیگرانی که بر اهمیت شمولیت زنان تأکید دارند، وقتی صحبت از شمولیت زنان در هیأتهای خودشان میشود، از آن استقبال نمیکنند. ذینفعان میتوانند با پایبندی و تعهد به سخنان خود و انتصاب زنان بیشتر در ردههای تصمیمگیری و سطح بالا، از جمله بهعنوان فرستاده ویژه و دیپلمات ارشد، استدلال خود برای تقویت مشارکت زنان در روند صلح را تقویت کنند.
از همه مهمتر اینکه، اگر زنی بهعنوان تصمیمگیرنده سیاسی شامل روند شد، باید با وی بهعنوان تصمیمگیرنده سیاسی رفتار شود. حکومتها و میانجیها با استفاده از منابع و سرمایه سیاسی خود میتوانند به افزایش نمایندگی زنان در میز مذاکرات صلح کمک کنند، اما این مشارکت معنادار زنان را تضمین نمیکند. وقتی زنان در روندهای صلح شرکت میکنند، اغلب نقش خود را نهتنها از نظر اعضای خودی بلکه از نظر حکومتها و میانجیهای ناظر بر روند صلح، نمادین مییابند. ذینفعان اغلب از زنانِ شامل در مذاکرات میخواهند که در مورد موضوعات مربوط به جنسیت صحبت کنند، اما وقتی صحبت از موضوعات سیاسی کلانتر میشود که بر وضعیت زنان تأثیر دارد، زنان مذاکرهکننده را دور میزنند.
حکومتها و میانجیها باید تلاش کنند تا زنان قادر شوند در زمینههای پالیسی مانند عدالت انتقالی، محافظت از غیرنظامیان، آزادی زندانیان و آتشبس نقش رهبری را ایفا کنند و بیش از هر چیز به زنان مجال پرداختن به دلایل اصلی منازعات مربوطهشان را بدهند. جلابی میگوید: «یکی از مهمترین کارهایی که جامعه جهانی میتواند انجام دهد این است که نگذارد نقش زنان در روند صلح صرفا بهعنوان قربانیان جنگ، صلحبانان یا اعضای جامعه مدنی محدود باشد. باید پذیرفته شود که زنان نیز تصمیمگیرنده و بازیگران سیاسی هستند. ما باید زمین بازی سیاسی را برای زنان برابر و هموار سازیم.»
درحالیکه رهبران جهان آماده میشوند تا در پاریس برای تأکید بر تعهدات خود در مورد برابری جنسیتی گردهم جمع شوند، ضروری است که آنها بر زنانی تمرکز کنند که با نقش رسمی در میز مذاکره تلاش میکنند کشورهای مربوطه خود را از منازعه و جنگ خارج کنند. اینکه زنان بتوانند تعیین کنند که به چه چیزی نیاز دارند و از روند صلح چه چیزی میخواهند بهدست آورند، کلید پیشرفت در حل منازعات است. روندهای صلح فراگیرتر به توافقنامههای سیاسی پایدارتر منجر خواهد شد که بازتابدهنده اولویتهای کسانی باشد که بیشترین آسیب را از جنگ متحمل میشوند. روند صلح فراگیر چیزیست که زنان و مردان بهطور یکسان از آن سود میبرند.
مارلین اسپوری رییس دیپلماسی فراگیر و تغییر نظام در گروه مشاورهدهی دیپلماتیک «Independent Diplomat» است.