اخیرا میزان تحرکات طالبان و سطح ناامنی در کشور نسبت به ماههای گذشته به شدت افزایش یافته و همه روزه بخشهای عمدهی از مناطق کشور آماج حملات گسترده طالبان تروریست قرار میگیرد. ولایتهای هلمند، ننگرهار، نورستان، کندوز و تخار شاهد بیشترین حملات مسلحانه طالبان بوده نیروهای امنیتی در مصاف جدی و مبارزه نفسگیر با این گروهها، صدها تن از تروریستان را کشته اند. وزارت امور داخله گفته است که یکی از دلایل تشدید ناامنیها در کشور، طولانی شدن بحران انتخاباتی است.
جدا از دلایل تشدید ناامنی و حملات طالبان مسلح، ضعف و ناکارآمدی استراتژیها و تاکتیکهای جنگی نیروهای امنیتی کشور نیز یکی از مسایل جدی است. اینکه چرا نیروهای امنیتی کشور نتوانسته علیرغم چندسال مبارزه بی امان بر طالبان و دیگر گروههای تروریستی پیروز شوند. مبارزه با تروریسم در افغانستان شاید یکی از جنگهای بی مانند در دنیا باشد. روش، استراتژیها، تاکتیکها، دامنه و محیط جنگی و ساختار طرفین جنگ با هیچ یک از جنگها و منازعات جاری در دنیا مشابهت ندارد. در طول سیزده سال جنگ و گریز با «مخالفان مسلح دولت افغانستان» هنوز هم دشمن واقعا تعریف نشده و ساحه و قلمرو جنگ تفکیک ناشده است. مخالفان مسلح دولت از تهاجمهای مسلحانه بر مواضع نیروهای امنیتی افغانستان گرفته، تا عملیاتهای انتحاری، ماینگذاریهای کنار جاده، اختطاف، تخریب و دهشتافگنی و تبلیغات منفی از همه کار میگیرند؛ اما عملیاتهای انتحاری و بمبگذاریهای کنار جاده بیش از هر تاکتیک دیگر در این نبرد کاربرد و موثریت داشته است.
در جنگهای فرسایشی از آنجاییکه دشمن توانایی جنگ رو در و مقابله نظامی جبههای را ندارد، اکثرا از طریق شبکهها و هستههای مخفی در درون جامعه به پیش برده میشود. شبکهها و هستههایی که تیمهای عملیاتی را در عملیاتهای مخفی بسیج، هدایت و سازماندهی میکنند، مهمترین نقش را در پیشبرد جنگ و خشونت دارد. از آن جاییکه جنگجویان در جنگهای فرسایشی امید پیروزی در جنگ رویاروی را ندارند، از اینگونه هستهها و شبکههای مخفی برای خسته کردن حریف به عنوان یک استراتژی استفاده میکنند. و راه مقابله با آن نیز تخریب و از بین بردن این شبکهها و هستههای عملیاتی میباشد.
در افغانستان نیز تروریستان و مخالفان مسلح دولت از همین شیوه استفاده مینمایند. طالبان از ارتش و ماشین جنگی نیرومندی که بتواند در برابر نیروهای امنیتی افغانستان و نظامیان ناتو دوام بیاورد، برخوردار نمیباشند لذا ناگزیر به استراتژي جنگهای فرسایشی پناه آورده است. در حال حاضر بخش اصلی جنگ و خشونت با دولت و جامعه جهانی را صدها شبکه و هسته عملیاتی آنها به پیش میبرند که در نقاط مختلف افغانستان به شکل پنهان فعالیت میکنند. متاسفانه نیروهای امنیتی افغانستان و نظامیان ناتو تاکنون در برابر این استراتژی تروریستان چندان فعال و سنجیده عمل نکردهاند.
آنها بیشتر وقت و توان خود را به جنگجویانی متمرکز کردهاند که در برخی از کوهها و قریهجات افغانستان حضور داشته و به جنگهای پراکنده با نیروهای امنیتی افغانستان و نظامیان ناتو مصروف میباشند. در حالیکه میزان صدمه زدن، تخریب، کشتار و تهدید هستهها و شبکههای انتحاری و تروریستی آنها در میان مردم، به مراتب از چند جنگجوی پابرهنه صحرایی بیشتر میباشد.
تمام عملیاتهای انتحاری و یورشهای مسلحانه بر تاسیسات دولتی و خارجی در طول ده سال گذشته از سوی همین هستهها سازماندهی و اجرا شده و بیشترین تلفات نظامی و غیر نظامی را همینها بر مردم تحمیل کرده است. بنابراین حکومت افغانستان باید به آنها به عنوان منبع اصلی تهدید نگاه کرده و عملیاتهای خود را بر پایگاهها و پناهگاههای آنها متمرکز کنند. متاسفانه دولت افغانستان در برابر این هستهها با سستی و اغماض رفتار کرده است. بارها عوامل این هستهها دستگیر شده، اما از سوی حکومت به پیشواز صلح و مصالحه آزاد شدهاند و نیز برنامه جدی برای مهار و دستگیری سازماندهندهگان و تخریب شبکههای ساحوی حلقهی جنگ و ترور ایجاد و بکار انداخته نشده است.