عملکرد جامعه مبارزه با تروریسم در شناسایی مشکلی که در متن قرار دارد، به طور کلی خوب است. اما در مشاهده گوشههای تاریک و پیشبینی روندهایی که در راه است، عملکرد خوبی ندارد. شناسایی مشکلاتی که همین اکنون زیر سطح جامعه جهانی جریان دارد، میتواند به جامعه مبارزه با تروریسم در ترسیم تصویری از آیندهی نزدیک تروریسم کمک کند. براساس روندها و شاخصهای فعلی، دنیای تروریسم طی دو یا سه سال آینده متنوعتر، غیرمتمرکزتر و پراکندهتر خواهد شد؛ با بازیگرانی که به لطف پیشرفت در فناوریهای نوظهور، توانمند میشوند.
با افزایش بیاعتمادی به دولتها و «نظامهای حاکم»، اختلافات ایدئولوژیک و جزمی، اگر بین افراطگرایان و گروههای تروریستی وجود داشته باشد، و اگر گروههای موردنظر تهدید وجودی برای یکدیگر تلقی نشوند، به تدریج اهمیت خود را از دست میدهد. این امر گروهها و افراطگرایان را وا میدارد تا مدام «خرد متعارف» خود یا این اصل در بین گروههای تروریستی که «من و تنها من برحقترینم» را زیر سوال ببرند. در آنصورت است که ایران، یک دولت کاملا شیعی، میتواند از گروههای تروریستی سنی مانند حماس، جهاد اسلامی فلسطین، طالبان و حتا القاعده حمایت کند. سفیدپوستان برتریطلب ممکن است از مسلمانان متنفر باشند، اما همچنان دلبستگی شدید به گروههایی مانند داعش داشته باشند و به میل شدید جهادگرایان به خشونت شدید، فتیش ورزند.
گزارش شورای اطلاعات ملی ایالات متحده درباره «روندهای جهانی ۲۰۴۰» که ماه مارچ منتشر شد، خاطرنشان میکند که «بخشهای بزرگی از جمعیت جهان نسبت به نهادها و دولتهایی که از نظر آنها مایل یا قادر به رفع نیازهاشان نیستند، بیزار میشوند. مردم درحال جذبشدن به گروههای خودی و همفکر برای اجتماع و امنیت هستند. آنها از جمله پیرامون هویتهای قومی، مذهبی و فرهنگی و همچنین پیرامون منافع و اهداف، مانند حمایت از محیطزیست، گردهم میآیند.» این، سرآغازی برای افزایش تروریسم و خشونتهای افراطگرایانه در سراسر جهان است، زیرا قبیلهگرایی در جوامع ریشه میدواند و روایتها، گروههای «دیگر» را از نظر تهدیدهای وجودی که گروههای موردنظر برای امنیت و بقای گروه «خودی» دارند یا ندارند، تعریف میکند. باوجود اختصاص پول و منابع هنگفت برای مبارزه با تروریسم، نظامها و حکومتها عمدتا آمادگی لازم برای آیندهی مبارزه با تروریسم را ندارند.
ظهور افراطگرایی راست افراطی
طی دو دهه گذشته، دستگاه امنیت ملی ایالات متحده بر مبارزه با گروههای جهادی فراملی مانند القاعده و دولت اسلامی (داعش) و همچنین گروههای وابسته به این دو گروه مادر، متمرکز بوده است. حملات ۱۱ سپتامبر روان ایالات متحده را نابود کرد. در پاسخ، ایالات متحده جنگ ناموفق و بدنامگذاریشده «جنگ جهانی علیه تروریسم» را آغاز کرد.
با حمله امریکا به افغانستان و عراق برای شکار تروریستها و شورشیان در گوشههای دوردست این کشورها، مبارزه با تروریسم جایگزین استراتژی کلان شد. اصطلاحاتی مانند «دولتهای ناکام» و «قلمروهای بیدولت» آجندای امنیت بینالمللی را فراگرفت. تا اواخر سال ۲۰۱۹، مأموریتهای ضدتروریسم ایالات متحده در حدود ۶۵ کشور جهان جریان داشت. اما درحالیکه واشنگتن و متحدانش با نیروهای ویژه و هواپیماهای بدون سرنشین خود سرگرم شکار گروههای جهادی بودند، افراطگرایی خشونتبار راست افراطی در بسیاری از کشورهای غربی به سرعت رشد کرد.
اکنون، تهدیدی که از جانب برتریطلبان خشن سفیدپوست، نئونازیها و شبهنظامیان ضدحکومت متوجه جهان است، غیرقابل چشمپوشی شده است. حملاتِ ناشی از نژادپرستی، بیگانهستیزی، یهودستیزی و برتریطلبی سفیدپوستها، به طرز چشمگیری افزایش یافته است، به طوری که شاخص جهانی تروریسم گزارش داد که بین سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۸ حملات تروریستی راست افراطی ۳۲۰ درصد افزایش یافته است. این حملات بیشتر در امریکای شمالی، اروپای غربی و اقیانوسیه متمرکز است. اسلو، کریستچرچ، پیتسبورگ، ال پاسو و سایر شهرها همه صحنه حملات تروریستی خشن راستافراطی بودهاند. افراطگرایان خشن راست افراطی شبکههای فراملی ایجاد کردهاند و گروههایی مانند گروه نئونازی Atomwaffen Division، گروه نفرت The Base و گروه نژادپرست، سفیدپوست و شبهنظامی راست افراطی Russian Imperial Movement، دیگر پنهان و راز نیستند.
علاوه بر تهدید تروریستی که از جانب جهادگرایان و افراطگرایان خشن راست افراطی متوجه جهان است، و هر دو هم برای دولتها چالش باقی خواهد ماند، جهان احتمالا شاهد افزایش خشونتها با انگیزه سیاسی و ایدئولوژیک (عقیدتی) در میان سایر جنبشها نیز خواهد بود. همچنین این احتمال وجود دارد که همهگیری کووید۱۹، اشکالی از افراطگرایی مانند خشونت چپی را که مدتها فروکش کرده بود، نیز احیا کند. تحت تأثیر رکود اقتصادی قریبالوقوع و اقدامات سختگیرانه مرتبط به آن که ناگزیر اجرایی خواهد شد، افراد و گروههایی که از نابرابری اقتصادی-اجتماعی به ستوه آمدهاند و از حرص و آز شرکتها به خشم، امکان دارد دست به اقدامات خرابکارانه و خشونتبار بزنند تا توجه جهانیان را به پیام خود برای جهان جلب کنند.
اواخر دهه ۱۹۷۰، گروههای چپ مانند «جناح ارتش سرخ» با ربودن صنعتگران ثروتمند تلاش کردند برای اهداف خود جلب توجه کنند. بدرفتاری با حیوانات، مسألهای که مدتها نزد گروههای چپ مطرح بوده است، بهعنوان عامل شیوع بیماریهای واگیردار مانند کووید۱۹ موردبحث این گروههاست. براین اساس، شیوع بیماریها و موارد مشابه آن در سالهای آینده بیشتر موردتوجه قرار خواهد گرفت. علاوه براین، مفهوم افراطگرایی متقابل نشان میدهد که رشد افراطگرایی راست افراطی با رشد افراطگرایی چپ افراطی روبهرو خواهد شد. به عبارت دیگر، گروههای افراطی لفاظی یکدیگر و در مواردی اعمال خشونتآمیز یکدیگر را دامن میزنند.
انگیزه بالقوه دیگر برای رشد تروریسم چپ، سناریویی است که در آن تعداد زیادی از افراد بهدلیل ناتوانی یا عدم تمایل دولتهاشان برای مقابله با تغییرات اقلیمی، بهطور فزاینده رادیکال میشوند. این لزوما پدیده جدیدی نخواهد بود، بلکه بازگشت به دهه ۱۹۹۰ خواهد بود که در آن گروههایی مانند «جبهه آزادیبخش زمین» تهدید تروریستی جدی تلقی میشدند. در مکزیک، گروهی موسوم بهIndividualidades Tendiendo a lo Salvaje که آمیزهای از محیط زیستگرایی افراطی و ایدئولوژی آنارشیستی است، حریقهای عمدی سطح پایین، حملات با بمب دستساز و ترورها را انجام داده است. این گروه که نامش به سختی به «افرادی که به طبعیت میرسند/رسیدگی میکنند» ترجمه میشود، در سال ۲۰۱۱ با الهام از ایدئولوژیِ شبیه جهانبینی نئو-لادیت «تد کزینسکی» ایجاد شد اما خیلی زود اصل انقلابی خود علیه فناوری جهانی را کنار گذاشت و مفاهیم پوچگرایی مطلق را اتخاذ کرد. این گروه به دانشمندان نانو، برجهای مخابراتی و آزمایشگاهها حمله کرده است و نیروی انتظامی تاکنون در بازداشت اعضای آن ناکام بوده است. در برزیل، گروه افراطگرای طرفدار محیط زیست موسوم به Sociedade Secreta Silvestre یک زودپز پر از تکههای فلز را در جلوی یک مرکز خرید در برازیلیا منفجر کرد و نیز تهدید کرد که بازیهای المپیک ۲۰۱۶ را هدف قرار میدهد.
اگر خواستههای گروههایِ درحال حاضر غیرخشنِ طرفدار محیط زیست یا حقوق حیوانات برای تغییر سیاست کشورها، همچنان نادیده گرفته شود، ممکن است این نادیدهگرفتنها گروهها را به خشونت سوق دهد. حتا تعداد کمی از افراد ناراضیِ متعهد به استفاده از خشونت برای جلب توجه به هدفشان ـ هدفی که احتمالا خواسته افراد زیادی است ـ میتوانند جامعه را بیثبات کرده و خشونتهای بیشتری ایجاد کنند. با توجه به ماهیت فراملی تروریسم در سال ۲۰۲۱، احمقانه است این احتمال را نادیده بگیریم که تروریستهای چپگرا نیز روابط و وابستگیهای فراملی ایجاد کنند و آنرا گسترش بخشند.
نگرانیهای زیستمحیطی در نزد راستگرایان افراطی نیز وجود دارد. در پدیدهای که برخی آنرا «سبزشدن سفیدپوستان برتریطلب» برچسب زدهاند، اکوفاشیستها به طور فزایندهای به مقابله با تغییرات اقلیمی علاقه نشان دادهاند. این ایدئولوژی از اهداف کلاسیک راست افراطی از جمله مهاجرستیزی، در راستای یک هدف چپ افراطی معمول، یعنی حفاظت از محیط زیست، بهره میجوید. هم در مانیفست تروریست کریستچرچ و هم در مانیفست تروریست ال پاسو، عناصر اکوفاشیسم وجود داشت. همچنین، برای این گروههای افراطی پتانسیلی واقعی برای مشارکت در انگیزههای دیگر از جمله انگیزههایی وجود دارد که به طریقی با مسائلی مانند شهرنشینی، سرمایهداری، مصرفگرایی، مادیگرایی، مدرنیزاسیون، صنعتیسازی و پیشرفت فناوری ساز مخالف مینوازد.
جوامع آنلاین افراطی
نظریهپردازان توطئه فناوری بیسیم ۵جی را به عنوان علت شیوع کووید۱۹ تبلیغ میکنند. در سراسر جهان، از ایالات متحده تا هلند و فراتر از آن، افراد و گروههای کوچک برجها و زیرساختهای مخابراتی را هدف قرار دادهاند. این انزجار از ۵جی میتواند در کنار انزجار نسبت به فناوری به طور کل، به ویژه با فراگیرترشدن هوش مصنوعی و افزایش نگرانی درباره رباتیک بهعنوان عامل ازدستدادن شغل، در قالب جنبشی بزرگ متحد شوند و افراد منزجر را وادار به انجام اقدامات خشونتآمیز کنند. مسأله ۵جی نزد بسیاری جنبشهای توطئه دیگر از جمله «کیواِنان» مطرح است.
پس از حملات ۶ جنوری به ساختمان کنگره، کیواِنان به عنوان تهدید احتمالی برای امنیت ملی ایالات متحده ظاهر شده است. آنچه بهعنوان «میم» آنلاین آغاز شد و نظریههای توطئه را تبلیغ میکرد، به جنبشی تبدیل شده است که بارها به خشونت در دنیای واقعی دامن زده است، مانند حمله دسامبر ۲۰۱۶ بر یک پیتزافروشی در واشنگتن دیسی. کیواِنان اخیرا از نارضایتیها و نگرانیهای مشروع در مورد مسائلی همچون قاچاق انسان و استثمار کودکان، به نفع خود استفاده کرده است. این جنبش ایدئولوژیک برای آنچه که میتوان بیکفایتی دولتها در رسیدگی به تعدادی آفتها در جامعه تلقی کرد، توضیحی گمراهکننده ارائه میدهد. کیواِنان میگوید که دولت فدرال ایالات متحده، یا به قول اعضای این جنبش «سیستم»، به عنوان به اصطلاح «دولت پنهان» عمل میکند و در آدمرباییها، تجاوز، شکنجه و قتل کودکان شریک است.
به دنبال حملات متعدد اخیر در امریکای شمالی، دستگاههای امنیتی دوباره بر جامعهای از زنستیزهای خشن موسوم به «اینسل» متمرکز شدهاند. اینسل، ترکیبی از دو واژه involuntary celibates است و به «مجردهای ناخواسته» ترجمه میشود. اعضای این جامعه از خشونت علیه زنان دفاع میکنند. کانادا اخیرا در اقدامی بیسابقه یک نوجوان را که در سالن ماساژ تورنتو یک زن را کشته و زن دیگری را زخمی کرده بود، به انجام حمله تروریستی متهم کرد. جنبش اینسل دنبالکنندگان آنلاین زیادی برای خود دستوپا کرده است. در این جامعه آنلاین، مردان اغلب جوان، فیمینیسم را انحطاط تمدن عنوان کرده و علیه آن اعتراض میکنند. آنها میمهایی را با موضوع شکنجه و تجاوز بر زنان، با یکدیگر رد و بدل میکنند. خشونت اینسل در ایالات متحده ذیل تروریسم طبقهبندی نشده است و بسیاری استدلال کردهاند که این جنبش نتیجه تنهایی و انزوای جوانان است.
گرچه این حملات اهداف سیاسی ندارد، اما انگیزه خشونت، ایدئولوژیک است و هدف آن، ارعاب زنان و جنبشهای فیمینیستی. ویدیویی که از یک اینسلی معروف به نام «الیوت راجر» در یوتیوب درست قبل از حملهی وی که شش کشته و ۱۴ زخمی برجای گذاشت، بارگزاری شده است، صدها نظر (کمنت) دریافت کرده که در آن کاربران از راجر به عنوان «شهید»ی نام بردهاند که افسار زندگی خود را به دست خویش گرفت.
یک جوان ۲۱ ساله اینسلی در سال ۲۰۱۴ به من نوشت: «در مقطعی از زندگی، شما را دیوانه میکند. من هیچ بیماری روانی ندارم. من صادق هستم. من پسر خوشرویی نیستم و گرچه چیزهای زیادی برای ارائه دارم، هیچ زنی حاضر نیست با من باشد. این مرا عصبانی میکند. آخر، این عادلانه نیست.»
تروریسم متنوع و غیرمتمرکز
تروریسم آینده نهتنها تنوع بیشتری خواهد داشت، بلکه از بسیاری جهات از منظر ساختار سازمانی و ایدئولوژی، پراکندهتر و غیریکدستتر خواهد بود. گروهها و سازمانها هنوز وجود خواهند داشت و در واقع نهادهای تروریستی مسلط خواهند بود، اما گرگهای تنها، گروهکها و جنبشهای اجتماعی خشونتآمیز در رادار ضدتروریسم دولتها به نهادهای تروریستی ملحق خواهند شد. ایدئولوژیهای انگیزاننده خشونت ممکن است سیاستگذاران را گیج کند، زیرا افراطگرایان خشن به طور فزایندهای جذب ایدئولوژیهای «سر میز سالادی» میشوند که سرتاسر اتاق را اشغال کرده [اشاره به اینکه متنوع و فراوان است] و هر نوع سالادی وجود دارد و مهمان میتواند از هر کدام، [که گاه شاید عناصری از ایدئولوژیها به ظاهر متناقض باشد]، تکهای باب میل خود بردارد. در بسیاری موارد گروههای نئونازی مانند Atomwaffen و National Action یا اکوتروریستهایی همچون Individualidades Tendiendo a lo Salvaje از جهادگرایان عضو سازمانهایی همچون القاعده و داعش در پیامهای خود نقل قول کردهاند یا از آنها الهام گرفتهاند. رهنمود جهادگرایان با عنوان «مدیریت توحش: خطیرترین مرحلهای که امت اسلام از آن میگذرد» نهتنها نسلهای اسلامگرایان مسلح را، بلکه، از قضا، لژیونهایی را که اساسا علت وجودی اعلامشدهیشان اسلام هراسی است، الهام بخشیده است.
و نکته آخر اینکه پیشرفت در فناوریهای نوظهور در آینده به تروریستها و گروههای تروریستی کمک و آنها را توانمندتر خواهد کرد. نتیجه این است که تروریستها بیشتر، مکررتر و با مهارت بالاتر از سیستمهای هوایی بدون سرنشین و یا هواپیماهای بدون سرنشین در عملیاتهای خود استفاده خواهند کرد. پیشرفتها در حوزه ارزهای مجازی به بازیگران غیردولتی در تأمین مالی عملیاتهاشان کمک خواهد کرد، و روشهای پیشرفتهتر رمزگزاری، ارتباط و تماس بین تروریستها را آسانتر خواهد کرد. و گروههای بیشتری از آن و از مدل پلانگذاری مجازی و مدیریت آنلاین حملات تروریستیِ داعش، استفاده خواهند کرد. افراد یا گروههایی که مهارتهای فنی فوقالعاده بالا دارند، حتا ممکن است بتوانند از قدرت هوش مصنوعی بهعنوان «ظرفیتهای نیروافزا» در حملات و عملیاتهای خود استفاده کنند.
ایالات متحده درحالیکه برای مقابله با چالشهای رقابت قدرتهای بزرگ آماده میشود، سعی کرده از امر مبارزه با تروریسم به عنوان اصل سازماندهی جامعه امنیتی کشور دور شود. اما مبارزه با تروریسم و رقابت در میدان قدرتهای بزرگ، از یکدیگر جدا نیستند. در واقع، در بسیاری موارد، همگرایی بین این دو، مقابله با آنها را چالشیتر میسازد، و همچنین، ممکن است به افزایش تروریسم موردحمایت دولت منجر شود؛ که این خود بازگشت به درگیریهای نیابتی در جریان جنگ سرد است.
برای مهار ایدئولوژیهای خشن یا جلوگیری از گسترش حمایت از گروههای تروریستی و برای تدوین سیاستهای پیشگیرانه لازم و کافی، ایالات متحده باید به نشانههایی که در گوشههای دورافتاده کشورهای دیگر مشاهده میشود، توجه کند و درسهای آنرا بیاموزد. مهمترینِ این درسها، توجه به نشانهها و زنگهای اولیه نژادپرستی، فرقهگرایی یا انواع دیگر تبعیض علیه گروههای خاص جامعه است. مسائلی همچون ایدئولوژیهای میزسالادی با چارچوبهای تحلیلی شسته و رفته جور در نمیآید. مفاهیمی مانند سیالیت حاشیهها به این معنا است که برای افراطگرایان خشن، پذیرفتن جنبههایی از دو ایدئولوژی رقیب، مانند نئونازیسم و اسلامگرایی ستیزهجو، کاملا امکانپذیر است.
تحلیلگران مبارزه با تروریسم باید از لاک تحلیلی امن خود خارج شوند. برای این کار، فرضیات دیرینه را زیرسوال ببرند و از تفکر گروهی که اغلب ارزیابیهای اطلاعاتی یک جامعه را آفتزده میکند، پرهیز کنند. البته این کار نیز مستلزم شناخت عمیق از نحوه آموزش، جلب و جذب (سربازگیری) و فعالیت گروههای تروریستی است. اما به کنجکاوی فکری، درک اینکه یک ایدئولوژی میتوان قابلانعطاف باشد، و همچنین توانایی تشخیص خط روندها ـ قبل از آنکه خط روند به خط گسل و خود روند به خطا تبدیل شوند ـ نیز بستگی دارد.
دکتر کالین کلارک رییس سیاست و پژوهش گروه The Soufan است. پژوهش وی بر تروریسم داخلی و فراملی، امنیت بینالملل و ژئوپلیتیک متمرکز است. او عضو هیئت تحریریه سه جورنال برجسته علمی در زمینه مطالعات تروریسم است: جورنال Studies in Conflict and Terrorism، جورنال Terrorism and Political Violence و جورنال Perspectives on Terrorism. دکتر کلارک بارها در کنگره به عنوان شاهد خبره در خصوص طیف وسیعی از مسائل مرتبط با تروریست شهادت داده است و چندین کتاب درباره تروریسم منتشر کرده است. آخرین کتاب وی « After the Caliphate: The Islamic State and the Future Terrorist Diaspora» است.
رشا العقیدی تحلیلگر ارشد و رییس برنامه «بازیگران غیردولتی» واحد امنیت بشری انستیتوت نیولاینز است. او پیش از این سردبیر «ارفع صوتک» بود، پلتفرم مستقر در ایالات متحده که جوامع پسا جنگ را در عراق و سوریه بررسی میکند. او همچنین به عنوان همکار با «انستیتوت تحقیقات سیاست خارجی» و برنامه «مطالعات افراطگرایی» دانشگاه جورج واشنگتن فعالیت کرده است.