روند مذاکرات صلح میان دولت افغانستان و گروه طالبان عملا متوقف است و برعکس جنگ در ولایتهای مختلف کشور شدت گرفته است. بهنظر میرسد گروه طالبان منتطر خروج کامل نیروهای بینالمللی از افغانستان هستند. آنها تمام توان لوجیستکی و نظامی خود را برای سقوط ولسوالیها و فتح از طریق زور بسیج کردهاند. تنها در دو ماه اخیر نزدیک به هشتاد ولسوالی عمدتا در ولایتهای شمال کشور را طالبان سقوط دادهاند که البته برخی از ولسوالیها را نیروهای امنیتی به کمک نیروهای خیزش مردمی پس گرفتهاند. سطح خشونتها از سوی طالبان به طرز بیپیشینهای شدت گرفته و این گروه به پروپاگندا و تبلیغات گسترده نیز روی آورده تا چهرههای متفاوت از آنچه عملا انجام میدهند.
گروه طالبان تنها راهحل نهایی منازعه افغانستان را پیروزی و غلبه از طریق جنگ میدانند. در همینحال، روند خروج نیروهای امریکایی و ناتو از افغانستان در حال تکمیلشدن است و بهتازگی نیروهای امریکایی بزرگترین پایگاه نظامیشان یعنی میدان هوایی بگرام را به نیروهای نظامی افغانستان تسلیم کردهاند. در همینحال جو بایدن برای حمایت از نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان از نمایندگان کانگرس آن کشور تقاضای کمک ۳.۳ میلیارد دالری را در سال آینده برای تمویل و تجهیز نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان کرده است.
این رقم (۳.۳ میلیارد دالری) پس از کمک سالانه ۳.۸ میلیارد دالری ایالات متحده امریکا به اسرائیل، بالاترین رقم کمک سالانه این کشور به یک کشور متحدش در راستای حمایت نظامی و امنیتی است. برعلاوه مقامهای امریکایی در سفر اخیر رییسجمهور اشرف غنی و عبدالله عبدالله به واشنگتن، تعهد سپردهاند که کمکهای مالی و سیاسیشان را در زمینههای انکشافی، حمایت از حقوق زنان، حقوق اقلیتها و حقوق بشر ادامه خواهند داد و بهعنوان شریک استراتژیک در کنار حکومت و مردم افغانستان باقی خواهند ماند.
با اینحال نکتهی قابل توجه در سفر اخیر رییسجمهور غنی به امریکا و تعهدات ایالات متحده در زمینهی کمک به افغانستان این است که بیشترین رقم کمکها به اهداف نظامی تخصیص یافته و پس از آن در حمایت از ارزشهای حقوق بشری، اما در نهایت تذکر رفته است که به پروسه صلح نیز توجه شود. در حالیکه در سالهای اخیر پروسه صلح افغانستان در صدر اولویتهای امریکا و متحدان اروپاییاش قرار داشت و بیشترین توجه در زمینهی صلح بود. اما اکنون بهنظر میرسد که امریکاییها و متحدان اروپاییشان با این حقیقت تلخ با دولت افغانستان همسو هستند که گروه طالبان خواهان صلح و حل سیاسی منازعه جاری در افغانستان نیستند و تنها به بازگشت به قدرت از طریق خشونت، جنگ و زور نظامی میاندیشند.
اگرچه جنگ افغانستان با عنوان مبارزه با تروریسم بینالمللی از زمانی به بنبست رسیده بود که نیروهای سیاسی در داخل حکومت افغانستان با سیاستهای نظامی امریکا و ناتو مخالفت کردند و در ادامه نیروهای ناتو به رهبری امریکا و حکومت افغانستان دیگر تعریف مشخص از گروه طالبان نداشتند. امریکا، ناتو و حکومت افغانستان متناسب با شرایط سیاسی و امنیتی گروه طالبان را گاهی یک گروه شورشی، گاهی مخالفان سیاسی حکومت، گاهی برادران ناراضی و گاهی یک گروه تروریستی عنوان میکردند. اما تا زمانیکه روند صلح امریکا با گروه طالبان در دوحه وارد مرحلهی جدی نشده بود، روایت مسلط همچنان معطوف به جنگ بود و راهحل نظامی همچنان در اولویت امریکا و متحدان اروپاییاش قرار داشت. اما پس از شروع مذاکرات صلح امریکا با گروه طالبان و بهخصوص رویکارآمدن زلمی خلیلزاد، دیگر تنها روایت مسلط برای امریکاییها پروسه صلح با طالبان و البته مسألهی خروج نیروهای امریکایی از افغانستان بود.
در پنجم ماه سپتامبر ٢۰١٨، زمانیکه زلمی خلیلزاد بهعنوان نماینده ویژه امریکا در امور صلح افغانستان از سوی وزارت خارجه امریکا تعیین شد، جنگ در افغانستان و مذاکرات صلح در دوحه جریان داشت، اما روایت مسلط جنگ بود. قبل از اینکه خلیلزاد بهعنوان نماینده ویژه امریکا در امور صلح افغانستان کارش را شروع کند، چند دور مذاکرات میان نمایندگان امریکا و گروه طالبان در دوحه انجام شده بود، اما روند مذاکرات به کندی پیش میرفت و دستاورد ملموسی نداشت. اما با آمدن خلیلزاد، روایت امریکاییها از جنگ و صلح افغانستان دچار تغییر و دگرگونی شد و روند مذاکرات صلح این کشور با گروه طالبان در دوحه وارد مرحلهی جدی و عملی گردید.
زلمی خلیلزاد در اولین اقدام با پاکستانیها روی آزادسازی ملا عبدالغنی برادر، رهبر شورای کویته و یکی از چهار بنیانگذار گروه طالبان، مذاکره کردند و به توافق رسیدند. پس از آنکه ملا عبدالغنی برادر در ماه اکتوبر ۲۰۱۸، از زندان سازمان استخبارات پاکستان آزاد شد، وی از سوی شورای رهبری گروه طالبان بهعنوان رییس دفتر سیاسی این گروه در قطر گماشته شد. با روی کار آمدن زلمی خلیلزاد و ملا عبدالغنی برادر در دو سوی میز مذاکرات صلح امریکا با طالبان، روند مذاکرات سرعت گرفت و پس از آن پیشبرد پروسه صلح با گروه طالبان در صدر لیست اولویتهای امریکاییها آمد و حمایت از جنگ در آخر لیست اولویتها قرار گرفت.
پس از آنکه زلمی خلیلزاد و ملا عبدالغنی برادر روند مذاکرات صلح امریکا با طالبان را در دوحه سرعت بخشیدند، روایت حکومت افغانستان از جنگ و صلح جاری در این کشور به حاشیه رفت و تلاشهای حکومت افغانستان در رابطه به اینکه گروه طالبان به توافق صلح پایبند نخواهند بود و جنگ در اولویت این گروه است، بیشتر از سوی امریکاییها به چالش کشیده شد، تا آنجا که رییسجمهور غنی یکی از موانع اصلی پیشرفت روند مذاکرات صلح امریکا با گروه طالبان قلمداد میشد. بهخصوص در وضعیتی که امریکاییها با نمایندگان گروه طالبان در رابطه به خروج نیروهای بینالمللی از افغانستان و شروع مذاکرات بینالافغانی صلح به توافق رسیدند و دولت افغانستان در این توافق هیچ نقشی نداشت، اما مسئولیت داشت که ۵ هزار زندانی گروه طالبان را آزاد سازد. در متن توافقنامه صلح امریکا با طالبان از دولت افغانستان با عنوان تحقیرآمیز «طرف دیگر» یاد شده بود. بنابراین از دو سال به اینسو تنها روایت مورد قبول امریکاییها صلح با طالبان بود. ولی اکنون روند خروج نیروهای بینالمللی به رهبری امریکا در حال تکمیلشدن است، دوباره به نقطه سرخط برگشتهایم؛ باز هم جنگ.
بازگشت به جنگ، اما به نفع دولت افغانستان نیست، همانطوری که به نفع مردم، گروه طالبان و بازیگران منطقهای و جهانی دخیل در جنگ و صلح افغانستان نیست. اگر دو دهه حضور نظامی امریکا و متحدان قدرتمندش در افغانستان نتوانست به برقراری صلح، نابودی تروریسم بینالمللی و بهخصوص گروه طالبان بینجامد، بدیهی است که کمکهای میلیاردی ایالات متحده نیز نمیتواند جلو خشونت طالبان و دیگر گروههای تروریستی را بگیرد. از سوی دیگر گروه طالبان نیز نمیتوانند اینهمه دستاوردهای دو دههی اخیر در زمینههای مختلف، نهادها و نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان را نابود کنند و نیروهای خیزش مردمی که اخیرا در مقابل خشونتهای طالبان اعلام مقاومت کردهاند، را از بین ببرند. بنابراین جنگ و منازعه جاری در افغانستان پیچیدهتر از اینکه است، خواهد شد.
با بنبست پروسه صلح و تمرکز گروه طالبان بر جنگ و پیروزی از طریق زور نظامی، دورنمای جنگ و صلح افغانستان نسبت به هر زمان دیگر کدر و غمانگیز است. باتوجه به عمق شکافهای سیاسی و اجتماعی در افغانستان و مناسبات خصومتآمیز قومی و سیاسی، اگر واقعبینانه به وضعیت موجود نگاه کنیم، در همهی عرصهها به بنبست رسیدهایم. به غیر از راهحل سیاسی منازعه و بازگشت طرفها به میز مذاکرات صلح، هر نوع تلاش دیگر به پیچیدهتر شدن منازعه میانجامد. چرا که با زور نظامی و جنگ نهتنها که یکی از طرفها سرکوب و نابود نخواهد شد، بلکه شاهد بُعد دیگری از منازعه خواهیم بود. یعنی تکرار یک جنگ داخلی دیگر در افغانستان؛ همانطوریکه جنرال آستین میلر، فرمانده نیروهای امریکایی در افغانستان پیشبینی کرده است که سقوط پیوسته ولسوالیها به دست گروه طالبان و همزمان مسلحسازی خیزشهای مردمی به حمایت از نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان، این کشور را به جنگ داخلی خواهد کشاند. جنگی که آتش آن دامنگیر همه خواهد بود. اما طبق آمار بیشترین قربانی را از مردم افغانستان خواهد گرفت.