معدنِ خالی نادانی

معدنِ خالی نادانی

گروه‌‌های افراطی‌‌ای چون طالبان با پشتیبانی نسلی به میدان آمدند و قوت گرفتند که در مغاره‌‌های یک عصر دیگر پرورش یافته بودند. اسم آن مغاره‌‌ها را گذاشته بودند «مدرسه». در آن مدارس به شاگردان علم نمی‌آموزاندند. نادانی یاد می‌‌دادند.

وقتی به کسی علم یاد می‌‌دهید، به او می‌‌گویید که قول‌‌های مختلف را بشنود، به چهارسوی خود نگاه کند و میان دانشی که پرده از چیزی برمی‌‌دارد و منقولاتی که هیچ بنیاد معقولی ندارند تفکیک کند. به او می‌‌گویید که مغز خود را به کار بیندازد و به‌عنوان یک فردِ انسانی اندیشه‌‌وری کند و پدیدارها را از زاویه‌‌های گوناگون مورد تحلیل و کاوش قرار دهد.

اگر کسی را در اتاقی بنشانید و به او بگویید که فلان اقوال را تکرار کند و جز آن اقوال به هیچ چیز دیگری توجه نکند؛ اگر به او بگویید که تمام شک‌‌ها و پرسش‌‌های خود را متوقف کند و تنها به آن چیزی که برای او نقل می‌‌شود ایمان بیاورد؛ اگر به او بگویید که چشم‌‌های خود را ببندد و فکر خود را تعطیل کند و فقط در برابر آنچه به او القاء می‌‌شود سر به تأیید تکان بدهد؛ اگر به او چیزهایی یاد بدهید که جهان را چیزی بسیط نشان می‌‌دهند و انسان را و توان انسان و تکلیف انسان را به چهار تعهد مذهبی یا ایدئولوژیک چون و چراناپذیر تقلیل می‌‌دهند؛ اگر سیستم آموزش‌‌تان این باشد، این سیستمِ آموزشِ نادانی است.

طالبان پروردگان مغاره‌‌هایی بودند که پیش از امکان گسترده‌‌ی تبادل اطلاعات برپا شده بودند. در دهه‌‌های هفتاد و هشتاد و حتا نود میلادی (یعنی در سال‌‌های هیجان جهاد اسلامی در افغانستان) ابزارهای تبادل اطلاعات، یعنی چیزهایی چون انترنت و گوگل و یوتیوب و فیسبوک، در اختیار همگان نبودند. از آن سو، ورود کتابِ کاغذی به اکثر جاها را می‌‌شد به راحتی ممنوع کرد. به بیانی دیگر، برپا داشتن مغاره‌‌هایی که بتوان در آن‌‌ها به افراد نادانی یاد داد، سهل بود. امروز کار نادانی‌‌فروشان مغاره‌‌ساز سخت‌‌تر شده است. حالا نورافکن‌‌های اطلاعات حتا بر تاریک‌‌ترین مغاره‌‌ها نیز روشنی می‌‌اندازند و پنهان‌‌ترین گوشه‌‌های آن مغاره‌‌ها را نیز به روی جهان بزرگ باز می‌‌کنند. در چنین وضعیتی، برای پاسبانان مغاره‌‌ها بسیار دشوار است که هر وقت بخواهند به معادنِ نادانی مالوف خود مراجعه کنند و آن مقدار نادانی غلیظی را که سابق می‌‌توانستند به دست بیاورند، حالا نیز به دست بیاورند. نادانی‌‌های غلیظ گذشته امروز در زیر اشعه‌‌ی اطلاعات غیرقابل کنترل بیرونی رقیق می‌‌شوند و گاهی از میان می‌‌روند.

نتیجه‌‌ای که از این وضعیت می‌‌توان گرفت این است که رادیکالیسم اسلامی، در هیئت ایدئولوژی‌‌های طالبانی، با چالشی بسیار سخت روبه‌رو شده‌‌ است. فقط کافی است کسانی که به جهانی بهتر و روشن‌‌تر باور دارند، امید و پایداری خود را از دست ندهند و با تعهد و قوت بیشتری بر ارزش‌‌های شریف انسانی پا بفشارند. دیواره‌‌های مغاره رخنه برداشته‌‌اند و تاریکی در حال عقب نشستن است. جویندگان نادانی از این پس معادن و مغاره‌‌های نادانی را هر روز خالی‌‌تر خواهند یافت و برای گستراندن ظلمت کارگزاران کمتری خواهند داشت.