چند روز پس از آنکه ایالات متحده نتوانست مهلت خروج نیروهایش را که مطابق توافقنامه سال ۲۰۱۹ [احتمالا هدف سال ۲۰۲۰ است] با طالبان که به تاریخ اول ماه می [۲۰۲۱] تعیین شده بود رعایت کند، این گروه شبهنظامی حملات عمدهای را علیه نیروهای امنیتی افغانستان و به هدف کنترل مقر ولسوالیها آغاز کرد. برخی از برآوردها که صحتشان مورد مناقشه است، حاکی از آن است که طالبان اکنون نیمی از ولسوالیهای این کشور را در اختیار دارند. در حال حاضر خشونت تلفات سنگینی به بار آورده است – که زنان و دختران بیشترین خسارت را متحمل شدهاند. من بهتازگی با زنان افغانستان صحبت کردهام و آنان از بیمهریهایی که در حال حاضر با آن روبهرو هستند و ترسشان از آینده، به من گفتند. پیامدهای زودهنگام و بلندمدت برای افغانستان و پیشرفتهای انجامشده در ۲۰ سال گذشته، وحشتناک است. ما پیشنمایش آنچه قرار است با تصرف طالبان اتفاق بیفتد مشاهده میکنیم.
خشونت و ارعاب طالبان
با خروج نیروهای امریکایی و بینالمللی، طالبان اکنون بهطور معمول مکاتب، بیمارستانها، ادارات دولتی و دیگر زیرساختها را تخریب میکنند، درحالیکه گزارشها میرساند که غیرنظامیان را نیز شکنجه میکنند و به قتل میرسانند. ویدیوهای وحشتناکی در شبکه های اجتماعی منتشر میشود که طالبان یک مترجم نیروهای امریکایی را سر میبرند و نیروهای امنیتی افغانستان را پس از تسلیمشدن اعدام میکنند.
طالبان با ارسال نامههایی به مساجد به خانوادههای دارای دو یا چند فرزند پسر – از جمله پسران ۱۰ ساله – دستور داده است تا یکی از آنها را برای پیوستن به [جنگجویانشان] در میدان جنگ بفرستند. یک زن افغان که اصالتا از ولایت تخار است و همراه با ۲۵ تن از اقارب خود بهدلیل خشونت به کابل پناهنده شدهاند، میگوید: «بسیاری از مردم خانهها و روستاهای خود را ترک میکنند تا از سربازگیری پسرانشان توسط طالبان جلوگیری کنند.»
کسانیکه با دولت همکاری کردهاند، در معرض خطری بیشتری هستند. در برخی مناطق، باندهای جنایتکار خود را طالبان معرفی کرده و کارمندان دولت و سازمانهای غیر دولتی را میترسانند. یکی از فعالان حقوق زنان در قندهار به من گفت که از همکارانش خواسته شده است چندین هزار دالر امریکایی بپردازند وگرنه خانوادههای آنان کشته خواهند شد.
برخورد با زنان
در میان این کارزار وحشت، افزایش خشونت علیه زنان سرسامآور است. نمایندگی سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) در ماه جون از افزایش ۸۲ درصدی تلفات زنان در مقایسه با شش ماه اول سال ۲۰۲۰ خبر داد که در مجموع ۷۲۷ زن در شش ماه اول سال ۲۰۲۰ کشته و زخمی شده بودند. در بیانیهی مطبوعاتی اخیر یوناما آمده است: «مضحک است که گزارش بدهیم اما در شش ماه اول سال تقویمی تعداد کشته و زخمیشدگان زن و کودک بیشتر از هر زمان دیگر ثبت شده است.»
جنگجویان طالبان زنان و دختران را مورد رفتارهای غیرانسانی و تحقیرآمیز قرار میدهند. جنگجویان طالبان در مناطق عمدتا غیر پشتون یا مناطقی با جمعیت ترکیبی، از خشونت جنسی و ازدواج اجباری بهعنوان سلاح جنگی استفاده کردهاند. در هفتههای اخیر، گزارشها و حکایات متعددی داستانهای هولناکی از ازدواجهای اجباری دختران جوان، بیوهها و حتا زنان متاهل در رسانههای عمومی و شبکههای اجتماعی نشر شده است. ویدیوهای ضرب و شتم علنی زنان بهدلیل حضور بدون محرم (یعنی شوهر یا خویشاوند نزدیک مرد) در بیرون از خانه، صحبت با تلفن یا پوشیدن لباسهای [رنگ] روشن در زیر برقع خود دشواری زندگی زنان و دختران در مناطق تحت کنترل طالبان را نشان میدهد.
طالبان پس از تسلط یافت بر ولسوالیها در چندین ولایت شمالی، محدودیتهایی را بر زنان و دختران وضع کردند و آنها را از خارج شدن از خانه یا دسترسی به خدمات درمانی بدون همراهی یک محرم منع کردند. این امر علاوه بر این واقعیت است که دسترسی زنان به خدمات بهداشتی بهدلیل بسته شدن بزرگراهها و جادهها و کمبود تجهیزات در درمانگاههای مناطق دور افتاده بسیار محدود شده است.
در حالیکه محدودیتهای رفت و آمد و حجاب اجباری سیاستهای یکنواختی در مناطق تحت کنترل طالبان است، دسترسی دختران به آموزش بیشتر به اختیار فرماندهان محلی است. در برخی مناطق مانند ولایت فاریاب، طالبان به مردم محل اطلاع دادهاند که دختران شان میتوانند تا صنف دوازدهم به مکتب بروند، در حالیکه در مناطق دیگر، دختران فقط میتوانند تا صنف ششم درس بخوانند. در بیشتر نقاط دیگر، مانند ولایت لوگر، رفتن دختران به مکتب در هر سنی ممنوع است.
زنان همچنان مجبور میشوند برای جنگجویان طالبان آشپزی کنند و لباسهای آنها را بشویند. یک زن بیجا شدهی اهل کندز میگوید: «ما به سختی میتوانستیم خانواده خود را تغذیه کنیم، اما اکنون طالبان ما را مجبور میکنند که به جنگجویان شان غذا بدهیم. در برخی مناطق، خانوادهها مجبور اند روزانه سه وعده غذا [برای جنگجویان طالبان] تهیه کنند. اینها همان جنگجویانی هستند که زندگی ما را نابود کردند.»
آیندهی افغانستان
این رفتار تحقیرآمیز بسیاری از خانوادهها را مجبور به ترک خانههای شان کرده است. اکثر آوارگانی که به خانههای اقوام خود نرسیدهاند، در چادرها یا سایر پناهگاههای موقتی زندگی میکنند، زیرا دمای هوا به ۱۰۰ درجه میرسد و دسترسی به آب جاری به شدت محدود است. با وجود بیش از ۳.۵ میلیون بیجاشدهی داخلی در کشور، دهها هزار نفر دیگر از زمان افزایش خشونتها آواره شدهاند. این روند همچنان ادامه خواهد داشت و سیستم ارائهی خدمات افغانستان را که از قبل سنگین شده است به چالش میکشد، به اقتصاد آسیب میرساند و معیشت را مختل میکند.
تأثیر درازمدت جابهجایی در داخل و خارج از کشور خلأ ایجاد میکند که پر شدن آن چندین دهه به طول میانجامد. در محافظه کارترین و دورافتاده ترین مناطق، بیشتر زنان هستند که خدمات بهداشتی، آموزشی، حقوقی و روانی اجتماعی را به جوامع محروم و فقیر، به ویژه زنان و کودکان ارائه میدهند. در صورت عدم موجودیت این خدمات – بهویژه خدمات قانونی و روانی – اجتماعی، موارد خشونت خانگی افزایش مییابد. دستآوردها و مشارکت زنان در نیروی کار کشور در ۲۰ سال گذشته به تنهایی گواه پتانسیل و توانایی آنها برای انجام و ایفای نقش محوری در بهبود کشور خود حتا در مواجهه با چالشها و تهدیدهای مهم است. تلاش طالبان برای برکناری زنان از نیروی کار در نهایت تأثیر منفی و گستردهای بر توسعه و رفاه انسانی خواهد داشت. ما قبلا شاهد این نمایش در دوره حاکمیت طالبان در دهه ۱۹۹۰ بودهایم.
از سوی دیگر، دفتر سیاسی طالبان مستقر در قطر بارها گفته است که آنان متعهد به حمایت از حقوق زنان از نظر اسلام، از جمله حق تحصیل، کار، سلامتی، ارث و انتخاب همسر هستند. با این حال، طالبان هرگز دقیقا توضیح ندادهاند که این تعهد به چه معناست. آنان مدعی شدهاند که از اشتباهات گذشته درس گرفتهاند و از یک گروه افراطی خشن به گروهی معتدل که خواهان صلح هست، تبدیل شدهاند، در حالیکه فرماندهان و جنگجویان شان در حال ایجاد وحشت در کشور هستند.
طالبان همچنین نتوانستهاند درک کنند که افغانستان امروز با زمان حاکمیت آنها در دهه ۹۰ بسیار متفاوت است. هنگامیکه طالبان بر کشور حکومت میکردند، مردم حداقل دو نسل در جنگ زندگی کرده بودند و تجربه کمی از زندگی در صلح نسبی با دسترسی به آموزش، خدمات و فناوری داشتند. مردم افغانستان میخواهند از خاکستر برخیزند و کشور خود را بازسازی کنند. ۶۸ درصد جمعیت زیر ۲۴ سال دارند و حاکمیت شدید طالبان را تجربه نکردهاند. اگر انرژی، کنجکاوی و تلاش برای زندگی بهتر به اقدامات مثبت هدایت شود و اگر به همه افراد جامعه فرصت مساوی برای توسعه و مشارکت در امور اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورشان داده شود، افغانستان میتواند ایجاد صلح پایدار را آغاز کند.
اما این کشور نمیتواند به توسعه و رفاه برسد، زیرا با نیمی از جمعیت آن بهعنوان برده یا حتا بهعنوان شهروندان درجهدو رفتار میشود. افغانستان کمازکم در ۱۰ سال گذشته، در لیست بدترین کشورها برای زنان و دختران قرار گرفته است. راهکار منطقی و درست این است که از ایجاد محیطی مناسب برای زنان و دختران، از بین بردن اعمال تبعیضآمیز و سازوکارهای حفاظت اجتماعی و قانونی، حمایت شود.
آنچه جامعه جهانی میتواند انجام دهد
بدون دخالت فوری دیپلماتیک، وضعیت وخیم کنونی میتواند منجر به یک فاجعه انسانی با اثرات دامنهدار در سراسر منطقه و فراتر از آن شود. با توجه به دخالت امریکا در درگیریهای افغانستان، ایالات متحده موظف است از وقوع این جنایات جلوگیری کند و جامعه جهانی ناگفته مسئولیت حفاظت از غیرنظامیان در برابر نقض قوانین و معاهدات بینالمللی حقوق بشر را بر عهده دارد.
در بحبوحهی خروج نیروهای بینالمللی، گامهای متعددی برای حمایت از زنان و دختران میتواند برداشته شود. ادامه حمایت از نیروهای امنیتی افغانستان بسیار مهم خواهد بود، زیرا در صورت عدم اعمال فشار نظامی برای انجام این کار، بعید است که طالبان از سوءاستفاده ممنوع شوند. اما بهترین راه برای محافظت از زنان در برابر خشونت و امکان استفادهی آنان از حقوق برابر در زمینهی بهداشت، آموزش و اقتصاد، دستیابی به یک توافق سیاسی فراگیر و مذاکره شده است.
ایالات متحده، سازمان ملل متحد و همسایگان افغانستان باید بر طالبان فشار بیاورند تا با آتشبس طولانیمدت موافقت کنند و در گفتوگوهای معنادار و مذاکرات صلح شرکت کنند. برای استفاده از این خواسته، ایالات متحده و جامعه بینالمللی باید بهوضوح آشکار کنند که هر رژیمی که دولت فعلی را بهزور سرنگون کند، بهلحاظ دیپلماتیک به رسمیت شناخته نمیشود و کمکهای توسعهای دریافت نمیکند. همینطور وضع تحریمها و محدودیتهای سفر برای هر شخص یا نهادی که مسئول ارتکاب وحشیگری علیه غیرنظامیان باشد، افزایش مییابد. ایالات متحده و جامعه بینالمللی همچنین باید منابع موجود برای نظارت و بررسی این را که آیا نقض معاهدات بینالمللی حقوق بشر در حال وقوع است افزایش دهند.
مردم افغانستان شایسته زندگی با عزت و کرامت در صلح هستند. صلح از آسمان نمیافتد؛ اما صلحسازی ممکن است. در نهایت، نیاز به ارادهی سیاسی دارد. ایالات متحده و جامعه بینالمللی برای جلوگیری از آینده مأیوس کننده افغانستان باید چنین تعهدی را نشان دهند.