۲۰ سال پیش بود که جهادی سابق، یکی از مقامات وزارت دفاع در دولت پیشین طالبان، همزمان با ورود نیروهای امریکایی به کشور، از افغانستان گریخت. او به همراه دیگر افغانها در جنوب غربی پاکستان ساکن شد، خانهای خرید و نانوا شد.
سپس، بعد از سقوط کابل به دست طالبان در ماه آگست، با خیل محمد غیور از سوی یک غریبه که خود را تنها با لقب افتخارآمیز «حاجی صاحب» معرفی کرده بود، تماس گرفته شد. این مرد به غیور گفت که در افغانستان به او نیاز است، نه به عنوان نانوا بلکه به عنوان رییس پولیس.
اکنون غیور به عنوان رییس پولیس ترافیک کابل بر کار هزار و ۴۵۰ مأمور نظارت دارد.
او گفت: «من بسیار هیجانزده هستم که به افغانستان آزاد و رها بازگشتهام.»
پنج ماه پس از تسلط طالبان بر افغانستان، طالبان با چالشهای حکومتداری دست و پنجه نرم میکنند. رهبران قول دادند که بگذارند کارمندان دولت به کار خود ادامه دهند و تنوع قومیتی را برای نقشهای اصلی دولتی در اولویت قرار دهند، اما در عوض پستها را در تمام سطوح مدیریتی با سربازان و عالمان دینی خود پر کردند. سایر کارمندان دولت یا گریختهاند یا از کار خودداری کردهاند و این باعث شده این کشور بحرانزده با کمبود شدید نیروی متخصص مواجه شود.
برای پر کردن این شکافها، مقامات طالبان درداخل پاکستان به دنبال چارهاند. پاکستان برای سالها رسما وجود غیور و هزاران جنگجوی سابق طالبان را که بی سروصدا در داخل مرزهایش زندگی میکردند، انکار کرد. اکنون طالبان به طور خصوصی آنها را برای بازگشت و کار در دولت جدید استخدام میکنند.
مشخص نیست که چه تعداد از جنگجویان سابق از پاکستان بازگشتهاند، اما قبلا چندین تن از آنها از جمله غیور در پستهای مهم منصوب شدهاند.
ارسالا خاروتی، که به عنوان یک سازماندهنده اجتماعی در یک کمپ پناهندگان در پاکستان کار میکرد، اکنون معاون وزیر پناهندگان است. مولوی سعیدالله، واعظ مسجدی در یک محله فقیر نشین کراچی، به سِمَت قاضی منطقه در ولایت پکتیکا در شرق افغانستان منصوب شد و شغلی را که در سال ۲۰۰۱ رها کرد، از سر گرفت.
استخدامهای جدید فاجعهای روزافزون را رقم میزند. گرسنگی بیداد میکند. بسیاری از معلمان و سایر کارکنان بخش دولتی ماههاست حقوق نگرفتهاند. میلیونها دالر کمکی که برای حمایت از دولت قبلی واریز شده بود، ناپدید شده، میلیاردها دارایی دولتی مسدود شده و تحریمهای اقتصادی تقریبا منجر به فروپاشی سیستم بانکی کشور شده است.
نورخان، ۴۰ ساله، یک حسابدار که در اوایل سپتامبر از کابل به اسلام آباد گریخت، در میان صدها تن از دیگر متخصصان افغان که امیدوار به پناهندگی در اروپا بودند، گفت: «رهبری شورش و دولت دو چیز متفاوت است.»
در هفتههای اول تسلط طالبان، تقریبا ۱۲۰ هزار نفر، از جمله کارمندان دولت، بانکداران، دانشگاهیان و داکتران، از طریق خطوط هوایی سازماندهی شده توسط ایالات متحده و سایر کشورهای خارجی فرار کردند. ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان، با درک چالشهای پرسنلی که دولت جدید با آن مواجه خواهد شد، تلاش کرد ایالات متحده را متقاعد کند که روند تخلیه خود را در ماه آگست متوقف کند.
او گفت: «افغانستان به تخصص افراد ماهر خود نیاز دارد. آنها نباید به کشورهای دیگر برده شوند.»
مهاجرت دستهجمعی مشابهی از طبقه حرفهای افغانستان در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ رخ داد، زمانی که شوروی عقبنشینی کرد و طالبان کنترل را از دست جنگسالارانی که خلاء رهبری را پر کرده بودند، گرفتند.
در آن زمان نیز مانند اکنون، طالبان ترجیح میدادند صفوف دولت را با جهادیها و افراد وفادار خود پر کنند. اما اینبار، برخی از کارمندان دولت نیز سر کار حاضر نشدهاند، چند نفر از آنها در مصاحبهها گفتهاند، یا به دلیل اینکه حقوق دریافت نمیکنند، یا به این دلیل که نمیخواهند با کار کردن برای طالبان، پروندههای پناهندگی خود را در ایالات متحده یا اروپا دچار مشکل کنند.
با هر رژیم جدید، منصوبان جدید به عرصه میآیند، اما تفاوت در افغانستان این است که دولت جدید به مدت دو دهه به شیوهی یک گروه شورشی اسلامی تندرو عمل کرده است، بنابراین افرادی که رهبران را از میان آنها برمیگزینند، جنگجویان و علمای دینی هستند، نه متحدان سیاسی یا تکنوکراتها.
بسیاری از علمای دینی منتخب، فارغ التحصیل مدرسه دارالعلوم حقانیه، یکی از قدیمیترین و بزرگترین حوزههای علمیه پاکستان هستند.
سراج الدین حقانی، رییس شبکه شبه نظامی حقانی که از سوی افبیآی تروریست شناخته شده، به عنوان سرپرست وزارت کشور، مسئول نظارت بر پولیس، اطلاعات و سایر نیروهای امنیتی منصوب شد.
رییس جدید امور اداری وزارت معارف که او نیز یک ملا بود، در مراسم انتصاب خود در ماه دسامبر کمربند فشنگ بسته بود.
شکافها در حکومت شروع شده است، از جمله در شرکت مخابراتی سلام، شرکتی دولتی که طالبان پیش از تسلط، همواره آن را تهدید و متهم به ارائه اطلاعات در مورد این گروه به دولت سابق میکرد.
بصیر جان، یکی از کارکنان این شرکت، گفت: «آنها هیچ تجربهای در مورد اداره بخشها ندارند. آنها با اسلحه در ادارات مینشینند و با نسبت دادن القابی چون «فاسد» و «مزدور اشغالگران» کارمندان ادارات را آزار میدهند.»
عنایت الکوزی، سخنگوی وزارت مخابرات و تکنالوژی معلوماتی، این اتهامات را رد کرد و گفت که خدمات سلام در زمان طالبان بهبود یافته است. وی گفت: همه کادر فنی سر جای خود هستند و وظایف معمول خود را انجام میدهند.
رهبران طالبان ایالات متحده را مسئول سقوط اقتصاد میدانند. اما برخی از تحلیلگران میگویند که حتا اگر ایالات متحده داراییهای دولتی افغانستان را آزاد و تحریمها را لغو کند، وزارت مالیه دانش فنی لازم برای احیای سیستم بانکی خراب کشور را ندارد.
واندا فلباب-براون، عضو ارشد موسسه بروکینگز گفت: «پاسخ آنها به وضعیت فاجعهبار اقتصادی این است که «تقصیر ما نیست، قدرتهای بینالمللی پول را نزد خود نگه داشتهاند.» اما واقعیت این است که آنها ظرفیت این نوع عملیات فنی روزمره را ندارند.»
او گفت: «یک انگیزه برای بازگرداندن مردم از پاکستان، خنثا کردن تصویر فرار مغزها است.»
وحیدالله هاشمی، یکی از اعضای ارشد شورای طالبان برای آموزش و تعلیم سربازان، گفت که مشکلات مربوط به کمبود کارکنان ناشی از فساد در دولت گذشته، و توطئه خارجیها برای تهی کردن افغانستان از استعدادها ناشی میشود، نه ضعف خود طالبان.
هاشمی گفت: «خارجیها عمدا افغانها، مهمتر از همه، تحصیلکردهها و افراد حرفهای را تخلیه کردند تا امارات اسلامی و مدیریت ما را تضعیف کنند.»
او گفت: «ما با برخی از افغانها در نقاط مختلف جهان در تماس هستیم و آنها را تشویق میکنیم که به افغانستان بازگردند، زیرا به شدت به کمک و تخصص آنها برای کمک به مردم و دولتشان نیاز داریم.»
کارمندان پیشین دولت میگویند که نگرانند شرایط در افغانستان، که همین حالا هم وخیم است، فاجعهبار شود. برخی از عودت کنندگان طالبان نگرانی مشابهی دارند: به گفته رهبران جامعه پناهندگان افغان در کراچی، دهها مقام جدید دولتی خانوادهها و داراییهای خود را در کراچی نگه داشتهاند.
سعیدالله، ۴۵ ساله، پس از بازگشت به افغانستان، کاملا خانواده و زندگیاش را به این کشور منتقل نکرده است. به گفته مطیع الله، یکی از اقوام که در کراچی مانده، تنها نیمی از خانواده او آمدهاند.
وی گفت: «وضعیت در افغانستان هنوز نامشخص است و به همین دلیل به سعیدالله توصیه کردیم که املاک خود را در پاکستان نفروشد. دو پسر سعیدالله با خانوادههایشان زندگی میکنند و در یک بازار مجلل در کراچی مغازههای لباسفروشی دارند.» سعیدالله برای اظهار نظر در دسترس نیست.
ابوبکر صدیق، روزنامهنگار و نویسنده، گفت که طالبان علیرغم تسلط مجدد بر قدرت در افغانستان، همچنان به پاکستان وابسته هستند.
صدیق گفت: «آنها هنوز این کشور را پناهگاه امنی برای عقبنشینی در صورت خراب شدن اوضاع در افغانستان میدانند. بدیهی است که رهبران طالبان و کارمندان رده متوسط نمیخواهند با آوردن خانوادههای خود به کشوری که بسیاری از افغانها مشتاق ترک آن هستند، همه را به خطر بیندازند.»

اعتبار عکس جیم هویلبروک برای نیویورک تایمز
غیور، نانوایی که رییس پولیس شد، گفت که کابل در دو دههای که او از آن دور بوده، تغییرات چشمگیری داشته است. او به عنوان بخشی از وظایف خود، سعی میکند نظم را در بازار شلوغ کابل برقرار کند، جایی که فروشندگان میوه و ترکاری را تبلیغ میکنند و رانندگان تاکسی به دنبال مسافرند.
او با عصبانیت گفت: «ترافیک زیاد است، دستفروشهای خیابانی زیاد است و رانندگان حتا وقتی از آنها میخواهم حرکت کنند به حرف من گوش نمیدهند. وقتی از یک فروشنده خیابانی میخواهم که این مکان را ترک کند و راهش را برود، به من میگوید: «چی بخوریم؟» از آنها پرسیدم: «با این همه دالر که امریکاییها به این کشور میریختند، چه کردید؟»
غیور در ماه دسامبر گفت که نه او و نه هیچ یک از اعضای دیگر نیروی پولیس کابل طی این ماهها حقوق دریافت نکردهاند. با این وجود، او گفت که تصمیم گرفت نانوایی خود را در شهر کویته، شهری در جنوب غربی پاکستان، بفروشد و خانواده بزرگ خود از جمله نه فرزندش را به کابل منتقل کند.
غیور گفت: «جامعه بینالمللی میگفت که برای طالبان غیرممکن است که با این نیروهای قوی بجنگند، چه رسد به اینکه حکومت را به دست بگیرد. با این حال، عملیات ما بسیار به آرامی پیش میرود.»