پایتخت تمدن اسلامی و دردسرهای بزرگ‌ترین حمله‌ی انتحاری

(گزارش کامل از حمله‌ی تروریستی و خسارت‌ها برجا مانده از آن در ولایت غزنی)

علی شیر شهیر

حمله چگونه شروع شد؟

ساعت 3 بامداد روز پنج‌شنبه، 23 سنبله، تیلفون همراه اسدالله انصافی، آمر امنیت ولایت غزنی زنگ می‌زند. از آن طرف برایش گفته می‌شود که در مربوطات حوزه‌ی اول، ساحه‌‌ای به‌نام «گنج» آتش گرفته است. آقای انصافی زود، به‌طور عاجل نیروهای خود را همراه با دو عراده تانک و چهار عراده رنجر آماده می‌کند و به سمت محل وقوع رویداد می‌روند. ساحه‌ی «گنج» از نگاه امنیتی بیش‌تر حساس است. ساحه‌ی گنج در نزدیکی ولسوالی خوگیانی قرار دارد. خوگیانی یکی از ولسوالی‌های نا‌امن ولایت غزنی است. آمر امنیت، موسی خان اکبرزاده، والی ولایت غزنی را نیز باخبر می‌کند و پس از آن مسئولان امنیتی حوزه‌ی اول نیز به کمک آن‌ها می‌روند. در ساحه‌ی گنج، چوپ‌فروشی زیاد است. به همین دلیل، آتش لحظه به لحظه قوت می‌گیرد. آن وقت به اطفائیه خبر داده می‌شود. دو عراده موتر اطفائیه همراه با تعدادی از نیروهای امنیتی به عنوان محافظ اطفائیه‌ها به محل می‌رسند. هم‌زمان با رسیدن آن‌ها، چند تانکر آب از سوی شهرداری به محل می‌رسند تا آتش‌سوزی را مهار کنند. اما هنوز آتش‌سوزی ادامه دارد و کار خاموش کردن آتش به پایان نمی‌رسد که صدای مهیب انفجاری، شهر غزنی را می‌لرزاند. دو انفجار نیرومند صورت می‌گیرد‌ و ساعت پنچ‌و‌نیم صبح، افق غزنی خاکی و خونین می‌شود.

دو عراده موتر پر از مواد انفجاری که یکی آن نوع شش‌صد و بیست و دیگر آن نوع مازدا بوده، از طرف سرک عمومی (شاهراه کابل-قندهار) می‌آیند. نوع مازدای آن داخل کوچه‌ی امنیت ملی و نوع شش‌صد و بیست آن در کوچه‌ا‌ی که سر نفش آن قطعه‌ی واکنش سریع است، داخل می‌شوند. اول موتری که پیش‌روی امنیت ملی رسیده بود، منفجر می‌شود و چند ثانیه بعد، موتر دیگر با اصابت بر دیوار قطعه‌ی واکنش سریع، انفجار داده می‌شود. ساحه برای چند دقیقه تاریک می‌شود. وقتی خاک و دود فروکش می‌کند، دیگر هیچ‌چیز مثل سابق نیست. هر طرف ناله و خون و شیشه؛ اما جنگ هنوز ختم نشده است. این بار اما صداهای شلیک گلوله بلند می‌شوند. آمر امنیت می‌گوید: «ما کاملا گیچ شده بودیم که کدام طرف برویم‌ و با چه کسی بجنگیم؟» به گفته‌‌ی انصافی، بعد از انفجارها، مهاجمان به‌طور سریع به شلیک گلوله‌ها و انداخت بمب دستی شروع کردند که هم‌زمان هم بر قطعه‌ی واکنش سریع حمله کردند و هم بر ریاست امنیت ملی. بالای قطعه‌ی واکنش سریع از هوتل السعودی انداخت می‌شد و 18 نفر که قبلا در بین تانک‌‌های کهنه، پیش‌روی ساختمان ریاست امنیتی ملی‌، جابه‌جا شده بودند، بالای امنیت ملی هجوم آورده بودند. (عکس اسدالله انصافی، آمر امنیت ملی غزنی)

آقای انصافی می‌گوید که مهاجمان‌‌ با اهداف شومی این حمله را طرح‌ریزی کرده بودند. آن‌ها (دشمنان) اول در ساحه‌ی گنج آتش را روشن کرده بودند و با این کار نیروهای امنیتی را مصروف خاموش کردن آتش کردند و اول صبح حمله را بر نهادهای امنیتی و دولتی راه‌اندازی کردند. او افزود که مهاجمان در لباس خود نیروهای امنیت ملی داخل شده بودند، حتا در برای لحظه‌‌هایی شناخت دوست و دشمن در داخل ساختمان برای آنان دشوار بوده است.

در کجا طرح این حمله ریخته شد؟

عبدالحسیب صدیقی، سخن‌گوی ریاست امنیت ملی می‌گوید که طراحی و سازمان‌دهی حمله‌ توسط شورای کویته شده بود. شورای کویته‌ این باند تروریستی را در نواحی شهر کویته برای 45 روز آموزش داده بود. بعد از آموزش، آنان به شکل مسلکی وارد غزنی شدند. زمانی که به غزنی رسیدند، لباس آنان شبیه لباس‌‌ ملیشه‌های پاکستانی بود. چهار پیچکاری نزد هرکدام از آنان بود که یک پیچکاری را مصرف کرده بودند و سه تای دیگر سالم بود. این پیچکاری‌ها سبب به‌هم زدن حالات و روحیات روانی آنان می‌شدند. آقای صدیقی که با جمعی از خبرنگاران به غزنی سفر کرده بود، به خبرنگاران گفت که کشف و بررسی آن‌ها نشان می‌دهد و برای‌شان ثابت شده است که 6 تن از 13 مهاجم، پاکستانی بوده‌اند.

عبدالجامع جامع، رییس شورای ولایتی غزنی می‌گوید که این حمله در بیرون از مرزهای افغانستان سازمان‌دهی شده بود. امنیت ملی و ادارات کشفی افغانستان در جریان این حمله قرار داشتند. او از دستگاه‌های امنیتی و حکومتی انتقاد کرد‌ و گفت: «‌‌ضعف نیروهای حکومتی و حکومت محلی غزنی را در کنترول حوادث و جلوگیری از وقوع حوادث، نمی‌توان انکار کرد.» هم‌چنین وی افزود، گرچند که نیروهای امنیتی از خود جان‌فشانی زیادی به خرج دادند؛ اما حادثه نباید به این‌جاها کشانده می‌شد. وقتی امنیت ملی اطلاعاتی را مبنی بر حمله‌ی این چنینی دریافت کرده بود، باید آن را قبل از وقوع خنثا می‌کرد.

موسی خان اکبرزاده، والی غزنی می‌گوید که همسایه (پاکستان) با نام‌گذاری غزنی به عنوان پایتخت تمدن‌ اسلام مشکل داشت و بارها تلاش کرد‌ از این کار جلوگیری کند. در جشن‌واره تلاش کرد‌ که این جشن برگزار نشود. او افزود، حمله‌ای که بالای تأسیسات امنیتی و فرهنگی در ولایت غزنی انجام شد، توسط کسانی انجام شد که از خدا و آخرت روی گردانده‌اند و دست به اعمال ناشایست می‌زنند. بدون شک، هدف از حمله‌ی آنان به پایتخت تمدن‌ اسلام، حمله بر جهان اسلام است؛ چون غزنی پایتخت تمدن‌ تمام ممالک اسلامی است.

شاهدان چه می‌گویند؟

در مصاحبه‌ای که با نگه‌بانان شب و دکان‌داران آن ساحه داشتم، یکی از نگه‌بانان شهر غرنی که نخواست از او نام گرفته شود، به من گفت که ‌این دو موتر (موترهای مملو از مواد انفجاری) را شب‌هنگام در یکی از سراهای شهر دیده است که بالای بار آن خشت چیده شده بود؛ اما به‌خوبی از لای خشت‌ها دیده است که زیر خشت‌ها چیزهایی از جنس آهن به چشم می‌خورند. اما او فکر کرده است که شاید آهن‌های کهنه باشند. او اضافه کرد، وقتی که فردای آن روز انفجار شد و آشکار شد که دو موتر پر از مواد انفجاری منفجر شده‌اند، مطمئن می‌شود که همان دو موتر بوده‌اند. چوکی‌دار که با تأکید به من می‌گفت که نامی از او گرفته نشود، افزود، شب‌هنگام ساعت ده بود که صاحب یکی از خانه‌هایی که در نزدیک هوتل سعودی قرار دارند، برایش زنگ زده است که در اطراف خانه‌اش افرادی گردش می‌کنند و آرام با هم صحبت می‌کنند. او به پولیس زنگ می‌زند. پولیس بعد از بررسی اجمالی اطراف خانه‌ی مذکور، کسی را نمی‌بیند و صاحب خانه را به حوزه‌ی پولیس می‌برد».

یکی از نانواهای آن ساحه به من گفت، از این پیش هرشب چراغ‌های هوتل سعودی روشن بودند و مهمان‌های فراوان داشت. آن شب اما چراغ‌های هوتل سعودی خاموش بودند و کسی در آن به چشم نمی‌خورد. هم‌چنان بستگان یکی از کسانی که در هوتل سعودی اتاق داشته، به من گفت که اعضای خانواده‌ی ما که آن شب در آن‌جا اتاق داشته‌اند، از اتاق‌های‌شان توسط بعضی افراد به بهانه‌ی تعطیلی هوتل بیرون شده‌اند.

در جریان بازدید از ساحه، موتر کرولای سوخته‌ای را در کوچه‌ی حلال احمر دیدم. از دکان‌داران آن ساحه در مورد آن موتر پرسیدم. آن‌ها گفتند که این همان موتری بود که مهاجمان توسط آن به هوتل سعودی آمده بودند. در مورد این موتر از آمر امنیت نیز پرسیدم. او گفت، نیروهای آنان این موتر را مشکوک دیده‌اند و آن را به آتش کشیده‌اند؛ چیزی بیش‌تر از آن نمی‌داند.

با یک‌تن از نیروهای قطعه‌ی واکنش سریع که از حمله جان سالم بدر برده بود، یک گفت‌وگوی صمیمانه داشتم. او ضمن این‌که گفت نامی از او گرفته نشود، لب به سخن گشود: آن شب تنها ما 18 نفر در قطعه مانده بودیم. دیگران همه به مأموریت برده شده بودند. در این مأموریت کسانی هم رفته بودند که از این پیش هیچ‌گاهی مأموریت نمی‌رفتند. در قطعه، ما هجده نفر، به‌شمول آشپز، نوکریوال و محافظان دروازه مانده بودیم.

هم‌چنان گفته می‌شود، افرادی که در هوتل سعودی جا‌ گرفته بودند، عین لباس‌های قطعه‌ی ریزرف را بر تن کرده بودند و وقتی که مرمی و مواد‌های انفجاری‌شان تمام می‌شود، منتظر نیروهای قطعه‌ی ریزرف می‌نشینند. وقتی قطعه‌ی ریزرف داخل هوتل می‌شود، آن‌ها نیز به این نیروها می‌پیوندند و کسی دست‌گیر نمی‌شود. در این مورد از اسد‌الله انصافی، آمر امنیت سوال پرسیدم. او گفت، وقتی قطعه‌ی ریزرف تحت قومانده‌ی حاجی برکت که فرمانده قطعه‌ی ریزرف است به هوتل بالا شد، در هوتل هیچ مهاجمی نیافت.

تلفات و خسارات برجا مانده از قوی‌ترین حمله‌ی تروریستان

به گفته‌ی اسدالله انصافی، آمر امنیت ولایت غزنی، در این حادثه 9 نفر کشته و 160 نفر زخمی شده‌اند. در جمع کشته‌شده‌ها 3 تن‌شان از امنیت ملی، 4 تن از پولیس ملی و 2 تن دیگر ملکی بوده‌اند. از جمع زخمی‌شده‌ها 28 زخمی آنان را نیروهای امنیت ملی و پولیس ملی و 132 تن‌شان را افراد ملکی تشکیل می‌دادند. به گفته‌ی انصافی، 80 تن از این زخمی‌ها چند ساعت بعد از مراجعه به شفاخانه، به دلیل زخم‌های سطحی، رخصت می‌شوند.

آقای اسد‌الله انصافی گفت، در این حمله از نیروهای دشمن 8 تن را که هر‌کدام آنان واسکت انتحاری و 12 تا 14 عدد بمب دستی همراه داشته‌اند، دست‌گیر و به قتل رسانده‌اند.

اسد‌الله انصافی گفت، در این حمله بیش‌تر از هفت اداره‌ی دولتی و بیش از 1800 باب دکان خساره دیده‌اند. به گفته‌ی او، ریاست امنیت ملی، قطعه‌ی واکنش سریع، ریاست اطلاعات و فرهنگ، ساختمان موزیم، ریاست امور زنان و ریاست حج و اوقاف از جمله‌ی ارگان‌های دولتی اند که به‌طور مستقیم از این حمله خساره دیده‌اند. او اضافه کرد، به‌طور غیر‌مستقیم هیچ دکانی در شهر غزنی نبوده است که از لرزه‌ی این دو انفجار مهیب خساره‌های سطحی ندیده باشد و شیشه‌هایش نریخته باشد.

اما والی غزنی می‌گوید که بیش‌تر از 200 نفر در این حادثه زخمی شده‌اند و این آمار با افزودن نام آنانی که جراحت‌های سطحی برداشته‌اند، از 300 نفر تجاوز می‌کند. والی غزنی در مورد خسارات برجا مانده از این حادثه در جمع خبرنگاران گفت که «برآورد‌های ابتدایی ما نشان می‌دهند که بیش‌تر از 100 میلیون افغانی به غزنی خساره رسیده است که در حدود 2 میلیون دالر می‌شود».

اما عبدالجامع جامع، رییس شورای ولایتی این ولایت گفت که هنوز واقعاً نمی‌توان رقم دقیق خسارات مالی وارده بر این ولایت را سنجید. او گفت که ما تا هنوز می‌فهمیم که در حدود 40 مارکیت تجارتی نابود شده و بیش‌تر از یک هزار دکان یا نابود شده، یا خساره دیده‌اند. او هم‌چنان گفت که هنوز ما خسارات خانه‌های مسکونی را نسنجیده‌ایم که چقدر است. از این‌رو، برآورد خسارات مالی این حادثه هنوز مشکل است.

عبدالبصیر فرزند محمد انور که در 100 متری محل رویداد‌ دکان موبایل‌فروشی دارد می‌گوید، در این حادثه‌ بیش از 30 درصد سرمایه‌اش را از دست داده است. او اضافه می‌کند، وقتی شیشه‌های دوکان فرو‌می‌ریزند، اموال او چپاول می‌شوند؛ 11 عدد موبایل نوع گلکسی به ارزش بیش از 20 هزار افغانی، به ارزش 4 هزار کریدیت موبایل و سایر اجناسش را از دست داده است. (عکس عبدالبصیر ولد محمد انور، دکاندار)

محمد ابراهیم فرزند محمد جان در 40 متری محل حادثه هوتل دارد. او می‌گوید، از هوتلش صرف دیوار‌های آن باقی مانده است؛ کلکین‌ها و دروازه‌ها با چارچوپ‌شان فرو‌ریخته‌اند. (عکس ابراهیم ولد محمد جان، هوتل‌دار)

ذکی دریابی، همکار ما که با جمعی از خبرنگاران به محل حادثه رفته است، در مورد خسارات وارده بر غزنی چنین نوشته است: «اطراف محل انفجار واقعاً ویران شده است. چیزی برای دیدن و رفتن نمانده است. موزیم نابود شده است. کتابخانه زیر آوارهای خودش حدود 12000 جلد کتاب را نابود کرده. ساختمان سابق رادیو حالا به یک خیمه‌ی 3 در 3 تقلیل یافته است. کارمندان ریاست اطلاعات و فرهنگ حالا در سایه‌ی نیمه‌دیوار برجا مانده از انفجار کارهای‌شان را انجام می‌دهند. ریاست آب‌یاری‌ به یک ویرانه‌ی ناکارآمد تبدیل شده است. شهرداری غزنی سقف، در و دیوارش ریخته و پاشان است. مغازه‌ها و مارکیت‌ها عریان شده‌اند و از 200 متری می‌شود دید که همه‌ی‌شان خالی است‌ و حتا حرم‌سرای والی و خود ولایت شکسته و درهم ریخته است».

مقام‌های دولتی و به‌ویژه والی غزنی و سخن‌گوی ریاست امنیت ملی می‌گویند که این حادثه حمله بر تمدن و هویت و فرهنگ مردم ما بود. آن‌ها باورمندند که دشمنان و تروریستان سعی می‌کنند با این نوع حملات، فرهنگ ما را نابود کنند و هویت تاریخی و فرهنگی ما را از بین ببرند. به باور صدیقی، تروریستان سعی می‌کنند که با حمله بر فرهنگ و هویت مشترک مردم ما، وحدت را از بین ببرند و مشترکات ما را نابود کنند.

علت چیست؟

من در جریان این تحقیق، تمام شهر غزنی را جاده به جاده گشتم. غزنی در برهوت وحشت گیر مانده است. ترس و هراس مداوم از چهره‌ی مردمان این پایتخت فرهنگی اسلام به‌خوبی مشهود است. آنان گوش به حوادث سپرده‌اند و هر لحظه انتظار وقوع یک رویداد دیگر را دارند. در غزنی مردان لباس به اندازه‌ی تن‌شان نمی‌پوشند. لباس‌ها معمولا گشاد و دراز دوخته می‌شوند. با این حال، من با دوربین عکاسی به‌دست و کت‌وشلوار به‌تن، غریبه بودنم را در غزنی به نمایش می‌گذاشم. با هر دوست و آشنایی که روبه‌رو شدم، از من خواستند که با این وضع نباید گشت‌و‌گذار کنم. مردم و مقام‌های امنیتی نیز ترسیده‌اند. بعد از آن حادثه، گویا حکومت نظامی در غزنی روی کار آمده است. در هر ده قدمی یک سرباز کاملا آماده‌ی جنگ ایستاده است.

این در حالی است که دقیقا سه روز بعد از آن رویداد، در روز دوشنبه، 17 سرطان، دو پولیس در مرکز شهر در روز روشن مورد حمله قرار می‌گیرند که در نتیجه یک پولیس ترافیک کشته و یک پولیس ملی زخمی می‌شود. آمر امنیت این ولایت این حادثه را تأیید کرد.

اما این تنها مرکز این شهر نیست که نا‌امن است. راه‌های مواصلاتی این شهر به ولسوالی‌ها نیز نا‌امن می‌باشند و همیشه در این راه‌ها مسافران مورد اذیت و آزار قرار گرفته‌اند و بعضی هم کشته شده‌اند.

در این مورد از زرور زاهد، فرمانده پولیس ولایت غزنی پرسیدم. او می‌گوید، در غزنی با وسعت زیادی که دارد، نیروهای کمی در اختیار داریم. در مرکز، ولسوالی ده یک، ولسوالی مقر، ولسوالی قره‌باغ، ولسوالی گیلان و ولسوالی آب‌بند جاهایی اند که در آن قرارگاه‌های نیروهای خارجی بودند، که فعلا به نیروهای داخلی سپرده شده‌اند. وقتی این محل‌ها و ولسوالی‌ها به‌دست نیروهای داخلی داده شدند، هیچ نیرویی در پرسونل ما اضافه نشده است.

او اضافه کرد، برای امنیت بهتر غزنی، از دولت نیروی بیش‌تر تقاضا کرده‌ایم. از آن جمله 210 نفر آن را در بخش نظم عامه و پوسته‌ها نیاز داریم، که 80 نفر آن را برای ولسوالی گیلان، 100 نفر برای 9 پوسته‌ی مرکز و 30 نفر برای ولسوالی واغظ از دولت مطالبه کرده‌ایم.

آقای زاهد در مورد امنیت راه‌های مواصلاتی ولسوالی‌های این شهر گفت، دشمنان در ولسوالی‌ها و سایر محل‌ها قرارگاه و مخفی‌گاه‌‌ دارند که مهار کردن آن‌ها بدون داشتن نیروهای هوایی، غیر‌‌ممکن است. او داشتن نفوذ طالبان را در بعضی از ولسوالی‌های این ولایت اعتراف کرد و گفت، اگر عملیات شبانه در این چند ولسوالی صورت نگیرد، ما این ولسوالی‌ها را به‌زودی از دست خواهیم داد.

قبلا در غزنی 3500 سرباز پولندی و 2500 سرباز امریکایی برای تأمین امنیت حضور داشتند. بعد از انتقال مسئولیت‌های امنیتی به سربازان افغانستان، دیگر نیروهای خارجی هیچ همکاری‌ای ندارند. فرمانده پولیس غزنی گفت که بعد از حمله‌ی آخر، مردم به تشویش افتادند؛ اما فعلا وضعیت به حالت عادی برگشته است.

غزنی، شهری که در سال 2013 از طرف سازمان یونسکو لقب پایتخت فرهنگی جهان اسلام را به خود گرفت، پس از این حمله‌ی خون‌بار، هیچ اثری از تمدن در آن دیده نمی‌شود. شهر ساکت و ویرانه است. در روزها صرف صدای تک تک چکش دکان‌داران از گوشه‌های شهر بلند است که برای تعمیر دکان‌های‌شان زحمت می‌کشند. شب‌ها اما سکوتِ محض است و چراغ‌های شهر خاموش. پس از ساعت 10 شب، شهر با تمام کوچه و پس‌کوچه‌هایش، تن به سکوت می‌دهد. پیش از این نیز در این شهر حمله‌های زیادی صورت می‌گرفت؛ اما به اندازه‌ی این حادثه برای مردمان این ولایت ترس‌ناک نبود.‌‌ با وجود این‌که مردم نگران اند و می‌ترسند، نیروهای امنیتی این ولایت‌ هم‌چنان دلیر و شجاع و آماده‌اند. نیروهای امنیتی این ولایت می‌گویند که حاضرند برای غزنی جان‌های‌شان را فدا کنند؛ اما نگذارند که دشمنان به مقصد‌شان برسند. این نیروها با روحیه‌ی بالا در صدد همکاری با مردم اند و برای بهبود امنیت سعی می‌کنند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *