مولوی نسخه‌ی غلط تجویز می‌کند

سخیداد هاتف مدیر مسئول

مولوی نورالله منیر، وزیر معارف طالبان گفته است «مردم افغانستان نمی‌خواهند دختران جوان‌شان به مکتب بروند». به نظر او طالبان از این مخالفت مردم با تحصیل دختران آگاه‌اند و در برابر این «فرهنگ» نمی‌ایستند.

واکنش بسیاری از شهروندان به این ادعای وزیر معارف طالبان این بود که نه، مردم مخالف تحصیل دختران نیستند و این طالبان ‌اند که حق تحصیل دختران را پامال می‌کنند.

واقعیت اما این است که آن سخن مولوی منیر کاملا خالی از حقیقت نیست. آنچه کاملا غلط است گزارش مولوی مذکور از یک واقعیت اجتماعی افغانستان نیست؛ نتیجه‌یی که او از این واقعیت می‌گیرد غلط است. سخن او به این می‌ماند که کسی بگوید «اکثر مردم افغانستان دوای توبرکلوز را دوست ندارند؛ بنابراین، ما نباید به مردم دوای توبرکلوز تجویز کنیم». ممکن است آن گزارش اولیه (مخالفت مردم با دوای توبرکلوز) واقعیت داشته باشد. اما خطاست اگر نتیجه‌گیری ما این باشد: حالا که این‌طور است، بیایید دوای توبرکلوز را به دریا بریزیم.

بسیاری از ما می‌توانیم به مشاهدات و تجربه‌های شخصی خود رجوع کنیم و ببینیم که آیا تحصیل دختران در سطوح عالی در جامعه‌ی ما با مخالفت و مقاومت روبه‌رو هست یا نه. اگر پایتخت و یکی دو کلان‌شهر دیگر کشور را کنار بگذاریم، با اطمینان زیادی می‌توان گفت که در اکثر مناطق روستایی افغانستان مردم نظر مساعد قاطعی در مورد تحصیل دختران در سطوح عالی ندارند. فرار کردن از این واقعیت و تقلیل دادنش به سیاست‌های ضد زن در حکومت طالبان چیزی در حد خود را فریب دادن است.

پیش از آن‌که طالبان بر افغانستان مسلط شوند، این نگاه منفی نسبت به تحصیل دختران در جامعه‌ی ما وجود داشت و پس از آن‌که طالبان از قدرت بیفتند نیز چنین نگاهی به سادگی از بافت فرهنگ ما زدوده نخواهد شد. خود مولوی منیر از لحاظ فکری و سنی نماینده‌ی همان لایه‌ی اجتماعی است که نظر موافقی درباره‌ی تحصیل دختران ندارد. نکته این است که اعضای این لایه‌ی اجتماعی به هیچ وجه متعلق به یک اقلیت بسیار کوچک نیستند.

متأسفانه در این مورد آمارگیری علمی متقنی صورت نگرفته. اما اگر کسی فقط در مجالس کوچک آشنایان محل خود نیز یک نظرسنجی سرپایی بکند، در می‌یابد که وقتی صحبت از تحصیلات عالی برای دختران و زنان جوان شود، عده‌ی زیادی شروع می‌کنند به شرط‌‌گذاری. یعنی مخالفان که هیچ، حتا در میان آنانی که با تحصیل دختران و زنان در سطوح عالی موافق هستند نیز عده‌ی زیادی اول می‌خواهند مطمئن شوند که تحصیلات عالی دختران چیزی را به‌صورت رادیکال در وضعیت موجود فرهنگ و سنت جامعه جابه‌جا نمی‌کند. به همین خاطر، «آری»های‌شان پیوسته با «اما»های بسیار همراه است.

 معنای این شرط‌گذاری‌ها این است:

ما می‌خواهیم دختران در سطوح عالی تحصیل کنند، به شرطی که تصورات سنتی ما از یک جامعه‌ی متدین و سالم به هیچ رو آسیب نبیند و به چالش خوانده نشود.

این رویکرد نه با طالبان آمده است و نه با طالبان خواهد رفت. اگر روشنان جامعه‌ی ما می‌خواهند که با این رویکرد مقابله‌ی ثمربخشی بکنند، ناگزیر باید با ریشه‌ها و جلوه‌های گسترده‌ی آن در سطح جامعه روبه‌رو شوند و مشکل را تنها در چارچوب یک مخالفت سیاسی با حکومت طالبان نبینند.