در بخش داخلهای شفاخانه حوزوی هرات وارد یکی از اتاقها شدم و چشمم به دختری با لباس سفید افتاد که نامش زهرا (مستعار) بود. دختری که بهخاطر بسته ماندن مکاتب و محرومیتاش از رفتن به مکتب چند بار اقدام به خودکشی کرده است. «فکر میکردم خودکشی بهترین راه است که از غم، درد و تشویش آینده خلاص شوم؛ بهتر از این بود که به خانهای بیفتم که فقط بشور کارکن باشد و خلاص.»
کنار زهرا نشستم، طرفم نگاه عمیقی کرد و با چهرهای گرفته و چشمان اشکآلود، از رویای سارنوال شدن و انگیزهاش برای اقدام به خودکشی برایم گفت: «وقتی اقدام به خودکشی کردم برای آیندهی نامعلوم و رویای سارنوال شدن خود خیلی گریه کردم، زمان رفتن به مکتب بود و دلم برای روزهایی که مکتب میرفتم خیلی تنگ شده بود. از دو نوع قرص استفاده کردم و دیگه نفهمیدم چه شد. وقتی چشمهایم را باز کردم به شفاخانه بودم و از اینکه دوباره مجبور بودم به میل و خواست دیگران زندگی کنم دلم به خودم سوخت.»
وی در حالیکه گریه میکرد و بغض گلویش را میفشرد به حرف زدن خود ادامه داد و گفت: «ما را نمیگذارند زندگی کنیم و تنها فرق ما با آنانی که مکتب میروند این است که آنان پسر اند و ما دختر. کاش یک روز شود که ما هم مکتب برویم. حقوقی که برای یک مرد افغان داده میشود کاش نصف آن برای یک زن هم داده میشد.»
در همین حال، مسئولان صحی در ولایت هرات میگویند که آمار بیماریهای روحی و روانی میان دانشآموزان دختر و زنان محروم از کار ۵۰ درصد افزایش یافته است.
برعلاوه زهرا، در اتاق دیگر خانم میانسالی روی بستر خوابیده بود. روی گردنش نشانههای طنابی که برای حلقآویز کردناش استفاده کرده بود، به چشم میخورد. نزدیکاش شدم و از وی خواستم در مورد زندگی و انگیزهاش برای اقدام به خودکشی برای من بگوید.
سیما (مستعار)، گفت گرسنه ماندن فرزندان کوچکاش توان زندگی را از وی گرفته بود.
او تنها نانآور خانوادهاش بود و پس از روی کارآمدن طالبان کارش را که در یکی از ادارات دولتی بود، از دست داد. «از روزی که طالبان آمد و من شغل خود را از دست دادم، دچار افسردگی خیلی شدید شدم و بیپولی خیلی سرم فشار آورده بود.»
بهگفتهای خودش، او بیش از ده بار اقدام به خودکشی کرده و میافزاید که راههای مختلفی را برای پایان دادن به زندگیاش امتحان کرده است. «بیشتر از دهبار خواستم خودکشی کنم، از سم، مواد شوینده، انواع قرص و طناب استفاده کردم حتا کوشش کردم با دست خودم را خفه کنم و از بلندمنزل خودم را پایین بیندازم.»
بیکاری و سفرهی خالی انگیزهاش برای پایان دادن به زندگیاش بوده است.
مسئولان صحی در هرات به شرط افشا نشدن نام شان میگویند، پس از روی کارآمدن حکومت امارت اسلامی طالبان آمار بیماریهای روحی و روانی در سطح این ولایت افزایش یافته و بیشترین قربانیان این بیماری، زنان و دختران میباشند.
آنان میگویند، تعداد زنان و دخترانی که بهدلایل مختلف مانند بستهماندن مکاتب و از دست دادن شغل شان پس از تحولات اخیر در کشور که دچار افسردگی و اختلالات روحی و روانی شدهاند، به ۵۴۶ تن میرسد و این آمار پس از روی کارآمدن طالبان به ثبت رسیده است.
در همین حال روانشناسان میگویند، عدم دسترسی به حقوق اساسی و سلب آزادیهای انسانی زنان سبب مصاب شدن شان به امراض روحی و روانی میگردد.
شماری از روانشناسان نیز در هرات میگویند تعداد مراجعینی که دچار اختلالات روانی هستند ۵۰ درصد صعود داشته است.
یک تن از این روانشناسان میگوید، در گذشته در هر ماه بهگونهای تقریبی، ۱۰۰ مریض روانی به دفتر وی مراجعه میکردند؛ اما در ماههای اخیر تعداد این مراجعهکنندگان در حدود ۲۶۰ تن رسیده است.
با اینکه تعلیم، تحصیل و حق کار از حقوق مسلم همهی انسانها است، پس از روی کارآمدن طالبان در افغانستان، دختران بالاتر از صنف ششم از تعلیم و تحصیل باز ماندهاند و شمار زیادی از زنان شغل خود را از دست داده و به حقوق فردی و ابتداییشان کمتر دسترسی دارند.