مولوی حبیب الله حسام زادهی ولایت پنجشیر است و ۴۸ سال سن دارد. او در سال ۱۳۸۰ خورشیدی در دارالعلوم عالی عربی کابل آموزگار شد. در سال ۱۳۸۲ خورشیدی بهعنوان نمایندهی مردم کابل در شورای ولایتی انتخاب شد و سپس در انتخابات داخلی شورای ولایتی، بهعنوان رییس شورای ولایتی کابل انتخاب گردید. او در سال ۱۳۹۱ خورشیدی وارد دانشگاه جامعهالمصطفی عالمیه واحد کابل شد و کارشناسی ارشد خود را در بخش علوم تفسیر در سال ۱۳۹۶ به پایان رساند. پیش از سقوط دولت جمهوری در افغانستان او بهعنوان رییس مجمع علمای افغانستان کار میکرد.
مولوی حبیب الله حسام اکنون بهعنوان عضو رهبری «جبهه مقاومت» و مسئول شورای عالی علمای این جبهه کار میکند. او اکنون در مشهد ایران بهسر میبرد.
ولیزاده: آقای حسام سپاس از اینکه برای گفتوگو وقت گذاشتید. میخواهم از مبنای مشروعیت جنگ در برابر طالبان آغاز کنیم. شما در مصاحبههای خود بارها جنگ در برابر گروه طالبان را مشروع دانستهاید؛ میخواهم بدانم که این مشروعیت از کجا میآید؟
حسام: جنگ در برابر طالبان مشروع است. طالبان ۲۸ سال است که علیه ملت و مردم افغانستان میجنگند. طالبان در برابر دولت مجاهدان بغاوت کردند. آن زمان امریکاییها در افغانستان وجود نداشتند. طالبان از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۰ یعنی هفت سال در برابر دولت مجاهدان جنگیدند. آنان در برابر مسلمانان جنگیدند. پس از آن طالبان در زمان آمدن امریکا به افغانستان نابود شدند و دوباره پنج سال پس از ورود امریکا به افغانستان آغاز بهکار کردند و توسط استخبارات دنیا حالا بر مردم افغانستان مسلط شدند.
طالبان از یک طرف باغی استند و از طرف دیگر قدرت سیاسی را به زور توطئه گرفتهاند که در فقه اسلامی حکومت طالبان را دولت غلبه مینامند. دولتی که براساس غلبه و ظلم بهوجود میآید، از نظر دین اسلام فاقد مشروعیت است. طالبان اکنون مشروعیت مردمی، ملی و بینالمللی نیز ندارند. در اسلام دولتها از جانب مردم انتخاب میشوند و تا زمانی که انتخاب و رضایت مردم نباشد، هیچ حاکمیتی مشروعیت پیدا کرده نمیتواند.
دومین دلیل مشروعیت جنگ ما دفاع است. ما از جان، مال، آبرو، شرف، ملکیت و قلمروی خود داریم دفاع میکنیم. طالبان ستمگر، ظالم و بغاوتگر استند و چپاول میکنند. مردم از حریم خود دفاع میکنند و این حکم دین است که از جان و مال خود دفاع کنید. جنگ ما جنگ دفاع از حریم، ننگ، شرف، عزت، خون و آبروی مردم است و به همین دلیل نیز نام این جنگ مقاومت گذاشته شده است.
ولیزاده: در میان صحبتهایتان گفتید که طالبان با توطئهی استخبارات دنیا بر افغانستان حاکم شدند، منظور شما دقیقا کدام کشورها است؟
حسام: پروتکل با امریکا امضا شده است ولی دولتهای همسایه، منطقه و بیرون از منطقه همه مایل به این بودند که طالبان رویکار بیایند. بهدلیل اینکه دولت جمهوری با دنیا و همسایهها سر ناسازگاری داشت. دولت پیشین هم با پاکستان مشکل داشت، هم با ایران مشکل داشت، هم با بقیه کشورهای منطقه مشکل داشت و همزمان با امریکا نیز سر سازگاری چندانی نداشت. در مجموع استخبارات دنیا متفق بودند که اشرف غنی به نفع شان نیست. آنان مصالح و منافع ملک شان را در وجود غنی نمیدیدند.
کشورهای دنیا به روی کارآوردن طالبان اتفاق نظر داشتند. امریکا در رأس کشورها با طالبان در دوحه پروتکل امضا کرد که هنوز ۴۰۰ صفحهی این پروتکل مخفی است و بربنیاد این پروتکل، قدرت را از جمهوریت به طالبان انتقال دادند.
امریکا میخواست که قدرت را بهگونهای مشروع به طالبان انتقال دهد تا دنیا آنان را به رسمیت بشناسد؛ اما پاکستانیها با استفاده از حلقات خود بهگونهای کودتایی وارد کابل شدند.تفاوت خواستهای امریکا و پاکستان در چگونگی روی کارآوردن طالبان در این بود که پاکستان میخواست نظام و نیروهای امنیتی افغانستان از بین برود؛ اما امریکا میخواست که قدرت سیاسی را با حفظ نظام به طالبان واگذار کند. پاکستانیها چیزی را که میخواستند بدست آوردند.
ولیزاده: طالبان میگویند که در افغانستان نظام اسلامی حاکم است و با همین انگیزه سربازان طالب جنگ میکنند. آنان مخالفان نظامی-سیاسی خود را واجبالقتل میدانند. با توجه به اینکه افغانستان دارای یک جامعهی سنتی مذهبی است، استدلال شما برای بسیج کردن مردم در برابر طالبان چیست؟
حسام: طالبان از نگاه فکری یک جریان تکفیری و خوارج هستند. تاراج اموال مردم و تخریب قبرهای مسلمانان از اساسیترین کارهای خوارج اند. طالبان ۲۸ سال است که مسلمانان را میکشند. آنان از نگاه فکری خوارج تکفیری هستند که مسلمانان را تکفیر میکنند. علیه مسلمانان جهاد اعلام کردند، به قلمروی مسلمانان تجاوز کردند، خانه و کاشانهی مسلمانان را تخریب کردند، جادههای یک سرزمین اسلامی را تخریب نمودند و مساجد، منبرها و قرآن را انفجار دادند.
در مساجد کافران نمیباشند. طالبان محل تجمع مسلمانان و صفحههای قرآن را انفجار دادند. بنابراین، مردم حق دارند که در دفاع از خون، مال و جان خود ایستادگی کنند. قدرت سیاسی از مردم گرفته شده است. مردم آزادی، حق انتخاب، حق زندگانی و حق حفاظت از کرامت خود را ندارند. با این دلایل مردم در برابر طالبان ایستاده هستند.
ولیزاده: شماری معتقد اند که «جبهه مقاومت» با همان تأکیدی که از نگاه اعتقادی بر عقاید دینی دارد، همان راهی را میرود که طالبان میروند؟ آیا این انتقاد وارد است؟ اگر وارد نیست، آنچه که عقاید دینی شما را از باورهای طالبان جدا میکند چیست؟
حسام: کسانی که به این باور اند، روی دیگر سکهی طالبان هستند. طالبان افراط میکنند، آنان تفریط میکنند. اینها دو طرف آتش هستند که تنور نفاق را در کشور شعلهور میسازند. بحث دوم این است که جمعیت اسلامی افغانستان و راه احمدشاه مسعود و راه استاد برهانالدین ربانی در ۴۳ سال اخیر روشن بوده است. ما کسی را تکفیر نکردیم، ما در برابر شوروی جنگیدیم، بعد از شوروی در برابر حکومت نجیب ایستادگی کردیم و بعد از آن در برابر مداخلههای امریکا و پاکستان مبارزه کردیم. در هیچ مرحلهی ما اسیر را نکشتیم، خانههای مردم را تخریب نکردیم، ماین انفجار ندادیم، جادههای کشور را تخریب نکردیم و مکاتب را از بین نبردیم.
مکاتب در زمان جهاد و مقاومت در قلمرو ما آزاد بودند. دختران درس میخواندند و زنان به وظیفه میرفتند. در صورت زنان تیزاب نپاشیدیم و تعصبات قومی را دامن نزدیم. همهی این موارد خطوط فاصلی است که میان ما و طالبان وجود دارد. مذهب ما حنفی است، راه ما اعتدال و بستر آن مردم است. اسلامی که ما به آن باور داریم با اسلامی که طالبان از استخبارات پاکستان آوردند زمین تا آسمان تفاوت دارد.
ولیزاده: بیشتر از یک سال میشود که «جبهه مقاومت» به رهبری احمد مسعود در بخشهایی از کشور در برابر طالبان میجنگد، اکنون نیروهای جنگی «جبهه مقاومت» در چند ولایت و چند ولسوالی کشور عملا فعالیت دارند؟
حسام: واقعیت این است که در تمام افغانستان نیروهای ما هستند. در بخشهایی از کشور جنگ است، در بخشهایی نیز نیروهای ما به مبارزهی مخفی میپردازند و در بخشهایی هم مبارزهی فرهنگی ادامه دارد. ما در تمام افغانستان هستیم و مقاومت در برابر طالبان خانهبهخانه و بهگونهای آرام ادامه دارد.
ولیزاده: احمد مسعود بیشتر از سه ماه پیش، در مصاحبهی خود با بخش فارسی بیبیسی گفت که بیشتر از سه هزار نیروی جنگی در اختیار «جبهه مقاومت» است، اکنون در این شمار تغییراتی به میان آمده است یا خیر؟
حسام: بدون شک که تغییراتی آمده است.
ولیزاده: با آنکه «جبهه مقاومت» بارها از گسترش دامنهی نبردها با طالبان سخن گفته است و با توجه به اینکه میدانیم رویکرد جنگی «جبهه مقاومت» جنگ چریکی است؛ اما مردم و بهویژه منتقدان «جبهه مقاومت» میپرسند که چرا این جبهه توانایی تسخیر حتا یک ولسوالی را ندارد؟
حسام: ما اگر بخواهیم در یک روز چندین ولسوالی را تسخیر خواهیم کرد؛ اما گرفتن جغرافیا از مقاصد «جبهه مقاومت» نیست. جبهه مطابق پلان به پیش میرود. همهچیز بربنیاد برنامههای از پیش طرحریزیشده جریان دارد. تسخیر ولسوالیها هیچ دردی را برای مقاومت و مردم افغانستان دوا نمیکند. «جبهه مقاومت» اگر یک ولسوالی را تسخیر کند، باید تمام ضرورتهای آن را رفع کند، باید در آنجا کلینیک فعال باشد، مکتب فعال باشد و تمام خدمات در آنجا برای مردم ارائه شود. طالبان برای این کار اجازه نمیدهند، آنان مسیرهای اکمالاتی را مسدود خواهند کرد و در نتیجه مردم ولسوالی تسخیرشده بیشتر از هر کسی متأثر خواهند شد. پس از تسخیر ولسوالی چه خواهد شد؟ طالبان تنها در ولایت پنجشیر ۲۴ هزار نیرو جابهجا کردهاند، معنای این چیست؟ اگر مقاومت نیست ۲۴ هزار نیروی پاکستانی، چچینی، اویغوری، وزیرستانی و بقیهی عرب و عجم در پنجشیر چه میکنند؟ به همینگونه در بغلان.
ولیزاده: در جنگهای اخیر بدخشان، بغلان و پنجشیر تلفات زیادی به نیروهای «جبهه مقاومت» وارد شد، حالا وضعیت در مناطق یاد شده چگونه است؟
حسام: تلفات تأسفبار بود. در جنگهای شمالشرق پاکستانیها در همکاری با امریکاییها حضور دارند. دشمن با استفاده از توطئه و نیرنگ و مصرف پولهای زیاد در برخی مراکز پیش روی کرده و جوانان را به دام انداختهاند. آنان گردن اسیران را بریدند، چشمهای اسیران را کشیدند و پس از آن تیربارانشان کردند. این موارد یک لکه بر پیشانی طالب است و داغ آن بر دل وارثان مقاومت میماند. تلاش مقاومت به این است که نباید حتا یک درصد مصرف انسانی داشته باشد. هوای سرد، منطقهی تنگ و دشمن بیرحم سبب شد که این فاجعه به میان آید.
ولیزاده: دورنمای جنگ با طالبان را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا میشود که از راه نظامی بر طالبان چیره شد؟
حسام: طالبان با مصالح و منافع تمام مردم کشور در جنگ هستند. سرنوشت نیز در دست مردم است. ما نمیتوانیم پیشداوری کنیم. این به تصمیم مردم تعلق دارد.
ولیزاده: آیا تلاشهای «جبهه مقاومت» در سطح سیاسی برای متقاعد کردن جهان به حمایت از این جبهه نتایجی در پی داشته است؟
حسام: یک واقعیت را نباید فراموش کنیم که حضور «جبهه مقاومت» و تسلیم نشدن این جبهه به توطئهی دنیا و طالب و همچنان مبارزهی سیاسی و دیپلوماسی جبهه سبب شده است که طالب از مشروعیت ملی و بینالمللی ساقط شود. دنیا امیدوار بود که شاید طالبان بتوانند از این موانع عبور کنند؛ اما یکونیم سال است که عبور از این موانع از توان طالبان به تنهایی برنمیآید. این دستآورد «جبهه مقاومت» است.
اکنون به استثنای «جبهه مقاومت»، هیچ مانع دیگری در برابر طالبان وجود ندارد. در سطح کشور، مردم هیچ ولایتی تاهنوز ایستاده نشده است که بگویند ما طالبان را قبول داریم. این یک استثنا است که از سازمان ملل متحد شروع تا کشورهای عضو سازمان ملل و حتا حامیان طالبان تاهنوز حاضر نشدهاند که طالبان را به رسمیت بشناسند. این یک دستآورد کمنظیر است برای ما. دنیا بالاخره دانست که طالبان که هستند و در صدد چه هستند.
بحث سوم این است که کشورهایی که طالبان را دشمن امریکا میدانستند، حالا از روسیه گرفته تا بقیهی کشورها اعلام میکنند که طالبان ساختهشده توسط امریکا هستند. این خود نشاندهندهی تغییر ادبیات سیاسی در سطح بینالمللی است.
ولیزاده: با توجه به آنچه که شما به میان آمدن تغییر در رویکرد سیاسی جهان در برابر طالبان میدانید؛ اما هنوز هم بسیاری از کشورها و سازمانهای کلان جهانی همواره اعلام کردهاند که از هیچگونه حرکت نظامی در برابر طالبان پشتیبانی نمیکنند، این موضوع را شما چگونه ارزیابی میکنید؟
حسام: آنان فکر میکردند که طالبان یک واقعیتی هستند که در افغانستان بدیل ندارند. زمانی که «جبهه مقاومت» عرض اندام کرد دنیا متوجه شد که طالبان بخشی از واقعیت افغانستان اند نه تمام آن. دنیا متوجهی حضور مستحکم «جبهه مقاومت» شده است. حالا دنیا با تحلیل و تجزیه گپ میزند و به این باور رسیده است که واقعیتهای افغانستان چیزهایی نیست که امریکا و پاکستان بیان میکردند. امروز واقعیتهای افغانستان یکی نیست. امروز آنچه را که امریکا، پاکستان، طالبان و حامیانشان بهعنوان واقعیت افغانستان بیان میکردند، در ادبیات دنیا از میان برداشته شده است.
ولیزاده: دیدگاه «جبهه مقاومت» دربارهی جریانهای سیاسی تازه ایجاد شده از طرف سیاستگران دولت پیشین چیست؟ شما با جریانهایی چون «شورای عالی مقاومت برای نجات افغانستان» و جریان سیاسی «حرکت ملی صلح و عدالت» به رهبری محمدحنیف اتمر و معصوم استانکزی میتوانید در امر مبارزه با طالبان تعامل کنید؟ آیا ایجاد جریانهای سیاسی مختلف نشاندهندهی چنددستگی جریانهای مخالف طالبان نیست؟
حسام: ما از هر حرکتی که بر ضد طالبان باشد استقبال میکنیم. اما باید تفکیک کنیم که کدام جریانها جزء توطئه هستند و کدام جریانها در پی مصالح و منافع مردم اند. حرکتهایی که استخبارات برای تقلیل جرم طالبان و مشروعیت بخشیدن به طالبان راهاندازی میکنند، عین طالبان اند، مثل آقای اتمر و استانکزی که جزئی از توطئه بودند. اینها در تبانی با اشرف غنی و حمدالله محب جزئی از توطئهی سقوط بودند. اینها امروز هم در ذهن مردم افغانستان بهعنوان قاتلان، خاینان و معاملهگران دولت جمهوری شناخته میشوند. اینها بر سر خون جوانان نیروهای امنیتی معامله کردند. اشرف غنی، استانکزی، داوودزی (محمدعمر داوودزی) و اتمر همه معاملهگرانی بودند که بر سرنوشت میلیونها انسان معامله کردند و مردم اینها را با همین نام میشناسند.
مقاومت با هیچ جناحی اعلام دشمنی نکرده و برای همه پیام همزیستی و همسویی دارد و ما میخواهیم که برای مصالح مردم با همهی طرفها متحد باشیم. اما حنیف اتمر یک خادیست (در زمان حکومتهای کمونیستی به نیروهای استخباراتی خاد میگفتند) است که از زمان کودتای کمونیستی تا به امروز به جز کشتار کار دیگری نکرده است. تمام بازیهای اینها برای مردم روشن است. جهت کار مقاومت منافع مردم است و اولویت ما مصالح مردم است. هر کسی که این داعیه را با خود حمل کند، مقاومت از آن استقبال میکند؛ اما اگر پروژه باشد و فقط تفکیک میان آنان و طالب در پوشش شان باشد، برای ما قابل پذیرش نیستند.
ولیزاده: احمد مسعود، رهبر «جبهه مقاومت» در این اواخر با حمدالله محب گفتوگویی داشته و ظاهرا بر سر مسائل جاری کشور صحبت کردهاند؛ با توجه به اینکه شما از حمدالله محب بهعنوان یک خاین یاد کردید، مردم میخواهند بدانند که گفتوگو با یک خاین چه هدفی را میتواند برای جبهه به ارمغان بیاورد؟
حسام: محب یک تماس تلفونی گرفته بود. در این تماس روی هیچ مسأله بنیادی صحبت نشده است. آنان از این صحبت بهرهبرداری منفی کردند که این مسئولیت ما نیست.
ببینید، پس از آنکه خداوند شیطان را راند، شیطان فرصت صحبت کردن خواست و خداوند این فرصت را برای او داد. پیامبران نیز هیچگاه صحبت کردن با جانیترین دشمنانشان را رد نکردند. دروازهی صحبت کردن زمانی که به شیطان بسته نشده است، با هیچکسی نمیتوان این دروازه را بست و صحبت نکرد. زمانی که یک حرکت فکر استراتژیک داشته باشد و برای اهداف مشروع برنامه داشته باشد، یک صحبت کردن هیچ چیزی را نمیتواند تغییر بدهد.
ولیزاده: مردم میخواهند بدانند که در گفتوگوی احمد مسعود با حمدالله محب چه گذشت؟ آیا حمدالله محب گماشته شده بود تا پیامی را برای رهبر «جبهه مقاومت» برساند؟ شما چقدر از محتوای این گفتوگو میدانید؟
حسام: یک صحبت بیمعنا بود. آنها خواستند که بعد از چند ماه یک تماس با ما داشته باشند. در این تماس روی مسائل مهم سیاسی، مسائل کلان ملی و مسائل بینالمللی گفتوگو نشده است. این گفتوگو را آنان فربه ساختند و پوشش رسانهای دادند تا به نحوی از حمدالله محب قباحتزدایی کنند و او را تطهیر کنند. محب در حدی نیست که پیامی را به رهبر «جبهه مقاومت» برساند.
ولیزاده: منابع به ما گفتند که میررحمان رحمانی، رییس پارلمان دولت پیشین برای چندمینبار به دوشنبه، پایتخت تاجیکستان سفر کرده و پس از دیدار با تام ویست، نماینده امریکا در امور افغانستان، پیام آقای ویست را به رهبر «جبهه مقاومت» رسانده است. این پیام چه بوده است؟ امریکا از «جبهه مقاومت» چه میخواهد؟
حسام: در نخست این به یاد مان باشد که «جبهه مقاومت» اول و مقاومت دوم، یگانه طرف معامله است که در برابر توطئههای شرق و غرب ایستاده است. به «جبهه مقاومت» هرکس مراجعه میکند. رهبر جبهه از مقبولیت میلیونها شهروند افغانستان برخوردار است. دوم اینکه آقای رحمانی عضو رهبری «جبهه مقاومت» است و از جمله عناصر بیرونی نیست که آجندای دیدار او با رهبر «جبهه مقاومت» را بیرون بدهیم. او از اعضای برجسته و از حامیان کلان «جبهه مقاومت» است. او با جمع وکیلانی که از پارلمان با خود دارد بار بار به تاجیکستان رفته است و برای پیشبرد برنامههای مقاومت کار کرده است. او هنوز هم در حال کار با «جبهه مقاومت» و همین اکنون (تا تاریخ انجام مصاحبه) نیز او در تاجیکستان است و روی برنامههایی کار میکند.
ولیزاده: یعنی شما در حالیکه دیدار آقای رحمانی با نماینده امریکا را تأیید میکنید، میگویید که آقای رحمانی از آدرس «جبهه مقاومت» با نمایندهی امریکا دیدار کرده است؟
حسام: بله، کاملا. آقای رحمانی از جمع «جبهه مقاومت» است و تحت رهبری احمد مسعود کار میکند.
ولیزاده: آقای حسام نسخهای را که «جبهه مقاومت» برای حکومتداری در افغانستان پیشکش میکند چیست؟ آیا نظام فدرالی یکی از گزینههای روی میز رهبر «جبهه مقاومت» است؟ بسیاریها باور دارند که اگر گفتوگوها با طالب نتیجه ندهد و نظام فدرالی هم پیاده نشود، در آخرین تحلیل «جبهه مقاومت» برای تجزیهی افغانستان تلاش خواهد کرد، آیا این برداشت درست است؟
حسام: «جبهه مقاومت» داعیه کلان ملی و بینالمللی دارد. بازیهایی که برای شهرتطلبی باشد در «جبهه مقاومت» جای ندارد. تصمیم دربارهی نظام سیاسی آیندهی افغانستان بدست مردم است. اینکه آیا نظام آینده فدرالی باشد، پارلمانی غیرمتمرکز باشد یا تجزیه شود از تصامیمی است که باید آن را مردم افغانستان بگیرند. هنوز قبل از وقت است که ما بازیهایی را برای بدستآوردن شهرت کاذب راهاندازی کنیم. ما نباید در حق مردم جداگانه تصمیم بگیریم.
ولیزاده: شما میدانید که جنگ یک هدف میطلبد. طبعا سربازانی که اکنون با طالبان در حال نبرد هستند برای یک داعیهی مشخص میجنگند. شما قبلا گفتید که داعیهی شما عدالتطلبی است؛ اما این یک شعار است. پرسش من دقیقا از اینجا آغاز میشود که هدف نهایی شما در نبرد با طالبان چیست؟ جنگ تا چه زمانی ادامه خواهد یافت؟ اگر طالبان به گفتوگو با «جبهه مقاومت» تن ندهند، شما برای نبرد به هدف براندازی طالبان آماده هستید؟ طالبان باید به چه نکاتی تمکین کنند که مورد پذیرش شما باشد؟ فرض کنیم که شما موفق به براندازی طالبان از قدرت شدید، طرح تان برای آیندهی افغانستان چیست؟
حسام: سه گروه از مردم در دنیا قبری نخواهند داشت، یکی فدرالخواهان، دوم تجزیهطلبان و سوم سیکولاریستان. این سه گروه نه جبههای خواهند داشت و نه به اهداف خود خواهند رسید. آنان تمام زندگیشان را شعار خواهند داد. ما شاهد فدرالیطلبان زیادی در بیست سال گذشته بودیم که با پولهای شورای امنیت و در بدل موترهای زرهی از اهداف و مقاصد خود میگذشتند.
آیا اهداف مقاومت اول مخدوش بود. آیا اهداف جهاد مخدوش بود. آیا مبارزهی استاد ربانی و احمدشاه مسعود مخدوش بود. امروز ما برای تکامل مسیر احمدشاه مسعود و برهانالدین ربانی گام برداشتهایم؛ با در نظر داشت شرایط و ظرفیت زمان. چیزی که در مقاومت اول هدف ما بود امروز نیز همان هدف را دنبال میکنیم. ممکن آیندهی مسیر ما نظام فدرالی باشد و ممکن است مسیر دیگری را بپیماییم که این امروز برای ما روشن نیست. ما هیچ چیز را نفی نمیکنیم. ما روی هیچ چیزی هم قضاوت نمیکنیم. ما میگذاریم که مردم انتخاب خود را کنند و قضاوت خود را نمایند. زمانی که مبارزهی ما به ثمر رسید ما تصمیم آخر را برای مردم میگذاریم.
ولیزاده: بحث فدرالیسم و چهرههای فدرالیطلب شد. عبدالطیف پدرام که رهبر حزب کنگره ملی افغانستان است و یکی از اعضای مقاومت اول در برابر طالبان بود، اما امروز در صف مقاومت با شما نیست و ظاهرا نارضایتیهایی هم میان آقای پدرام و رهبری «جبهه مقاومت» وجود دارد، پاسخ چیست؟
حسام: دروازهی «جبهه مقاومت» باز است. چتر مقاومت بسیار بزرگ است. «جبهه مقاومت» بربنیاد آجندای افراد و اشخاص عمل نمیکند، آجندای آن تداوم راه آمر صاحب، استاد ربانی و مردم است. ما زیر هیچ عنوانی برای کسی خطکشی نداریم. جبهه برای کسی خطکشی نکرده و کسی را آجندای شخصی نمیدهد و آجندای شخصی کسی را هم نمیپذیرد. ما در راه استاد ربانی و آمر صاحب به پیش میرویم و عاقبت کار را میسپاریم دست مردم که خودشان تصمیم بگیرند.
ولیزاده: یک پرسشی که در ذهن بسیاری از مردم وجود دارد و من میخواهم زمانی که مردم این مصاحبه را میخوانند پاسخ آن را دریافت کنند. پرسش این است که آیا رهبر «جبهه مقاومت» خودش باورمند به فدرالیسم است؟
حسام: باور شخصی کسی در «جبهه مقاومت» معیار نیست و اینکه رهبر جبهه به چگونه نظامِ باور دارد تأثیری در سیاستگذاریهای جبهه ندارد. رهبر «جبهه مقاومت» هم باید بربنیاد اصول رفتار کند و مصالح مردم را در نظر بگیرد. ما سخنان فدرالخواهان و نیز تجزیهطلبان را شنیدیم. از لحاظ علمی و از لحاظ نیاز اجتماعی تاهنوز نمیدانیم که غیر از عنوانگذاری اینها چه میگویند. زمانی که مقاومت نظام غیرمتمرکز میخواهد، برای آن دلایلی دارد. در نظام غیرمتمرکز دو اصل وجود دارد. توزیع قدرت و توزیع ثروت. وقتی که قدرت و ثروت توزیع شوند و مردم شهروند شوند، آن زمان است که مردم میتوانند خود تصمیم بگیرند که آیا نظام فدرالی را انتخاب کنند یا غیرفدرالی را. این حق مردم است و ما باید این حق را برای مردم بدهیم. من میگویم زمانی که «جبهه مقاومت» نظام غیرمتمرکز میخواهد، پس بالای مؤلفههای متعدد کار کرده است و برای مردم روی دست دارد. مردم باید انتخاب کنند که کدام مؤلفه برای آیندهیشان سازنده و قابل قبول است. انتخاب مردم انتخاب ما است.
ولیزاده: گمانهزنیهایی دربارهی حمایت روسیه از «جبهه مقاومت» وجود دارد، آیا این گمانهزنیها حقیقت دارد؟
حسام: مقاومت با انتظار کمک کسی شکل نگرفته است. برای ما مهم نیست که مزاج روسیه چیست و مزاج امریکا چیست. مقاومت یک ضرورت انکارناپذیر است. یاد ما است که طالبان ۲۸ سال پیش با حمله به سرزمین شمالی از باغهای تاک شمالی گرفته تا ننگ و ناموس مردم را گرفته و با خود بردند. طالبان در آن زمان خانههای مردم شمالی را یکجا با آدمهایش زنده سوزاندند. در مزار کلهمنار ساختند. آن زمان نه امریکا بود، نه روس بود. طالبان این ظلم را بالای ملت مسلمان انجام دادند.
مقاومت یک ضرورت است. مردم ناگزیر است از حریم خود دفاع کند؛ این اصلا مهم نیست که کدام کشور برای بودن ما خوشحال است و کدام کشور برای این مسأله غمگین. ما هیچ چارهای جز دفاع از خود نداریم. اینکه در سیاست و پالیسی کدام کشور میآید و بدون قید و شرط در کنار مقاومت ایستاده میشود، این طبیعی است که یکی بعد از دیگری واقع شدنی است.
چهرهی طالب هر روز بهتر از دیروز به مردم و دنیا معرفی میشود. تصمیمها در اتاقهای فکری در سراسر دنیا در حال عوض شدن است. به همین دلیل است که امریکا افغانستان را بهعنوان اوکراین دوم انتخاب کرد. طالبان امریکایی امروز بالای طالبان روسی، پاکستانی، ایرانی و چینی زور شدهاند. طالبان امریکایی توانستند که طالبان پاکستانی، روسی و چینی را منزوی بسازند و طالبان ایرانی را در بسیاری موارد کشتند. طالبان امریکایی امروز در افغانستان پیروزتر اند. دنیا هم این وضعیت را نظارهگر است. مقاومت برای این شکل نگرفته است که دنیا را راضی بسازد تا از این جریان حمایت کند. مقاومت برای این شکل گرفته است که از مادر، خانه و مال و جان مردم دفاع کند. این طبیعی است که مقاومت موافقان و مخالفان خود را در سطح ملی و بینالمللی دارد.
ولیزاده: شما پیشتر از چند نوع طالب یاد کردید، مگر چند نوع طالب داریم؟
حسام: کشورهای ایران، روسیه، چین و پاکستان هر کدام گروههای مختلفی از طالبان را در برابر امریکا حمایت میکردند. طالبانی که در قطر بودند طالبان امریکایی اند. امریکا به آنان معاشهای دالری دادند، زندانیهایشان را آزاد کردند و با آنان توافقاتی امضا کردند. طالبان با همین شاخهها در سطح بینالمللی تقسیم هستند. اما طالبان امریکایی در حال برتریجویی و پیروز شدن در برابر گروههای دیگر طالبان هستند. طالبان امریکایی ایمنالظواهری را فروختند. طالبان کشورهای دیگر را در حالت انزوا قرار دادند. آنان را از وزارتخانهها بیرون کردند و این روند جریان دارد.
ولیزاده: ظاهرا دو شاخهی بزرگ طالبان که طالبان قندهاری و طالبان حقانی را شامل میشود، اختلافات بزرگی میان هم دارند، اطلاعات شما چیست؟
حسام: طالب از نگاه فکری متفاوت است. طالبان صوفی بیشتر به پاکستان تعلق دارند. طالبان سلفی اکثرا به عربها و امریکا تعلق دارند و عمدتا همسو با داعش و القاعده هستند. طالبان در سطح عمومی در میان خود به شاخههای درانی و غلجایی تقسیم میشوند و با بسیار قوت در برابر همدیگر قرار دارند. طالبان از نگاه منافع کشورها، از نگاه استخبارات کشورها، از نگاه قومی و از نگاه گرایشهای فکری تقسیمات خود را دارند.
ولیزاده: بهعنوان پرسش آخر میخواهم بپرسم که موقف کشور میزبان رهبر «جبهه مقاومت» (تاجیکستان) در برابر جبهه چیست؟ آیا این کشور از جبهه حمایت نظامی میکند؟
حسام: در اینباره من چیزی نمیدانم.