دو بهار است که دامن کوهسار میمنه جوش گلهای واقعیاش را از دست داده است. دیگر تپههای پر از گل لاله و یاسمین این شهر دلکش نیست و مردمان این دیار خسته و ناامید از گذشته به نظر میرسند. صبحهای این شهر دیگر بیروبار نیست، موترها بوق نمیزنند و جادهها خلوت اند. دختران دیگر با لباس سیاه و چادر سفید گروه گروه به جادهها دیده نمیشوند. پسران شور و علاقهی رفتن به مکتب را از دست دادهاند و اغلب با دگرگونی کشور، ترک وطن کرده و در شهرهای بیگانگان دنبال یافتن لقمهنانی برای خود و خانوادههایشان هستند.
دربندبودن نیمی از جامعه، خبر از یک آیندهی تاریک به نسل جوان دارد. گروه حاکم در کشور شعار آیندهسازی را از پسران و دختران گرفته است. در چنین شرایطی، دختری در بند، امید خانوادههای شده است که سرپرست و نانآور ندارند. این بانو که از حق کار و آموزش محروم است، فکری به حال دختران بیسرپرست و دارای معلولیت کرده است.
خالبیبی همنوا، بانوی که نابینا است، در شهر میمنه، مرکز فاریاب با ایجاد کارگاههای حرفوی به ۳۵ دختر یتیم، بیسرپرست و دارای معلولیت زمینهی کار فراهم نموده است. این دختران از این طریق هزینهی زندگی خانوادههایشان را تأمین میکنند.
بانو همنوا دلیل راهاندازی این کارگاههای صنایع دستی زنان را کمک به همنوعان خود که در رژیم طالبان متضرر شدهاند عنوان میکند. وی که در حال حاضر به ۳۵ دختر یتیم، بیسرپرست و دارای معلولیت زمینهی اشتغالزایی را فراهم نموده، قصد دارد این آمار را بالا ببرد.
خالبیبی همنوا به روزنامه اطلاعات روز گفت: «به شما معلوم است که دفاتر، مکاتب و دانشگاهها بهروی دختران بسته اند. حدود شش ماه شد که تصمیم گرفتم به ۳۵ دختر، بهویژه به دختران دارای معلولیت که از کار و آموزش محروم هستند این کارگاه را راهاندازی کنم تا آنان بتوانند از همین طریق به خانوادهایشان کمک کنند.»
دختران و زنانی که در این کارگاه مصروف کار هستند فرآوردههای صنایع دستی خود را در بازار عرضه نموده و از سود آن به خانوادههایشان کمک میکنند.
بانو همنوا میگوید که در این کارگاه زنان و دختران در بخشهای گلیمبافی، خیاطی، چیرمهدوزی و چوکیبافی مصروف کار اند. آنان در این کارگاه آموزش میبینند و همچنان از طریق فروش صنایع دستی خود سودی بدست میآورند.
زینب، زن کمبین که در این کارگاه با چند زن دیگر مصروف گلیمبافی است، میگوید با زحمات زیاد گلیم میبافند اما صنایع دستی زنان بازار ندارد و با خرابشدن وضعیت اقتصادی مردم کسی محصولات شان را نمیخرد. بهگفتهی او، حکومت باید برایشان پروژه بدهد و این زنان دارای معلولیت را در کار گماشته و برایشان کمک نماید.
زینب گفت: «در اینجا با زنان دیگر گلیم میبافیم و با فروش آن مقدار پولی بدست آورده و صرف روزگار خود میکنیم؛ اما نبود بازار برای فروش ما را آزار میدهد.»
منیره از ناحیهی پا معلول است و با مشکلات فراوان زندگی دستوپنجه نرم میکند. این کارگاه اما برایش اندکی امید بخشیده و حداقل میتواند به خانوادهی خود از این طریق کمکی بکند. وی میگوید پدرش نیز همانند خودش دارای معلولیت است و نمیتواند کار بکند و محتاج مردم هستند. منیره میگوید از اینکه خودش کاری پیدا نموده و میتواند اندکی به خانوادهاش کمک کند احساس راحتی دارد. او در این کارگاه مصروف چوکیبافی است و از هر چوکیای که در بازار بفروشد، ۳۰۰ الی ۵۰۰ افغانی سود میماند و این پول را با دیگر همکارانش تقسیم میکند.
خالده از صنف ۱۴ فارغ شده و بهدلیل نبود زمینهی کار برای زنان، مجبور شده است که در این کارگاه شامل و حرفهی خیاطی را پیشه کند. او میگوید از هر کالایی که بدوزد و به بازار عرضه کند، ۳۰۰ الی ۴۰۰ افغانی برایش میماند و از همین طریق به شوهر بیکارش در امرار معیشت زندگی همکاری میکند.
خالده میگوید: «برای فروش صنایع دستی خود با یک دکان قرارداد کردهام. آنان سودا کرده و برایم پیسهاش را میدهند. از هر کالا ۳۰۰ الی ۴۰۰ افغانی برایم میماند. از حکومت میخواهم که برای فروش صنایع دستی ما بازاریابی کند.»
ریحانالدین متوکل، رییس کار و امور اجتماعی طالبان در فاریاب مشکلات اقتصادی زنان دارای معلولیت را تأیید کرده و افزود که تلاش میکند به زنان دارای معلولیت پروژهای از دفاتر بگیرد و زمینهی کار را فراهم کند؛ همچنان در قسمت بازاریابی به محصولات صنایع دستی زنان نیز توجه میکند. دختران و زنان دارای معلولیت که شمارشان در مؤسسه توانمندسازی زنان معلول در فاریاب به ۱۵۰ نفر میرسد از نبود خدمات صحی برای تداوی معلولان و اهمیتندادن ریاست شهدا و معلولین این ولایت به این قشر شکایت میکنند و میگویند که حکومت طالبان باید برای زنان و دختران دارای معلولیت، مکاتب خاص ایجاد کرده و زمینههای شغلی را فراهم نماید.