حمله‌ی تروریستی در پشاور و واکنش‌های دولت پاکستان

بشیر یاوری

حمله‌ی تروریستی که به روز سه‌شنبه هفته‌ی قبل از سوی طالبان پاکستان بر یک مدرسه‌ی نظامی در شهر پشاور پاکستان انجام شد و 132 دانش‌آموز و کارمند آن مکتب کشته و 125 نفر دیگر زخمی شدند، واکنش گسترده را در بین مقام‌های نظامی و سیاسی‌، مردم و رسانه‌های پاکستانی بر‌انگیخت و همه‌ی آن‌ها‌ عاملان این حادثه را دشمن خواندند و این عمل را نکوهش کردند. راحل شریف، رییس ستاد ارتش پاکستان به افغانستان آمد و با رییس جمهور و فرمانده نیروهای زمینی افغانستان دیدار و گفت‌وگو نمود. او در این دیدار از رهبری دولت افغانستان خواست که افغانستان و پاکستان ‌علیه تروریستان مبارزه‌ی مشترک نمایند. رییس جمهور محمد اشرف غنی ‌ضمن هم‌دردی با مردم پاکستان، در یک نشست خبری مشترک با این مقام نظامی پاکستانی گفت، کسانی که هر روز در افغانستان حملات تروریستی انجام می‌دهند و تأسیسات فرهنگی و مدنی افغانستان را هدف قرار می‌دهند، با عاملان حمله‌ی تروریستی بر مکتب نظامی در پشاور هویت مشترک دارند و از لحاظ اهداف و عملکرد تفاوت ندارند. رییس جمهور با این اظهارات به نحوی به راحل شریف گفت‌ که طالبان پاکستان که در خاک آن کشور اعمال تروریستی انجام‌ می‌دهند و باعث شده‌اند که دولت پاکستان در پی مقابله با آن‌ها برآیند، با طالبان افغانی که در آن‌سوی مرز افغانستان در مناطق قبایلی پاکستان تربیه و پرورش می‌یابند و سازمان استخباراتی پاکستان و گروه‌های مذهبی پاکستانی از آن حمایت می‌کنند، فرقی ندارند. یعنی رییس جمهور با بیان این نکته، خواسته که به مقام پاکستانی بفهماند که خون قربانیان تروریستی در پشاور از خون صدها قربانی اعمال تروریستی گروه‌های تروریستی تحت حمایت پاکستان رنگین‌تر نیستند.

بعد از برگشتن راحل شریف به کشورش، دولت پاکستان به‌طور زیرکانه پوسترهایی را در شبکه‌های اجتماعی پاکستان به نشر رسانده است که در آن گفته شده است، راحل شریف به افغانستان خط سرخ نشان داده است که اگر شما در برابر گروه‌های تروریستی پاکستانی که در افغانستان می‌باشند، اقدام کرده نمی‌توانید، ما آماده‌ایم‌ ‌علیه این گروه‌ها در خاک افغانستان حمله کنیم و آن‌ها را از بین ببریم. دولت پاکستان هم‌چنین گفته است، تمام کسانی را که به اتهام افراط‌گرایی زندانی می‌باشند، ‌اعدام می‌کند. همه‌ی این واکنش‌ها، از سوی مردم پاکستان و رسانه‌های آن کشور به گرمی استقبال شده‌اند.

این‌که پاکستان ادعا کرده است که حمله‌ی تروریستی در پشاور از سوی طالبان پاکستانی که در افغانستان مستقر می‌باشند، انجام شده است و پوسترهای را با این موضوع و اعلام هشدار برای مقابله ‌علیه تروریستان در خاک افغانستان منتشر کرده است، بیش‌تر بر این هدف صورت گرفته که در نخست افکار عمومی پاکستان را از انتقاد در مورد عملکرد این دولت‌ در زمینه‌ی حمایت از گروه‌های افراطی و ایجاد زمینه‌های رشد بیناد‌گرایی در پاکستان و فرستادن این گروه‌ها به افغانستان ‌منحرف سازد و به نحوی این ذهینت را به خورد مردم پاکستان بدهد که حمله‌ی تروریستی‌ای که در پشاور انجام شد، منبع و ریشه‌ی آن در افغانستان است و این افغانستان است که باعث شده که گروه‌های تروریستی در پاکستان اعمال تخریبی انجام دهند و مردم پاکستان از سیاست‌های مداخله‌گرایانه‌ی این دولت در امور افغانستان و تبدیل شدن افغانستان به فعالیت‌های تروریستی حمایت کنند.

جا دارد که به‌جای این‌که مردم پاکستان تحت تأثیر این ترفند دولت‌شان قرار بگیرند، از دولت و رهبران خویش بپرسند؛ طالبان پاکستانی که در خاک پاکستان ‌یا بعضی از جاهای افغانستان فعالیت دارند، نتیجه‌ی حمایت از طالبان افغانی و گروه‌های تروریستی در افغانستان نیست؟ آیا ریشه‌ی فاجعه‌ی تروریستی پشاور نتیجه‌‎ی واقعی حمایت دولت پاکستان از جریان افراطی-مذهبی و طالبان در افغانستان نمی‌باشد؟

واقعیت این است که دولت پاکستان با اتخاذ موضع قاطع در برابر عاملان حمله‌ی تروریستی پشاور، پیش از این‌که به فکر این باشد که در برابر زمینه‌های افراط‌گرایی و اعمال تروریستی مبارزه کند، به فکر استفاده‌‌ی ابزاری از حادثه، برای توجیه سیاست‌ها و برنامه‌های خویش می‌باشد و می‌خواهد برای مداخله‌ی خویش در افغانستان توجیه بسازد و کشور ما را در جنگ افراط‌گرایی بسوزاند. در واقع با این واکنش خویش می‌خواهد با یک تیر دو نشان را بزند: یکی، به واسطه‌ی آن می‌خواهد افکار عمومی پاکستان را قانع بسازد که دیگر نمی‌خواهد ‌چنین فجایعی در پاکستان تکرار شوند و از جانب دیگر، می‌خواهد زمینه‌ی دخالت‌های نظامی ‌خویش را در افغانستان آماده سازد.

اگر واقعا دولت پاکستان در مبارزه با تروریسم و افراط‌گرایی صادق است و شجاعت جنگ علیه تروریستان را دارد، باید موجودیت پرورشگاه‌های افراط‌گرایی مانند طالبان و شبکه‌ی حقانی و ده‌ها گروه تروریستی دیگر را از خاک خویش برچیند و حمایت نظامی و سیاسی خویش را از طالبان و تفکر طالبانی قطع کند. اگر شجاعت این کار را ندارد و موجودیت طالبان پاکستان را در خاک افغانستان بهانه می‌گیرد، در واقع فرافکنی می‌کند و به وسیله‌ی آن می‌خواهد ‌نکبت سیاست طالب‌پروری و تقویت زمینه‌های افراط‌گرایی و حرکت‌های تروریستی را در خاک خویش کتمان کند و با شعار‌های کاذب خویش، خاک فریب را بر خواست مردم می‌پاشد.

واکنش قاطع دولت پاکستان در برابر حمله‌ی تروریستی پشاور و اعلام صریح در مبارزه با آن، برعلاوه‌ی آن‌که عنصر فریب و فرافکنی در آن وجود دارد، حد‌اقل این واقعیت را می‌رساند که نسبت به سرنوشت مردم خویش و وقوع چنین وقایع در برابر ملتش نگران می‌باشد و در برابر جان مردم خویش بی‌اعتنا ‌نمی‌باشد و خطر اعمال تروریستی دیگر را جدی می‌گیرد. اما رهبران سیاسی ما در برابر سرنوشت مردم خویش که هر روزی قربانی چنین اعمال تروریستی می‌گردند، با گذشت سیزده سال از سناریوی جنگ طالبان ‌علیه دولت و مردم افغانستان و تبدیل شدن کشور به مرکز جنگ افراط‌گرایی، هنوز به این نتیجه نرسیده‌اند که موضع روشنی را در برابر طالبان و سایر گروهای تروریستی که هر روز حمله‌ی انتحاری انجام می‌دهند و بر مراکز دولتی حمله می‌کنند و نیروهای امنیتی کشور را می‌کشند، اعلام کنند و در این رسم زبونانه گیر مانده‌اند. یکی طالبان را برادر ناراضی می‌خواند و دیگری مخالف سیاسی.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *