از روزی که طالبان دوباره به قدرت برگشتهاند، در مناطق مختلف به آزار افراد پرداختهاند. این آزار در یک حوزهی جغرافیایی، بیشتر از جاهای دیگر، هدفمند، گسترده و فاجعهآمیز بوده است: در مناطق مرزی میان پشتونها و هزارهها. گزارشهای گوناگون نشان میدهند که طالبان بهصورت سیستماتیک کوشیدهاند باشندگان مناطق هزارهنشین را از زندگیکردن در آن مناطق مرزی بیزار کنند. این کارزار بیزارسازی، یا کوچاندن با هزار زخم، به سه صورت اصلی علیه مردمان این مناطق اجرا شدهاند:
یک، دعوای کوچیها
دو، بازداشت و قتل افراد
سه، تخریب ملک و مال مردم
طالبان تا اکنون از لشکرکشی، کشتار عمومی و کوچاندن انبوه مردم در مناطق تعیینشده تا حد زیادی اجتناب کردهاند. بهجای چنان رویکردی (که از یکسو از چشم دنیا پنهان نمیماند و از سویی دیگر به تشدید مقاومت در داخل میانجامد)، طالبان رویکرد دیگری را برگزیدهاند که همان از پاانداختن مردم با هزار زخم است.
دعوای کوچیها
از زمان بازگشت طالبان به قدرت، کوچیها در مناطق مختلف افغانستان -مخصوصا در مناطق هزارهنشین هممرز با مناطق پشتوننشین- دعواهای بسیاری را به جریان انداختهاند. در صددرصد موارد نیز محاکم یا شوراها و کمیسیونهای حل منازعهی طالبان دعواها را به نفع کوچیها فیصله کردهاند. در این جریان، مردمان جایی زمین و علفچر از دست دادهاند، از مال و دارایی خود تاوان پرداختهاند و مجبور شدهاند میلیونها افغانی به کوچیها بدهند.
بازداشت و قتل افراد
طالبان و افراد مسلح همسو با آنان در دهها مورد به بازداشت و قتل باشندگان غیرپشتون مناطق یادشده دست زدهاند. در بعضی موارد، طالبان قتل این افراد را به «اشخاص مسلح ناشناس» نسبت میدهند و طبعا در بارهی این رویدادها تحقیق نمیکنند و کسی را مورد بازداشت و محاکمه قرار نمیدهند. در موارد دیگر، حملهکنندگان و قاتلان مشخص اند، اما طالبان مانع آنان نمیشوند.
تخریب ملک و مال مردم
بنا بر گزارشها و مستندات تصویری، مردمان غیرپشتون در مناطق هممرز با پشتونها بهصورت فزایندهیی در خطر حملهی تخریبگران مورد حمایت طالبان قرار دارند. در مواردی دیده میشود که افراد مورد حمایت طالبان به تخریب ملک و مال مردم بیدفاع میپردازند، اما کسی از حکومت محلی طالبان مانع آنان نمیشود.
به نظر میرسد که این رویکرد هدفمند است و هدف آن بیزار ساختن مردم از زیستن در آن مناطق است. باشندگان وقتی احساس کنند که پیوسته در معرض پرداختن تاوانهای کلان، بازداشت، قتل و تخریب ملک و مال خود هستند، ممکن است تصمیم بگیرند که آن مناطق را ترک کنند. این رویکرد، سیاست کوچاندن مردم با هزار زخم، هم روح و روان باشندگان جایی آن مناطق را هدف قرار میدهد و هم بنیانهای معیشتی و مالی آنان را. هدف تزریق احساس ناامیدی، بیپناهی و ناتوانی در مردمی است که «قرار است» در زیر فشارهای فزاینده سرزمین خود را به دیگران واگذار کنند.
کاربرد پوشانندهی حجاب
در دو سال اخیر، مجموعهی محدودیتهایی که حکومت طالبان بر حق تحصیل، اشتغال و آزادیهای مدنی زنان و دیگر شهروندان وضع کردهاند، نماد تندروی طالبان در سطح جهان شده است. اما این تأکید بر «حجاب» از سوی طالبان برای طالبان کارکرد مهم دیگری هم داشته است: مسألهی حجاب، بهعنوان نماد عقبگرایی ایدئولوژیک طالبان، پردهیی بر کارهای دیگر طالبان در عرصهی سیاستهای قومی (مخصوصا در زمینهی غصب سرزمین دیگران) نیز انداخته است. کارزار ناتوانسازی غیرپشتونها در حکومت طالبان بهصورت سیستماتیک، گسترده و فاجعهبار دنبال و تطبیق میشود. اما جهان فقط همان حجابی را میبیند که طالبان بر چشمهایش انداختهاند. دنیا یک پردهی سیاه بزرگ را میبیند که بر زندگی زنان افغانستان افتاده است. اما نمیبیند که در زیر آن پرده مردم افغانستان با هزار زخم دیگر نیز از پا میافتند.