بیل زنگ‌زده‌ی مُلا و سیلاب گسترده‌ی صداها

امسال، بنیاد غیرانتفاعی «نید» یا اعانه ملی برای دموکراسی جایزهی بخش روزنامهنگاری خود را به رسانه‌های مستقل افغانستان داد.

وقتی طالبان در ماه آگست سال ۲۰۲۱ میلادی به قدرت بازگشتند، همه به درستی فکر می‌کردند که ایام آزادی رسانه‌ها در داخل کشور به‌سر آمده است. چنان نیز شد. طالبان این بار، برخلاف تجربه‌ی نخست‌شان در دهه‌ی نود میلادی، همه‌ی رسانه‌ها را فورا نبستند؛ ولی روشن بود که وقتی پای ضرورت‌های سیاسی در میان نباشد، فکر و فرهنگ طالبانی مناسبتی با آزادی بیان و رسانه‌های مستقل ندارد. به این معنا که دیر یا زود طالبان قطعا به‌سوی سرکوب رسانه‌های مستقل می‌رفتند- و رفتند. آنان ابتدا کوشیدند از طریق فرمان حکومتی یا تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیم رسانه‌ها را به خدمت حکومت خود درآورند. اما وقتی دریافتند که گروهی از رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران حاضر نیستند به‌طور کامل از راه و رسم طالبانی اطاعت کنند، رسانه‌ها را یا مستقیما بستند یا از طریق افزایش فشارهای گوناگون وادار به ترک فعالیت کردند. انتظار نیز همین بود. کم‌تر کسی می‌توانست باور کند که طالبان رسانه‌های مستقل را آزاد بگذارند.

آنچه طالبان در دور دوم به قدرت رسیدن خود درنیافتند و هنوز درکش نمی‌کنند این است که در دودهه‌ی گذشته دو اتفاق مهم -با پی‌آمدهای عمیق محلی و جهانی- در افغانستان و جهان افتاد: یکی، تحقق «دهکده‌ی جهانی» به معنای واقعی کلمه در عالم ارتباطات بود. تکنولوژی ارتباطات در این دودهه بر موانع سنتی ارتباط در سطح جهان غالب شد. امکانات رایگان و عالمگیر ارتباطی دورمانده‌ترین مناطق جهان را با پایتخت‌های تحول و تصمیم در قرن بیست‌ویکم وصل کردند. دیگری، تحولی بود که در افغانستان رخ داد. پس از سقوط طالبان در دودهه پیش مردم افغانستان برای اولین بار آزادی بیان و مستقل بودن رسانه‌یی را در زندگی خود تجربه کردند. این آزادی امکان‌های تازه‌ی زیست شهروندی را برای مردم افغانستان نشان داد. شهروندان، پیر و جوان و زن و مرد، دیدند که کشورشان دیگر نیاز به امیر و سلطان ندارد و دیگر هیچ‌کس مجبور نیست از ترس حاکمان نقد و نظر و اعتراض خود را در سینه محبوس کند و دم نزند. این دودهه، با تمام معایب‌اش، سرمای ذهنی و انقباض روانی شهروندان افغانستان را باز کرد و به آنان مجال داد که خود را در آیینه‌ی امکان‌های تازه و موسع دیگر ببینند.

امروز نه جهان به عصر پیشادیجیتال برگشته (برنخواهد گشت) و نه شهروندان افغانستان رویاهای دیده‌شده و تصورکرده‌ی دودهه‌ی اخیر خود را فراموش کرده‌اند (فراموش نخواهند کرد). این تصور که حکومتی بتواند جلو گردش آزاد اطلاعات در این عصر را بگیرد و مردم یک کشور را در تاریکی مطلق نگه دارد، از بنیاد عبث است. چنان تصوری (که به نظر می‌رسد از نظر طالبان هم مطلوب است و هم ممکن) نشان می‌دهد که صاحبان آن شایستگی حکومت‌داری در این روزگار را ندارند. نه فقط از این رو که عمل کردن بر اساس این تصور عبث خلاف حقوق اولیه‌ی انسان-شهروند این عصر است؛ بلکه از این رو نیز که اساسا چنین رویکردی علامت آن است که طالبان تا کجا از واقعیت‌های این زمانه بیگانه‌اند و با چه انتظار غلطی با شهروندان کشور تعامل می‌کنند. طالبان فکر می‌کنند که قدرت سرکوب‌شان برای کور نگه داشتن شهروندان و بریده ماندن مردم از جهان کافی است. این روش شاید در گذشته‌های دور و نه چندان دور (قبل از همین دودهه‌ی اخیر) تا حد زیادی مؤثر بوده باشد. امروز چنان روشی کار نخواهد داد. به بیانی دیگر، بیل زنگ‌زده‌ی ملا از این پس در برابر سیلاب این همه صدا کاری از پیش نخواهد برد. جهان امروز رسیدن صداها به همدیگر است- از تمام جغرافیای جهان. افغانستان دیری است که به این محشر صداها پیوسته و جنگ طالبان با این پیوستگی سرانجام شکست خواهد خورد. همین که طالبان نتوانستند رسانه‌های مستقل افغانستان را به تمامی خاموش کنند، یک گواه این مطلب است. دیالکتیک سرکوب و سرپیچی همواره همین بوده است. اما اکنون که هر شهروند امکان سخن گفتن و منتشر کردن آن را یافته و هر فرد می‌تواند صدای خود را بلند کند (حتا در سایه‌ی سرکوب حکومت)، این اندرکنش قوت، شتاب و تنوع بیشتری یافته است. طالبان خطا می‌کنند اگر فکر می‌کنند که (برخلاف تجربه‌ی جهانی از ناکامی تمامیت‌خواهی) می‌توانند تاریکی مطلق را بر افغانستان حاکم کنند.