در جستوجوگر گوگل نوشتم، «من چرا اینقدر احمقم؟» وقتی این جمله را مینوشتم، هیستوری گوگل برای اینکه کارم را آسان کند، فهرستی از جملات کمابیش مشابه را نمایان کرد که قبلا جستوجو شده بودند. به این قرار: من چرا اینقدر تپلم؟، من چرا اینقدر بدبختم؟ من چرا اینقدر تنهام؟ من چرا اینقدر بدشانسم؟ من چرا اینقدر زشتم؟ من چرا اینقدر بیپولم؟ من چرا اینجوریم؟ من چرا اینجام؟
چرا ما سوال میکنیم؟ چرا از گوگل سوال میکنیم؟ من سوالم را پرسیدم، چون از احمق بودنم به تنگ آمدهام. از گوگل پرسیدم، خب، چون احمقم. دیگران چاق اند، زشت اند، بدبخت اند، تنها اند و… اما چرا جواب خود را در گوگل جستوجو میکنند؟ چون آنها نیز به تنگ آمدهاند. این پرسشهای هولناک، چنان آنها را مستأصل و بیچاره کردهاند که همهجا دنبال پاسخ میگردند.
خوشبختی بزرگی خواهد بود اگر پیش از آنکه مشتی خاک سرد دهان ما را پرکند، به جواب سوالهای خود برسیم.