دیریست که ناامنی با زندگی مردم کابل عجین شده است. انتحار، انفجار، ترورهای مسلحانه، دزدیهای مسلحانه، آدمرباییها، تجاوز و لتوکوبهایی که هرازگاهی خبرساز میشوند. ناامنیها زندگی را سخت و حتا ناممکن میکنند. تأمین امنیت، یکی از اولویتهای دولت است. تقسیمات ساحهای شهر کابل به حوزههای امنیتی، برای ارائهی خدمات بهتر امنیتی و رسیدگی به معضلات امنیتی حوزهها میباشد. هر حوزه مکلف به تأمین امنیت و جلوگیری از اتفاقات ناگوار و غیرقانونی در جغرافیای مشخصی به نام کابل است. مثلاً حوزهی سوم امنیتی، حوزهی چهارم امنیتی، حوزهی پنجم امنیتی، حوزهی هفدهم امنیتی و… هرکدام ساحه و میدان مشخصی برای انجام وظیفه دارند. با این هم، شکایتها و خبرهای حاکی از ناامنیها در مربوطات حوزهها شنیده میشوند. حوزههایی که گاهی متهم به کمکاری و بیتوجهی میشوند. دو تا از این حوزهها که متهم به بیتوجهی و کوتاهی در اجرای وظیفه اند، حوزههای پنجم و هفدهم امنیتی شهر کابل است.
کوه افشار از لحاظ جغرافیایی میان حوزهی پنجم و هفدهم امنیتی تقسیم شده است. یک روی کوه از مربوطات حوزهی پنجم و روی دیگر آن از مربوطات حوزهی هفدهم محسوب میشود. کوه افشار مثل خیلی از کوههای دیگر کابل، به نحوی تفریحگاه مردم محسوب میشود. بر علاوه، سر این کوه زیارتی وجود دارد که خانوادهها و مردمان زیادی را به دلیل باورهای مذهبی، بالای کوه میکشاند. اما حالا سر کوه افشار تنها تفریحگاه یا محلی برای هواخوری و زیارت نیست، جایی برای دزدی، اعمال ترس و قتل هم شده است. محمدظاهر، یکی از ورزشکاران افشار سیلو، حدود دو ماه قبل بر سر همین کوه (کوه افشار) به قتل رسید. قتلی که نه حوزهی پنجم امنیتی حاضر بود قبول کند که در مربوطات این حوزه اتفاق افتاده و نه حوزهی هفدهم امنیتی! اما بعد از جنجالهای زیاد میان این دو حوزه، حوزهی پنجم امنیتی قبول میکند که قتل در مربوطات این حوزه صورت گرفته است. از عمر این حادثه، دو یا بیشتر از دو ماه میگذرد و حوزهی پنجم امنیتی تا هنوز نتوانسته سرنخی از عامل یا عاملان این قتل به دست بیاورد. نوروز علی، برادر مقتول میگوید که ما بارها به حوزهی پنجم مراجعه کردهایم؛ اما مسئولان آن هربار یک جواب را به ما میدهند و آن اینکه ما در حال بررسی هستیم. نوروز علی میگوید که حوزهی پنجم از ما میخواهد که سرنخی به دست آنها بدهیم. به باور برادر مقتول، اگر قرار باشد که ما سرنخ به دست بیاوریم، حوزه برای چیست؟ وقتی حوزه نمیتواند سرنخ پیدا کند، ما چگونه پیدا کنیم؟ نوروز علی که خودش در یک نانوایی در افشار مصروف است، حوزه را به کوتاهی در اجرای وظیفه متهم میکند. او مطمئن نیست که چه کسی یا چه کسانی برادرش را کشته؛ اما در خصوص دزدان مسلح سر کوه، مطمئن است و معتقد است که آنها هر روز آنجا میآیند و هرکسی را که بر سر کوه برود، غارت میکنند.
حبیبالله که یک جوان هفده ساله است، میگوید که با رفیقش سر کوه برای هواخوری رفته بود؛ اما پنج نفر که چاقو، برچه و بوکسپنجه داشتند، آمدند و جیبشان را خالی کردند. آنها را کتک زدند و از سر کوه راندند.
اسدالله، باشندهی دیگر افشار میگوید که سه ماه قبل، پدر و یکی از دوستان پدرش را سر همین کوه غارت کردند. او میگوید که پدرم با رفیقش (پسرخالهاش) برای هواخوری و عکس انداختن سر کوه رفته بودند؛ اما آنجا با چند نفر روبهرو میشوند که چاقو و برچه داشتهاند؛ کسانی که از مربوطات حوزهی هفدهم سر کوه بالا میشوند و دست به اذیت و غارت مردم میزنند. اسدالله میگوید، آدمهای زیادی برای تفریح، زیارت و ورزش بالای کوه میروند. اما چند ماه میشود که سر کوه ناامن شده. با آنکه مردم از این وضع به حوزهی پنجم شکایت برده؛ اما کاری از سوی این حوزه صورت نگرفته است. اسدالله میگوید، غیر از قضیهی پدرش، دو مورد دیگر را هم شنیده که سر همین کوه از مردم دزدی شده است. اسدالله میگوید که در مجموع 20000 افغانی و یک موبایل آیفون را از پدر و دوست پدرش بردهاند.
مجیدی، یکی از نوجوانان این منطقه میگوید، اگر متوجه شویم که کسی یا گروهی قصد رفتن بر سر کوه را دارند، به آنها گوشزد میکنیم که نروند، یا اگر میروند، مواظب باشند که سر کوه دزد دارد. او میگوید، یکبار مردم این دزدان را دواندند؛ اما گیرشان نیاوردند. او که 14-15 سال بیشتر ندارد، خواهان ایجاد یک پاسگاه امنیتی بالای این کوه است.
محمد حضرت، یکی دیگر از باشندگان بالاکوه افشار میگوید، حدود یکونیم سال میشود که اینجا زندگی میکند و کارش سنگکاری است. محمد حضرت مرد میانسالی است و معتقد است که از 5-6 ماه بدینسو، دزدان مسلح سر کوه پیدا شده و بارها شنیده که مردم را سر کوه غارت کردهاند. او میگوید، یکبار به فرمانده تولی تماس گرفتیم. آنها آمدند؛ اما قبل از اینکه ما به سر کوه برسیم، آنها فرار کردند. محمد حضرت میگوید که مردم بارها به حوزه شکایت بردهاند؛ اما حوزه این شکایتها را جدی نگرفته و کاری هم نکرده است.
سید آغاگل، یکی دیگر از باشندگان افشار میگوید که ما حوزه را آگاه کردیم. وکلای گذر هم از این اتفاقات باخبرند. او میگوید، صدای خود را حتا به شورای ولایتی کابل رساندیم که بدبختانه دروازهی شورا هم بسته شد، ورنه ما درخواست ایجاد پاسگاه امنیتی کرده بودیم. او میگوید که این کوه تنها دزد ندارد و با اشاره به قتل محمدظاهر، از ادامهی این روند ابراز نگرانی میکند. او میگوید، چند بار از طریق حوزه برای دستگیری این دزدان اقدام شده؛ اما آنها موفق به فرار شدهاند. او میگوید که یکبار مردم با پولیس همکاری کرده و دزدان را تا پشت خانههایشان دوانده بودند و طبق گزارشهایی که به سید آغاگل رسیده، این دزدان مسلح به چاقو، برچه، تفنگچهی میکاروف و کلهکوف اند. او میگوید، ما به چشم خود دیدیم که نفرها را با برچه زده بودند. سید آغاگل نه تنها از حوزهی پنجم امنیتی، که از مقامهای بالاتر نیز میخواهد، این مسئله را جدی بگیرند. او میگوید، برای دستگیری این دزدان، نباید با رنجر و یونیفورم پولیس بیایند؛ چون آنها از بالا ترصد میکنند و همین که ببینند که پولیس است، پا به فرار میگذارند. او از نیروهای امنیت ملی میخواهد که با تاکتیک جنایی و امنیتی خویش این گروه را دستگیر کنند و امنیت سر کوه را تأمین کنند، تا مردم با خاطر آسوده برای تفریح و ورزش سر کوه بالا شوند.
یکی دیگر از باشندگان بالاکوه افشار که از گرفتن نامش خودداری کرد، بر این باور است که پایههای مخابراتی سر کوه افشار، سارقان را میشناسند و از وقتی که همین پایههای مخابراتی فعال شده، ناامنی و راهزنی سر این کوه آغاز شده و اوج گرفته است. او میگوید که یک پاسگاه امنیتی سر این کوه ضرور است. اگر دولت این پاسگاه را ایجاد نمیکند، پایههای مخابراتی را از سر کوه بردارد. او به نحوی از دولت شاکی است و خواهان یک رییس جمهور دیکتاتور است تا قانون را بر همه یکسان تطبیق کند و هیچ مصلحتی را در نظر نگیرد. این باشندهی افشار، یکبار دیگر بر مسلح بودن دزدان به انواع سلاح سرد و گرم اشاره میکند و میگوید که همه از آن طرف کوه (از مربوطات حوزهی هفدهم امنیتی) برای دزدی و اذیت کردن مردم سر کوه بالا میشوند.
وکیل غلام، یکی از وکلای گذر افشار که در اول از این موضوع اظهار بیخبری میکرد، در اخیر خاطرنشان ساخت که هنوز تعلق جغرافیایی سر کوه مشخص نیست. حوزهی پنجم میگوید، مربوط ما نمیشود و حوزهی هفدهم میگوید، مربوط ما نیست. وکیل غلام میگوید، ما بارها به حوزهی پنجم شکایت بردیم و از آنها خواستیم که تکلیف این منطقه را روشن کنند؛ اگر مربوط شما میشود که امنیت آن را تأمین کنید، اگر نمیشود، آن را به حوزهی هفدهم راجع کنید. اما کاری از این حوزه ندیدهایم. این وکیل نیز به این نظر است که از وقتی پایههای مخابراتی سر کوه فعال شدهاند، دزدی هم شروع شده است که معلوم نیست محافظان همین پایههای مخابراتی دزد اند یا گروههای دیگر! او میگوید، من یازده سال است وکیل گذر این منطقهام. در این یازده سال، هیچ اتفاقی نیفتاده بود، مگر امسال این دزدیها و راهگیریها شروع شده و این بدون شک، ربطی به جابهجا شدن پایههای مخابراتی دارد.
وکیل مختار، یکی دیگر از وکلای گذر این منطقه به این باور است که افشار، امنترین منطقهی کابل است که هیچ مورد قتل، سرقت و خشونت در آن اتفاق نیفتاده است. او میگوید، سر کوه افشار به جز یک مورد (قتل محمدظاهر) که اتفاق افتاده، هیچ اتفاق دیگری که گواه بر ناامنی باشد، نیفتاده است. این در حالی است که چندین مورد دزدی سر این کوه صورت گرفته است. آقای مختار میگوید، فعلاً سر کوه یک پاسگاه امنیتی وجود دارد که مسئول تأمین امنیت پایههای مخابراتی است. او تأکید میکند که بعد از حادثهی قتل محمدظاهر، شاهد هیچ حادثهی دیگری نبوده است. او امیدوار است که با ایجاد تشکیلات جدید گارنیزیون شهری، یک پاسگاه امنیتی سر کوه افشار ایجاد شود تا از این ناامنیها جلوگیری شود.
عیدمحمد رویش، فوتوژورنالیست چشم سوم و جلیل کامگار، فیلمساز و خبرنگار آزاد، با اتفاق دوستانش برای عکاسی و هواخوری سر کوه افشار بلند میشوند. آنجا با چهار سارق مسلح به. دزدان دوربینهای عکاسی و مبایلهای این جمع را میخواستند؛ اما بعد از درگیری، مجبور به فرار میشوند و به طرف نوآباد ده کیپک فرار میکنند. جلیل کامگار در این میان توسط یکی از این دزدان چاقو به دست به صورت سطحی جراحت برمیدارد. آنها میگویند که ما روز پنجشنبه باز رفتیم تا ببینیم که همان دزدان دوباره سر کوه آمدهاند یا نه؟ متوجه شدیم که این بار یک گروه دیگر که مسلح به تفنگچه بودند، آنجا حضور داشتند. به قول رویش، با توجه به سن و سال آن سه نفر مسلحی که روز پنجشنبه سر کوه حضور داشتند، بعید به نظر میرسد که جزو نیروهای امنیتی دولتی باشند؛ چون از سر و وضعشان معلوم بود. رویش میگوید ما روز پنجشنبه هفت نفر رفته بودیم و آنها با دیدن ما، اندکی از سر کوه دورتر (به سمت ده کیپک) رفتند و خیلی زود، متوجه شدیم که سه نفر دیگر در حال ملحق شدن به آنهاست. به قول رویش، اینها به صورت خیلی سازماندهی شده و هماهنگ فعالیت میکنند و هرگاه ببینند که زورشان به عابران سر کوه نمیرسند، به گروههای دیگرشان تماس میگیرند که به کمک آنها بشتابند.
با تمام این حرف و حدیثها در مورد سر کوه افشار، خواستیم نظر حوزهی پنجم امنیتی را با خود داشته باشیم؛ با وجود تماسهای مکرر، موفق به این کار نشدیم. اما آمر حوزهی هفدهم امنیتی شهر کابل اشاره میکند که فقط یکبار در این خصوص از آمر حوزهی پنجم تماس دریافت کرده که خیلی فوری نیروهای امنیتی را به ساحه فرستاده؛ اما متوجه چیزی نشدهاند. او امیدواری میدهد که با تشریک مساعی حوزهی پنجم امنیتی، این مسئله را پیگیری خواهیم کرد و به زودی، گروه دزدان سر کوه افشار را اگر وجود داشته باشند، دستگیر خواهیم کرد.