شهریار فرهمند
در حال حاضر با توجه به نزدیکی روابط افغانستان و پاکستان و نیز رفتوآمدهای پیهم میان کابل-اسلامآباد و اظهارات همکاریجویانهی مقامهای پاکستانی، امید به پیشرفت روند صلح را بیشتر کرده است. مقامهای پاکستانی همواره از آمادگی این کشور برای پیشبرد مذاکرات صلح سخن میگویند. دولت افغانستان نیز به وعدههای مقامهای پاکستان با خوشبینی برخورد میکند؛ اما عملا در روند مصالحه هیچ تغییر مثبتی به میان نیامده است. جنگ و حملات مسلحانهی طالبان در افغانستان به همان میزانی که بود، هنوز هم جریان دارد. رهبران طالبان هیچ اظهار نظر رسمیای که نشاندهندهی آمادگی آنها برای پیوستن به روند صلح باشد، نکردهاند. این امر، تردیدها به صداقت پاکستان در روند مصالحه و انجام بازی دوگانه را بیشتر میکند. به نظر میرسد که هنوز هم پاکستان با رفتار و کردار دوگانه نقش بازی میکند؛ نمیتوان به وعدههای مقامهای پاکستان دل خوش کرد، تا زمانی که اقدامهای عینی آنها را شاهد نباشیم. پاکستان سالهاست که متهم به بازی دوگانه در روند مبارزه با تروریسم است. این کشور از یکسو از متحدان اصلی آمریکا، ناتو و افغانستان در مبارزه با تروریسم به شمار میرود و سالانه ایالات متحدهی آمریکا و دیگر متحدان غربیاش میلیاردها دالر کمکهای نقدی و تسلیحاتی را به پاکستان میکنند تا با تروریسم و افراطگرایی مبارزه کند؛ اما از سوی دیگر، همواره از سوی افغانستان، هند و دیگر کشورهای منطقه متهم به صدور افراطگرایی و حمایت از تروریسم میشود. اکثر عوامل انتحاری و شبکههای تروریستی در افغانستان، در پاکستان آموزش میبینند و تجهیز میشوند و از آنجا به افغانستان اعزام میشوند. بیشتر یورشهای مسلحانه بر تأسیسات دولتی افغانستان و خارجیها در افغانستان، از سوی حلقههای تروریستی در پاکستان طراحی و اجرا میشوند. هستهی رهبری طالبان افغانی در کویتهی پاکستان است و رهبران و فرماندهان اصلی طالبان، شبکهی حقانی و دیگر گروههای تروریستی در افغانستان، در خانههای امن و مخفی در خاک پاکستان زندگی میکنند. اسامه بن لادن، رهبر القاعده در اسلامآباد در قلب تأسیسات نظامی پاکستان یافت شد و کشته شد و دیگر فرماندهان و رهبران ارشد القاعده و طالبان همه در پاکستان زندگی و فعالیت میکنند. این تنها افغانستان نیست که از تروریسم کنترولشدهی پاکستان زجر میبیند، بلکه هندوستان، کشورهای آسیای میانه و چین نیز از راهبرد سیاسی «صدور افراطگرایی» پاکستان آسیب میبینند. اکثر گروههای تروریستی و دهشتافگن در کشورهای آسیای میانه و چین در کمپهای افراطگرایان مسلمان در پاکستان آموزش دیده و تجهیز شدهاند. حلقههای رهبری و فرماندهی اکثر این گروهها در پاکستان موقعیت دارند و در رابطهی پیچیدهای، با آیاسآی و نظامیان پاکستان پیوند میخورند. پاکستان در دو دههی اخیر سیاست صدور افراطگرایی را به عنوان ابزار اصلی سیاست خارجیاش انتخاب کرده است. این کشور از این ابزار در برابر کشورهای منطقه و همسایه و در معادلات منطقه کار میگیرد و هنوز هم نظامیان و سیاستمداران پاکستان این ابزار را کنار نگذاشتهاند. این راهبرد برای این کشور خسارات سنگینی نیز در پی داشته است. پاکستان امروز خود یکی از قربانیان تروریسم و افراطگرایی است و همه روزه شهروندان و نظامیان این کشور از سوی گروههای تروریستی کشته میشوند. گروههای تروریستی و افراطگرا را که نظامیان و سیاستمداران پاکستانی برای پیشبرد اهداف سیاست خارجیشان ایجاد کرده بودند، اکنون از کنترولشان خارج شده و به مشکل امنیتی جدی برای این کشور تبدیل شدهاند. انتقادهای کشورهای منطقه و فشارهای داخلی و خارجی تاکنون سیاستمداران این کشور را وادار به دست کشیدن از بازی دوگانه در مبارزه با تروریسم نکرده است. هنوز هم این کشور به شکل صادقانه در مبارزه با تروریسم متحدان منطقهای و فرامنطقهایاش را همکاری نکرده است. با افغانستان نیز هیچگاه صادقانه برخورد نکرده است و در حال حاضر امیدی نیست که این کشور سیاست دوگانهاش را کنار نهد.