منبع: الجزیره
نویسنده: هلینا ملکیار
برگردان: حمید مهدوی
رییس جمهور اشرف غنی در سخنرانیاش در یک گردهمآیی که پنجشنبه گذشته، قبل از روز جهانی زن، برگزار شده بود، گفت: «لازم است که نقش زنان را از درون تمدن و فرهنگ خودما تقویت کنیم». «قانون اساسی ما واضح، مشخص و خدارا شکر کاملا اسلامی است. تعهد ما این است که قانون اساسی را عملی کنیم».
چنانچه هشت مارچ طوری واقع شده است که قرار شایعات، اولین دور گفتوگوها بین حکومت افغانستان و طالبان در شرف اتفاق افتادن است؛ فعالان حقوق زن در افغانستان نسبت به اطمینان کامل غنی در مورد این که دستآوردهای زنان در توافق نهایی صلح به خطر نخواهد افتاد، نگرانند.
هرچند غنی هرگز به طور مستقیم به گفتوگوها اشاره نکرده است؛ اما پیام عبدالله عبدالله، رییس اجرایی، که در غیاب او خوانده شد، به طور واضح اظهار داشت که حکومت خط قرمزی را در مورد حقوق زنان ارائه خواهد کرد و دستآوردهای زنان افغانستان را در بدل توافق صلح به مخاطره نخواهد انداخت.
ارادهی سیاسی متزلزل
برخی از گروههای حامی حقوق زن، به شمول منشور زنان افغانستان، خواستهاند که حداقل یک زن باید در گروه گفتوگوکنندگان حکومت شامل باشد. آنها همچنین خواستهاند که باور به حقوق زنان باید بخشی از شرایط انتخاب گفتوگوکنندگان مرد باشد.
نگرانی و بیم زنان از یک ارادهی سیاسی لرزانی سرچشمه میگیرد که رهبری سیاسی افغانستان در یک دههی گذشته در زمینهی حقوق و وضعیت زنان در این جامعهی مردسالار نشان داده است. زنان افغانستان، با همان استعداد و تصمیمی که دارند، اگر حضور جامعهی جهانی و فشار روی رهبران سیاسی افغانستان نمیبودند، به دستآوردهای یک دههی گذشتهیشان دست نمییافتند.
در واقع، این غضب گروههای فمینستی قدرتمند غربی علیه قوانین سختگیرانهی رژیم طالبان در برابر زنان بود که دوباره افغانستان را به کانون توجه جهانیان تبدیل کرد. لابی قوی این گروهها در پایتختهای کشورهای غربی، از زمان سقوط رژیم طالبان بدینسو، توجه جهانیان را به تقویت نقش سیاسی، اقتصادی و اجتمایع زنان افغانستان افغانستان جلب کرد و بودجهای را برای آن اختصاص داد.
این تلاشها، دستآوردهای زیادی به دنبال داشتند و بزرگترین آنها وضعیت برابر زنان در قانون اساسی افغانستان و ایجاد یک تبعیض مثبت در برخی از ساحات اند، ازقبیل تخصیص الزامی حد اقل 30 درصد کرسیهای پارلمان به نمایندگان زن. دستآوردهای زیاد دیگری نیز وجود دارند. در حالی که 15 سال قبل، طالبان تحصیل دختران را کاملا منع قرار داده بودند، امروزه، حدود 40 درصد هشت میلیون کودک دانش آموز را دختران تشکیل میدهند و زنان جوان حدود 30 درصد دانشجویان دانشگاهها را تشکیل میدهند. برنامههای آموزشی زیادی عملی شدند تا ظرفیت استخدام زنان بالا برده شود و از لحاظ اقتصادی تقویت شوند.
میزان مرگومیر مادران از 1600 تن در هر 100 هزار تن در سال 2002، به 400 تن در هر 100 هزار تن کاهش یافته است و میانگین عمر زنان افغانستان در یک دهه، از 51 سال به 62 سال افزایش یافته است و دلیل همهی آنها کمکهای کمک کنندگان و عملی شدن برنامههایی اند که هدف آنها بهبود بهداشت زنان است.
تعهدی که کمرنگ میشود
با اینحال، با آغاز روند کاهش دلچسپی جهانی در افغانستان، تعهد حکومت افغانستان به حقوق زنان نیز کمرنگ میشود. بهویژه از سال 2013 بدینسو، خروج نظامیان ایالات متحده و ناتو با سیاست تاکید بر مصالحه میان حکومت افغانستان و طالبان همراه بوده است. گروهی که از رویداد یازدهم سپتامبر تاکنون، دشمن شماره 2 ایالات متحده و تهدید به امنیت جهانی بود، به طور ناگهانی از فهرست گروههای تروریستی واشنگتن کشیده شد. غرب تصمیم گرفت که صلح و ثبات میتوانند به طور همزمان با جدول خروج نظامیان آنها تأمین شوند.
پس از نشر بیانیهای که گویا از طرف ملا عمر، رهبر طالبان، صادر شده بود و هفتهی گذشته به نشر رسید، ترس زنان افغانستان از تبدیل شدن به برهی قربانی توافق صلح، به فراز بیسابقهای رسیده است. این بیانیه خواهان اصلاحات چشمگیر در قانون اساسی، به عنوان پیششرطهای گفتوگوهای صلح است و بر بندهای متعلق به زنان تأکید دارد.
اگر احساسات متداول ضدزن در میان یک تعداد از رهبران سیاسی قدرتمند در داخل حکومت وجود نمیداشتند، بیم زنان تا این حد شدید نمیبود. یک تعداد از مجاهدین پیشین و برخی از نمایندگان پارلمان که در نتیجهی روی کار آمدن یک سیستم دموکراتیک قدرتمند شدهاند، در ابتدا چاپلوسی حمایت جامعه جهانی از حقوق زنان را کردند؛ اما اندک اندک با موضع گرفتن علیه قوانین طرفدار زن رنگ واقعیشان را نشان دادند.
در جریان مبارزات انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، غنی و عبدالله، هردو گفتند که به حقوق زنان باور دارند و سیاستهایی را دنبال خواهند کرد که تضمین کنندهی پیشرفت زنان باشند. این وعدهها موثر واقع شدند. در یک جامعهی سنتی و باوجود تهدیدهای امنیتی، 38 درصد رای دهندگان زنان بودند.
سهم مساوی
وقتی گروهی از فعالان زن از غنی خواستار 38 درصد مشارکت زنان در حکومت شدند، پاسخ رییس جمهور جدید برای آنها دلگرم کننده بود: «چرا خودتان را به صرف 38 درصد محدود میکنید؟ شما باید انتظار سهم مساوی را داشته باشید، چون شما نیم جمعیت را تشکیل میدهید».
مشارکت سیاسی زنان، به ویژه در موقعیتهای تصمیم گیری، برای وضع نامساعد آنها، در آینده حیاتی است. با این حال، وقتی اولین گروه نامزد وزیران کابینه برای اخذ رای اعتماد به پارلمان معرفی شدند، از جملهی 18 تن، صرف سه تن زنان بودند. هر سه زن، همراه با هفت نامزد وزیر مرد، به دلایل مختلف رد شدند.
گروههای زنان افغانستان به تازگی فهرستی از زنان توانا را برای احراز پستهای مختلف به رییس جمهور و رییس اجرایی ارائه کردهاند. انتصاب زنان قوی و توانا در پستهای کلیدی، بدون شک، محافظت از دستآوردها را تضمین کرده و امیدواری برای پیشرفت بیشتر زنان افغانستان را بالا خواهد برد.
به عین ترتیب، شمولیت واقعی، نه نمادین زنان برجسته و توانا در هر مرحلهی روند صلح، تعهد رییس جمهور افغانستان به برابری زنان به عنوان شهروندان این کشور را نشان خواهد داد و تضمینی خواهد بود که حقوق آنها به مخاطره نمیافتد.
عوارض جانبی محروم سازی و عدم شمولیت زنان در روندهای صلح در گذشته، برای زنان کشور ویرانگر بودند و هرگز پایداری را در کشور به ارمغان نه آوردند. نظر به گزارش سازمان عفو بین الملل، صرف 16 درصد توافقات صلح افغانستان در دو دههی گذشته، به زنان و جنسیت (جندر) اشاره داشتهاند.
درست است که زنان افغانستان باید به تقویت نقششان به شکل بومی و در درون ارزشهای کشورخودشان ادامه بدهند؛ اما فضای سیاسی مردسالار در کشور مستلزم آنست که در این مقطع حساس، جامعهی جهانی دوباره دخالت کند و حمایتشان را از دستآوردهای زنان افغانستان واضح بسازند. صلح و ثبات، به قیمت نیم جمعیت کشور نه صادقانه خواهد بود و نه پایدار.