Photo: sent to Etilaatroz

بکارت؛ پرده‌ای میان مرگ و زندگی

حسنا، تازه‌عروس ۱۷ ساله‌ از ولسوالی چاه‌آب تخار در آغاز زندگی مشترکش قربانی یکی از رسوم قدیمی و سخت‌گیرانه‌ی جامعه شد. شب عروسی او با هیاهوی شادی همراه بود، اما صبح روز بعد، زندگی‌اش به کابوسی بدل شد.

دو زن مسن روستا که براساس رسوم محلی شب اول عروسی را با حسنا سپری کرده بودند، مدعی شدند که دستمال خون‌آلود، به‌عنوان نشانه‌ای از باکرگی وجود ندارد. این ادعا کافی بود تا شایعات در روستا پیچیده و حسنا به باکره نبودن متهم شود.

اتهامی که در این جامعه‌ی سنتی ننگ بزرگی محسوب می‌شود، سرنوشت حسنا را به مسیر تراژیک کشاند. فشارها و اتهامات خانواده‌ی شوهر و بستگان، در نهایت حدود یک‌ونیم ماه پیش، به قتل او به‌دست یکی از نزدیکانش انجامید؛ آن ‌هم تنها به‌دلیل نبود چند قطره خون که اگر روی دستمال آن پیرزنان بود، می‌توانست سرنوشت او را طوری دیگر رقم بزند.

منبع محلی به روزنامه اطلاعات روز گفتند که حسنا حدود یک سال پیش بدون رضایت، از سوی پدرش به عقد پسری به‌نام حاجی دلاور، از بستگان نزدیک خانواده درآمد. یکی از بستگان حسنا که نخواست نامش فاش شود، اظهار داشت که هنگام خواستگاری، حسنا و مادرش با این ازدواج مخالف بودند، اما پدر خانواده تصمیم دیگری گرفت.

این منبع توضیح داد: «حسنا ۱۷ سال داشت. ده روز پیش از مرگش، مراسم عروسی برگزار شد و او به خانه‌ی شوهرش رفت. طبق رسوم محلی، دو زن مسن همراه او به خانه‌ی شوهرش رفتند. روز بعد، این دو زن ادعا کردند که حسنا باکره نیست و این موضوع به گوش مردم روستا رسید.»

خانواده‌ی شوهر حسنا او را متهم کردند که با یکی از پسران روستا رابطه داشته است. این اتهام بهانه‌ای شد تا مامای حسنا، بسم‌الله، او را به ضرب گلوله به قتل برساند.

به‌گفته‌ی منبع: «وقتی این خبر به گوش بسم‌الله رسید، او حوالی ساعت ۱۱ صبح روز سه‌شنبه (هشتم عقرب) به خانه‌ی شوهر حسنا رفت و با تفنگچه به او شلیک کرد. هنگام خروج از خانه، برادر ۱۳ ساله‌ی داماد را که در مسیر بود، نیز به قتل رساند.»

این دو قتل توجه طالبان را جلب کرد. مولوی عبدالقادر، ولسوال طالبان در درقد تخار ادعای نداشتن «پرده‌ی بکارت» حسنا را رد کرده و به اطلاعات روز گفت: «براساس تحقیقات ما، حسنا در گذشته با کسی رابطه نداشته و اتهامات واردشده کاملا بی‌اساس است.»

او افزود: «این یک حادثه‌ی خانوادگی است. زنانی که در شب اول همراه عروس بودند، شایعه‌ای ساختند که گویا او با کسی رابطه داشته است. ما تحقیق کردیم و مشخص شد کسی که ادعا می‌شود با حسنا رابطه داشته، ۱۴ سال پیش به ترکیه مهاجرت کرده است. در آن زمان، حسنا تنها چهار سال داشت و این اتهام کاملا نادرست است.»

مولوی عبدالقادر همچنین تأیید کرد که بسم‌الله، مامای حسنا، بازداشت شده و در بند طالبان است.

اخراج از خانه

با همکاری یکی از داکتران، به سراغ زنی رفتم که به‌دلیل نداشتن «پرده‌ی بکارت»، پدر و مادرش او را چهار سال پیش از خانه بیرون کرده‌اند. او اکنون در خانه‌ی یکی از داکتران زن در حومه‌ی شهر تالقان زندگی می‌کند و داستان زندگی‌اش نمادی از قربانی شدن زنان در جامعه‌ی سنتی افغانستان است.

مریم ۲۶ سال دارد و باشنده‌ی اصلی شهر تالقان، مرکز تخار است. او اکنون به‌عنوان کارمند اداری در معاینه‌خانه‌ی یکی از داکتران مشهور زن کار می‌کند. او در گفت‌وگو با روزنامه اطلاعات روز، سرنوشت تلخ خود را چنین شرح داد: «من چهار سال پیش با پسر کاکایم ازدواج کردم. این ازدواج در شب اول عروسی به‌هم خورد و زندگی من برای همیشه نابود شد. شوهرم مرا متهم کرد که باکره نیستم. باهم پیش داکتر رفتیم. معاینه کردم و نتیجه معلوم شد که من رابطه‌ی جنسی نداشتم و دختری (پرده‌ی بکارت) من سالم است. اما شوهرم قبول نکرد و مرا طلاق داد.»

او که خود را قربانی باورهای سنتی جامعه می‌داند، درباره‌ی ازدواجش چنین گفت: «پدر و کاکایم در حویلی پدری‌شان زندگی می‌کردند. من و پسر کاکایم، وحید، از کودکی باهم بزرگ شده بودیم و شناخت خوبی از هم داشتیم. به خواست خانواده ازدواج کردیم. اما بعد از عروسی، اولین شب بدبختی من شروع شد. شوهرم و خانواده‌اش به من تهمت زدند که باکره نیستم و گفتند باید از هم جدا شویم.»

پس از این اتفاق، مریم با والدینش صحبت کرد و از آنان درخواست حمایت کرد، اما نه ‌تنها حمایتی دریافت نکرد، بل‌که از خانه بیرون رانده شد. او در این باره گفت: «پدرم مرا از خانه کشید و گفت که دیگر دختر به‌نام تو ندارم. من مجبور شدم به ریاست امور زنان بروم و مدتی را در خانه‌های امن زندگی کنم. اما وقتی طالبان شهر تالقان را گرفتند، دوباره مجبور شدم به خانه‌ی پدرم برگردم. با این‌حال، آنان اجازه‌ی ورود به خانه را ندادند.»

مریم با کمک یکی از کارمندان ریاست امور زنان به داکتر زنی معرفی شد که اکنون در خانه‌ی او زندگی می‌کند و در معاینه‌خانه‌اش کارهای اداری را پیش می‌برد. او اگرچه توانسته است از حمایت این داکتر برخوردار شود، اما هنوز از خاطرات تلخ گذشته رنج می‌برد.

مریم دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی اقتصاد از دانشگاه دولتی تخار است، اما زندگی حرفه‌ای و اجتماعی او به‌دلیل باورهای سنتی جامعه و نگاه نادرست به مسأله‌ی بکارت به نابودی کشیده شده است. او در این باره گفت: «در جامعه‌ی ما اطلاع کمی درباره‌ی پرده‌ی بکارت وجود دارد و همین باعث می‌شود دختران قربانی شوند. مردم ما به بکارت دختران ارزش زیادی می‌دهند و داشتن پرده‌ی بکارت را نشانه‌ی پاکدامنی، غرور و افتخار می‌دانند. اگر دختری قبل از ازدواج با کسی رابطه‌ی جنسی داشته باشد یا این گمان در موردش ایجاد شود، مورد تحقیر و توهین قرار می‌گیرد و نتیجه‌اش می‌شود مثل سرنوشت من.»

او ادامه داد: «دلیل اصلی این است که دختران قبل از ازدواج به داکتر مراجعه نمی‌کنند تا بدانند باکره هستند یا نه. این فقدان آگاهی و تأکید بی‌جا بر مسأله‌ی بکارت، زندگی‌های زیادی را ویران کرده است. حتا اگر دختری بی‌گناه باشد، ممکن است قربانی شایعات و اتهامات نادرست شود، همان‌طور که برای من اتفاق افتاد.»

سرنوشت مریم تنها یک نمونه از صدها موردی است که نشان می‌دهد چگونه باورهای سنتی، نبود آگاهی و قضاوت‌های نادرست می‌تواند زندگی زنان را در جامعه‌ی سنتی افغانستان به نابودی بکشاند.

زنان در یکی از خانه‌های امن در تخار پیش از حاکمیت طالبان/ ارسالی اطلاعات روز

نبود خون‌ریزی

یک متخصص زنان و زایمان در تالقان باورهای سنتی درباره‌ی پرده‌ی بکارت را به چالش می‌کشد. او توضیح می‌دهد که پرده‌ی بکارت در واقع غشایی است که در برخی دختران از زمان تولد وجود ندارد. در موارد دیگر، نوع پرده می‌تواند چنان ضخیم باشد که حتا پس از مقاربت جنسی نیز پاره نشود و تنها با دخالت داکتر یا هنگام زایمان از بین برود.

او در گفت‌وگو با روزنامه اطلاعات روز می‌گوید: «پرده‌ی بکارت انواع مختلفی دارد. در علم طب، پنج نوع شناخته‌شده‌ی پرده‌ی بکارت داریم: پرده‌ی دو سوراخی، پرده‌ی غربالی، پرده‌ی مسدود، پرده‌ی دوتکه و پرده‌ی ارتجاعی. نوع ارتجاعی حتا پس از رابطه‌ی جنسی نیز ممکن است به حالت اولیه‌ی خود بازگردد و به همین دلیل در معاینه، بخشی از پرده همچنان باقی مانده دیده می‌شود.»

او تأکید می‌کند که برخی از این پرده‌ها هنگام رابطه‌ی جنسی خون‌ریزی نمی‌کنند و همین مسأله در جوامع سنتی می‌تواند منجر به بروز مشکلات جدی شود.

این متخصص خاطره‌ای از یکی از مراجعانش را چنین بیان می‌کند: «چند ماه پیش، یک زوج جوان به معاینه‌خانه‌ی من مراجعه کرد. زن جوان به‌شدت گریه می‌کرد و شوهرش با عصبانیت فریاد می‌زد که همسرش خیانت کرده است و باید کشته شود. پس از معاینه، مشخص شد که زن اولین رابطه‌ی جنسی خود را با همین مرد داشته و باکره است. با این‌حال، شوهر متقاعد نمی‌شد و از من خواست تا مدرک کتبی ارائه کنم. چون آزمایش بکارت در کشور ما ممنوع است، آنان را به دادگاه و شفاخانه‌ی دولتی ارجاع دادم.»

او می‌افزاید که تنها در ماه گذشته، نُه دختر برای معاینه‌ی بکارت به او مراجعه کرده‌اند. این معاینات صرفا با رضایت دختران یا خانواده‌های‌شان انجام می‌شود تا از فجایع بزرگ‌تر جلوگیری شود.

او معتقد است که نبود آگاهی کافی درباره‌ی پرده‌ی بکارت، عامل اصلی مشکلاتی نظیر خشونت، طلاق و حتا قتل است. او می‌گوید: «بسیاری از خانواده‌ها بدون آگاهی علمی، دختران را قربانی باورهای سنتی می‌کنند. خانواده‌ها باید پیش از ازدواج، بدون ترس و خجالت، دختران خود را به داکتر ببرند تا از چنین فجایعی جلوگیری شود.»

 آزمایش غیرقانونی پرده‌ی بکارت از سوی طالبان

در دوران حاکمیت مجدد طالبان در افغانستان، موضوع آزمایش پرده‌ی بکارت به‌طور غیرقانونی و بدون حکم دادگاه به یک روال معمول تبدیل شده است. مسئولان استخبارات، پولیس و امر به معروف طالبان در ولایت تخار، بدون هیچ‌گونه مجوز قانونی، به‌صورت خودسرانه و تحت فشار، اقدام به انجام این آزمایش‌ها بر روی زنان و دختران بازداشتی می‌کنند.

یافته‌های روزنامه اطلاعات روز نشان می‌دهد که مقام‌های طالبان در تخار دختران و زنان را که به اتهام‌های مختلف بازداشت کرده‌اند، وادار به انجام آزمایش بکارت می‌کنند. یکی از منابع معتبر در بخش طب عدلی شفاخانه‌ی دولتی تخار در این‌باره به این روزنامه گفت: «طالبان هر قضیه‌ی اخلاقی و تجاوز جنسی را برای بررسی به بخش طب عدلی می‌آورند و با تهدید از کارمندان این بخش خواسته می‌شود تا این آزمایش‌ها را انجام دهند. از زمانی که امارت اسلامی به قدرت رسیده، تمامی موارد بدون حکم محکمه به ما ارجاع می‌شود و ما مجبور به اجراآت می‌شویم.»

این منبع افزوده است که در بسیاری از موارد، زنان و دخترانی که به اتهاماتی نظیر رابطه‌ی نامشروع یا فرار از خانه بازداشت می‌شوند، مجبور به انجام این آزمایش‌ها می‌گردند. این مقام‌ها همچنین به‌شدت با آنان برخورد می‌کنند، به‌ویژه درصورتی‌که این زنان از انجام آزمایش بکارت خودداری کنند.

او ادامه داد: «در حدود یک سالی که من در این‌جا کار می‌کنم، زنان و دختران زیادی که به اتهام ارتکاب جرایم مختلف، از جمله فروش مواد مخدر، رابطه‌ی نامشروع و فرار از منزل بازداشت شده‌اند، مورد آزمایش بکارت قرار گرفته‌اند.»

زینب، مشاور حقوقی در وزارت امور زنان در حکومت پیشین در صحبت با اطلاعات روز تأکید می‌کند که آزمایش‌های اجباری پرده‌ی بکارت نه تنها غیرضروری بل‌که پی‌آمدهای منفی و جبران‌ناپذیری برای زندگی دختران دارد. او می‌گوید: «معاینات اجباری بکارت که حالا توسط طالبان در تخار از زنان بازداشت‌شده گرفته می‌شود، و یا هرکسی دیگر که این کار را انجام دهد، در واقع یک رفتار غیرانسانی، ظالمانه و توهین‌آمیز است و باید از آن جلوگیری شود. طالبان هم نباید این کار را انجام دهند.»

این فعال حقوق زنان در ادامه تصریح می‌کند که استفاده از آزمایش پرده‌ی بکارت نه تنها براساس باورهای نادرست در جامعه شکل گرفته، بل‌که می‌تواند به مشکلات جدی و خطرناک برای دختران منجر شود؛ «پرده‌ی بکارت که در باورهای مردم ما خون‌ریزی در شب عروسی را به‌عنوان نشانه‌ی باکره بودن و پاکی دختر می‌داند، کاملا غلط است. این تصور که خون‌ریزی در شب عروسی دلیل بر پاک بودن دختر است، نه تنها علمی نیست بل‌که به‌شدت به حقوق انسانی دختران آسیب می‌زند.»

او افزود که داشتن پرده‌ی بکارت در جامعه‌ی افغانستان به‌عنوان یک ارزش حیاتی برای دختران شناخته می‌شود و این مسأله می‌تواند بر زندگی آنان تأثیرات مخربی بگذارد؛ «داشتن پرده‌ی بکارت در جامعه‌ی ما با وجود اهمیت فراوانی که برای دختران دارد، اما اگر نتیجه‌ی معاینات منفی باشد، برخی از دختران ممکن است کشته شوند، طلاق داده شوند یا تا آخر عمرشان در خانه بمانند و در میان مردم با دید حقارت به آنان نگریسته شود.»

زینب تأکید می‌کند که این فشارهای اجتماعی نه تنها به دختران آسیب روانی وارد می‌کند، بل‌که می‌تواند آینده‌ی‌شان را نابود کند؛ «این فشارها باعث می‌شود که بسیاری از دختران در برابر این شرایط شکننده و سخت از خود هیچ حمایتی احساس نکنند و در نتیجه، زندگی‌شان به خطر بیفتد.»

در نهایت، روایت‌های حسنا و مریم، که هرکدام به نحوی با آزمایش‌های ناعادلانه‌ی پرده‌ی بکارت و تبعات ناشی از آن مواجه شدند، نمونه‌هایی از چالش‌های بزرگ زنان افغانستان در مواجهه با فشارهای اجتماعی و فرهنگی هستند. حسنا به‌دلیل اتهامی که به او زده شد، جان خود را از دست داد و نادیه، با وجود این‌که پرده‌ی بکارتش سالم بود، از سوی خانواده‌اش طرد شد و زندگی‌اش تحت تأثیر تبعیض و تحقیر قرار گرفت.

مدافعان حقوق زن معتقد هستند که این تجربیات تلخ نشان‌دهنده‌ی پیچیدگی‌های فرهنگی و اجتماعی است که بر زندگی زنان تأثیر می‌گذارد و نیاز به اصلاحات اساسی در نگرش‌ها و سیستم‌های قانونی برای حفظ حقوق انسانی زنان در افغانستان دارد.

یادداشت: نام‌های مصاحبه‌شوندگان مستعار است.