Photo: AhmadElhan

حکومت اقتصادمحورِ ضدآموزش؟

یادداشت روز

مقامات طالبان هر وقت که می‌خواهند به جهان اطمینان بدهند که حکومت‌شان خطری برای هیچ‌کس نیست، حکومت خود را «اقتصادمحور» می‌خوانند. منظورشان این است که این حکومت بهبود وضعیت اقتصادی مردم افغانستان را از اولویت‌های خود تعریف کرده و نه مثلا صدور تروریسم یا ایدئولوژی اسلام رادیکال را. پرسش این است که این ادعا، یعنی اقتصادمحور بودن سیاست‌های طالبان، تا کجا واقعیت دارد.

یکی از محک‌های آزمایش این ادعا در برابر واقعیت این است که ببینیم طالبان به آموزش چه‌قدر بها می‌دهند. موضع‌گیری یک حکومت در مورد آموزش عمومی و نوع نگاه آن به علم از این جهت محک خوبی در این زمینه است که در این روزگار دیگر کشوری نمانده است که رهبران آن رابطه‌ی آموزش و اقتصاد را ندانند. به بیانی دیگر، اگر شما در همین عصر به کسی بگویید که می‌خواهید آموزش عمومی نداشته باشید اما اقتصاد ملی قوی داشته باشید، واکنشی جز ریشخند دریافت نخواهید کرد. علت این واکنش روشن است: رشد اقتصادی یک مملکت بدون رشد آموزش آن توهم محض است.

طالبان از زمانی که به قدرت رسیده‌اند، پیوسته بر شاخه و تنه و ریشه‌ی آموزش در افغانستان تبر زده‌اند. بارزترین و مشهورترین جلوه‌ی این آموزش‌زدایی را می‌توان در منع تحصیل برای زنان و دختران دید. این ممنوعیت اخیرا به حوزه‌ی علوم طبی هم رسید. اما کارنامه‌ی طالبان فقط به همین مورد محدود نمی‌ماند. بر اساس گزارش‌های متواتر رسانه‌ها، طالبان در این سه سال و چهار ماهی که حاکم بوده‌اند، نصاب تعلیمی موسسات تحصیلی را نیز عمیقا تغییر داده‌اند. این تغییر برای بهسازی نظام آموزش نبوده، بلکه به هدف حذف مضامین علمی از برنامه‌های تحصیلی بوده است. در موارد متعددی، طالبان مضامین علمی و مرتبط با دانش کامپیوتر را حذف کرده و به جای آن‌ها مضمون ثقافت اسلامی گذاشته‌اند. در موارد دیگر، نقش و اهمیت مضامین را جابجا کرده‌اند. به این معنا که تمرکز اصلی خود را بر مضامینی چون ثقافت اسلامی گذاشته‌اند و کوشیده‌اند مضامین علمی را به حاشیه برانند یا انگیزه‌ی محصل در دنبال کردن آن مضامین را کاهش بدهند. باری، یکی از وزرای طالبان گفته بود که در پذیرش دانشجو در دانشگاه‌های کشور معیار باید تعداد ماین‌هایی باشد که “محصل” در دوره‌ی جهاد با امریکا و ناتو منفجر کرده است.

اگر جمعیت فعلی افغانستان را چهل میلیون نفر بدانیم (در این مورد واقعا اهمیتی ندارد که سی میلیون است یا چهل میلیون)، نصف این جمعیت زنان هستند. طالبان همین نصف جمعیت را از هم عرصه‌ی آموزش حذف کرده‌اند، هم از عرصه‌ی کار و تولید. معنای چنین کاری این است: حکومت اقتصادمحور طالبان، چون اولویتش بهبود اقتصاد است، نیروی کار و تولید و خلاقیت بیست میلیون شهروند افغانستان را تعطیل کرده است. این حکومت اقتصاد محور، چون می‌خواهد کشور را از فقر و عقب‌ماندگی اقتصادی نجات بدهد، از زمان روی کار آمدن خود در حدود هفده هزار مدرسه‌ و مرکز دینی ایجاد کرده است. تمام گزارش‌ها از درون این مدارس نشان می‌دهند که آنچه در این مدارس آموزش داده می‌شوند، هیچ ربطی به توسعه‌ی اقتصادی و علمی کشور ندارند. محتوای درس‌ها در این مدارس در بهترین حالت القای مجموعه‌ای از نقلیات است که نه فقط سبب رشد فکری و علمی شاگردان نمی‌شود که آنان را برای همیشه در چنبره‌ی یک مشت باور جزمی ضدتوسعه و ضدپیشرفت محبوس می‌سازد.

هیچ حکومتی نمی‌تواند (حتا اگر متوهمانه بخواهد) اقتصاد کشوری را از طریق تعطیل کردن نیروی فکری، کاری و تولیدی نصف جمعیت آن کشور توسعه بدهد؛ هیچ حکومتی نمی‌تواند ریاضی و کامپیوتر و علوم دقیقه را از نصاب تعلیمی حذف کند و انتظار داشته باشد که مملکت بدون این دانش‌ها به سوی رشد اقتصادی برود؛ هیچ حکومتی نمی‌تواند آزادی‌های مدنی، امنیت روانی و فضای باز تعاملات فکری را در میان شهروندان از بین ببرد و در عین حال انتظار داشته باشد که اقتصاد مملکت شکوفا شود؛ هیچ حکومتی نمی‌تواند با تلقینات ایدئولوژیک، جزم‌اندیشی مذهبی و دامن زدن به تعصبات اعتقادی به رشد اقتصادی یک مملکت کمک کند؛ هیچ حکومتی نمی‌تواند کشوری را در قرن بیست و یکم به سوی زندگی چهارده قرن پیش حرکت بدهد و از این حرکت روبه‌عقب انتظار داشته باشد که آن کشور به طرف توسعه‌ی اقتصادی جهش کند.