آیا شکاف‌های درونی طالبان عمیق‌تر شده‌اند؟

عباس استانکزی، معاون سیاسی وزارت خارجه‌ی طالبان، در سخنرانی خود در ولایت خوست از حکومت این گروه به صراحت انتقاد کرده و گفته است که در حاکمیت طالبان تمام حقوق زنان تلف شده‌اند. او در این سخنرانی گفته است:

«تمام حقوق شان (زنان) تلف شده است؛ میراث نیست، حق انتخاب شوهر ندارند، به بد داده می‌شوند، اجازه‌ی آموزش نمی‌دهیم، اجازه‌ی رفتن به مسجد نمی‌دهیم، دروازه‌های دانشگاه‌ها بسته است، به مدارس [دینی] هم اجازه نمی‌دهیم…»

به نظر می‌رسد که اختلاف درونی طالبان به تدریج بر یک گسل مشخص به سطح می‌آید. این گسل دیدگاه‌های موجود در مورد قدرت پشتون‌ها در افغانستان را به دو نیمه‌ی واضح تقسیم می‌کند. در یک سوی این خط گسل کسانی جمع می‌شوند که برای حفظ قدرت قومی پشتون‌ها تعامل با جهان را یک اصل اساسی می‌دانند. در سوی دیگر این گسل، افرادی هستند که فکر می‌کنند پشتون‌ها اگر بخواهند قدرت یگانه‌ی افغانستان باشند، این قدرت را تنها با ایدئولوژی افراطی مذهبی در قالب طالبانیسم رادیکال می‌توانند حفظ کنند. به عبارت دیگر، در یک طرف این نگرانی وجود دارد که اگر پشتون‌ها نتوانند با جهان امروزی و جامعه‌ی جهانی وارد مناسبات معقول و مدرن شوند، این قدرتی که به زور طالبان به دست آورده‌اند از کف‌شان خواهد لغزید. در طرف دوم، باور این است که پشتون‌ها فقط با فشار نظامی یک لشکر فدایی (یعنی قدرت قهریه‌ی سربازان مطیع این گروه) می‌توانند هم بیرونیان را از تجاوز بر خاک افغانستان باز دارند و هم گروه‌های اجتماعی ناراضی دیگر را سرکوب کنند.

عباس استانکزی یک چهره‌ی باتجربه‌ی سیاسی است و به گروه اول تعلق دارد. یعنی او در ممنوعیت حق تحصیل و کار زنان هیچ سودی برای تحکیم و توسعه‌ی قدرت پشتون‌ها نمی‌بیند. در حالی که می‌بیند که بخش اعظم کشورهای جهان بر سر همین قصه با طالبان مشکل دارند. برای عباس استانکزی -والبته برای کسانی که همراه و هم‌فکر اویند- هیچ ضرورتی نیست که حکومت طالبان به خاطر پافشاری بر این موضع ضدانسانی و عقب‌گرا چانس‌ طالبان برای وارد شدن در مناسبات نرمال بین‌المللی را برباد دهد.

اما ملا هبت‌الله از گروه دوم است. او فکر می‌کند که تنها یک نیروی فدایی خشن و آماده برای مردن است که می‌تواند انحصار قدرت در دست پشتون‌ها را تضمین کند. ملا هبت‌الله فکر می‌کند که کمترین سستی در اجرای شریعت (به خوانش او) باعث ریزش نیرو در میان پیروان مذهبی-قومی او خواهد شد و دیگر کسی نخواهد توانست این نیرو را دو باره گرد هم آورد. برای همین، هر روز که می‌گذرد او بر غلظت فرمان‌های سختگیرانه‌ی خود می‌افزاید و با صراحت بیشتری تاکید می‌کند که کسی در برابر فرمان‌های او گردن‌کشی نکند.

افراد گروه اول، یعنی کسانی چون استانکزی، فکر می‌کنند که اگر مدارا با زنان بتواند دروازه‌های جامعه‌ی جهانی را به روی طالبان باز کند، چرا باید حکومت این گروه چنین فرصت طلایی سیاسی برای تحکیم قدرت قومی پشتون‌ها را از دست بدهد. افراد گروه دوم، یعنی کسانی چون ملا هبت‌الله، عبور از ایدئولوژی مدرسه و رادیکالیسم کور مذهبی را برای پشتون‌ها مثل زهری کشنده می‌دانند. به نظر آنان، اگر نزاع داخلی افغانستان در میدان رقابت آزاد گروه‌ها و افکار اجتماعی گوناگون به فیصله گذاشته شود، پشتون‌ها در این رقابت عقب خواهند ماند و تمام قدرت موجود خود را از دست خواهند داد.

استانکزی از هبت‌الله نمی‌ترسد؟

هنوز به درستی روشن نیست که کدام یک از دو دیدگاه بالا در ماه‌های پیش رو قدرت بیشتری خواهد یافت. اما آنچه کم‌کم روشن می‌شود این است که ملا هبت‌الله در میان طالبان آن هیبت و اقتداری را ندارد که دیگران، در بیرون از این گروه، برای او تصور می‌کنند. به بیانی دیگر، از روی انتقادهایی که از رهبر طالبان می‌شود پیداست که او کمتر از آن چه تا حالا تصور می‌شد، در مناسبات درونی فراکسیون‌های مختلف طالبان از احترام و اقتدار برخوردار است. به همین خاطر، کسانی چون استانکزی یا سراج حقانی چندان واهمه‌ای ندارند که از او با صراحت انتقاد کنند و به یاد او بدهند که موقعیت فعلی خود به عنوان رهبر را مدیون سازش‌های درونی چهره‌های مهم این گروه هست. چندی پیش، همین عباس استانکزی تاکید کرد که اطاعت از دستورهای امیرالمومنین واجب است. اما به نظر می‌آید که تلاش ملا هبت‌الله برای انحصار مطلق قدرت در دفتر خود دیگر چندان شتاب و وزنی یافته است که چهره‌های دیگر بانفوذ در هیئت کلان رهبری طالبان را نگران کرده است. صراحت استانکزی در انتقاد از ملا هبت‌الله و حکومت طالبان (که رفته-رفته معادل فرمان‌های ملا هبت‌الله می‌شود)، سطح جدیدی از تنش درونی طالبان را باز می‌تاباند. او می‌گوید که حکومت طالبان (یعنی امیرالمومنین) کل حقوق زنان را تلف کرده است و امیرالمومنین اصرار دارد که هیچ کس حق ندارد در فرمان‌های او چون‌وچرا کند. در این تقابل نشانه‌هایی دیده می‌شود از این که یک گروه در درون طالبان خود را برای کنار گذاشتن ملا هبت‌الله آماده می‌سازد.