ذکی دریابی
بحث انتخاب کردن و انتخاب شدن، گفتوگو و مبنای تحلیل اکثریت قاطع گفتوگوها، نشستها و حتا سخن هرکوچه و هرشهروند تا روز انتخابات و چندروز پس از انتخابات است. مردم افغانستان با دو تجربهی انتخابات ریاست جمهوری و در آستانهی سومین تجربه، کمتر از سایر کشورها درگیر این بحث نیست. ماهها سیاستمداران، رسانهها، شهروندان و نهادهای سیاسی بر گفتوگوهایی تکیه کردهاند که همه را وادار به یافتن پاسخ و دریافت اطلاعات برای این پرسش کرده است که «کهها نامزد انتخابات میشوند، کهها نامزداند و کهها برنده و کهها بازنده؟»
در میان این گفتوگوهای طولانی و مستمر، عمر داوودزی، سفیر پیشین افغانستان در پاکستان و سرپرست وزارت داخله، بیش از همه و پیشتر از هرشخص دیگر، محور زمزمه و گفتوگوهای مربوط به انتخابات ریاست جمهوری بود. اکثریت شهروندانی که تمایل به تعقیب بحثها و اطلاعات مربوط به انتخابات و نامزدان انتخابات داشت، تصور میکردند که عمر داوودزی یکی ازکاندیدان انتخابات ریاست جمهوری بعدی است. این موضوع هرچند که رسماً توسط داوودزی به صورت صریح اعلام نشد. اما اکثریت میدانستند که چنین طرحی از سوی عمر داوودزی درجریان است و تصمیم او از حرکات و کنش و واکنشهای هواداران و نزدیکان او، به صورت کاملاً آشکار مشخص بود. هرچند که بگومگوی این موضوع ماهها قبل و قبل از هرشخص دیگر زمزمهی محافل و شبکههای اجتماعی بود؛ اما در این اواخر شماری از رسانهها حتا این موضوع را رسانهای کردند و هوادارن و نزدیکان عمر داوودزی بارها از شبکهها و رسانههای نزدیک به او از نامزدی احتمالی او خبردادند و این عبارت بارها در رسانهها چرخید و در شبکههای اجتماعی شریک شد. اما با وجود تصورات متناقض و احتمال قوی مبنی بر اعلام رسمی نامزدی او، یکباره خبری به رسانهها منتشر شد که برای تمامی شهروندان افغانستان غیرقابل باور و غیرمنتظره بود. عمر داوودزی ناگهان سرپرست و نامزد وزیر وزارت امور داخله شد و حالا رسماً به عنوان سرپرست مصروف فعالیتهای کاری دراین وزارت است. اما پرسش اصلی این است که چرا عمر داوودزی از نامزدی منصرف شد؟
عبارت «کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری» و بازی دوگانه
درمیان همهی زمزمهها و گفتوگوهایی که بر سر نامزدان انتخابات و نامزدی عمر داوودزی وجود داشت، نکتهی قابل توجه به کار بردن عبارت «کاندیدای احتمالی» درپیوند به نامزدی عمر داوودزی بود. هرچند که برای بسیاریها بحث روشن بود که عمر داوودزی کاندید میشود یا نه؟ یا چرا این عبارت در برنامههای نیمهرسمی انتخاباتی او به کار برده میشود؟ اما بدون شک این عبارت، ناشی ازیک زیرکی سیاسی و موضوعی بود که به سان یک شمشیر دولبه برای عمر داوودزی عمل میکرد. شمشیری که منجر شد هم دل یار نرنجد و هم لعل بع دست آرد. عبارت «کاندیدای احتمالی» جدا از این که به هیچوجه حق قضاوت مطلق در مورد نامزدی و عدم نامزدی داوودزی درانتخابات را به رسانهها و سیاسیون نمیداد، بازیای بود که هم دل هواداران را به دست میآورد و هم دل مخالفان را نمیرنجاند. این عبارت دست کم قدرت مانور و فرصت چانهزنی را برای داوودزی خلق کرده بود که هم با موافقان نامزد شدن و هوادارانش کار کند و امید بدهد و هم با مخالفان نامزدیاش گفتوگوکند و چانهزنی نماید. چیزی که ماهها هواداران و نزدیکان او را منتظر اعلام خبر نامزد شدنش گذاشت و جریانها و نهادها و حتا شخصیتهای مختلف را به خانهی او کشاند و همچنان ماهها محاسبات و موضعگیریهای جریانهای سیاسی و شخصیتهای قومی-سیاسی را در قبال او معطل گذاشت و محتاط کرد.
ازاین رو، انتخاب این عبارت «نامزد احتمالی انتخابات ریاست جمهوری آینده»، ستون فقرات سیاست داوودزی نسبت نامزدی و انصراف از نامزدی تلقی میشود. ستون فقراتی که میتوانست جثهی داوودزی را نحیف و باریک و درعین حال متروک کند و همچنان میتوانست این جثه را بزرگ و تازه و جوانتر نماید. انتخاب این عبارت و بهرهبرداری زیرکانه از آن با توجه به تصمیم نهایی او منجر به بزرگی این جثه شد و درسالهای آینده شادابی و جوانی داوودزی در مسایل سیاسی رونمایی خواهد شد.
انصراف برای بازگشت
سرانجام عمر داوودزی به وزارت امور داخله برگشت. برگشت ناشی ازانصراف یا انصراف برای بازگشت، تصمیم عقلانی عمر داوودزی با توجه به جو انتخابات و جبهات انتخابی بود. به کاربردن عبارت «نامزد احتمالی» برای داوودزی زمان زیادی را خلق کرد تا از یک طرف به صورت غیررسمی وارد تبلیغات انتخاباتی شود و از طرف دیگر از دل یک کار چندماهه، فرضها و احتمالات رییس جمهور شدن و نشدن را با محاسبات عملی و منطقی به حقیقتی برساند که نه هزینهی مالی و نه هزینهی سیاسی این کار را برای او افزایش بدهد. این کار چندماهه و تپیدن و دویدن در این مسیر، در نهایت منجر به انصراف داوودزی از داعیهای شد که مطمئناً درمحاسبات و سنجشهای شخصی داوودزی نیز آرمانگرایانه و غیرقابل عملی تلقی میشد. کردن و نکردن، گفتن و نگفتن در این چندماه و به کارگیری آن عبارت ظریف و دوگانه، همه و همه تاحدودی بستگی به این داشت که آیا رییس جمهور از نامزدی داوودزی حمایت خواهد کرد یا نه؟ داوودزی در این چندماه مطمئناً بزرگترین دغدغه و مسألهی ذهنیاش این بود که آیا میتواند قناعت و حمایت حامد کرزی را به دست بیاورد یا خیر؟
اطلاعات مؤثق نشان میدهند که عمر داوودزی با توجه به سابقهی کاری در نظام فعلی و در کنار حامد کرزی، یکی از نزدیکان رییس جمهور و شخص مورد اعتماد او بود. اما داوودزی هرگز نزدیکترین فرد به رییس جمهور نبود. آنگونه که تصور میشود، اسپنتا نزدیکترین فرد به رییس جمهور است، همانگونه تصور میشد که داوودزی نیز چنین است. اما این اطلاعات به هیچعنوان درست نبود. اگر قرار باشد نزدیکترین فرد به رییس جمهور را با این ویژگی که حامد کرزی بیش از همه به او اعتماد دارد و حرف او را جدی میگیرد، نام ببریم، کسی جز انجینر ابراهیم، معاون اول شورای امنیت ملی نیست. اما این بحث به این معنا هم نیست که عمر داوودزی به رییس جمهور نزدیک نبود. او یکی ازنزدیکان رییس جمهور و شخص مورد اعتماد رییس جمهور بود و برای داوودزی یکی از دلایل نامزدی و قویترین دلیل نیز بحث حمایت حامد کرزی از نامزدی او بود.
اما رفتن از ریاست دفتر و سفیر مقرر شدن در جنجالیترین همسایهی افغانستان، هرچند که با فرصتهای خوبی شروع شد؛ اما با پایان ناخوشایندی به پایان رسید. دلیل این پایان ناخوشایند، موفقیت یا عدم موفقیت کاری داوودزی نبود. دلیل این پایان نه چندان خوب برخواستن زمزمههای نامزدی داوودزی در زمان سکانداری سفارت افغانستان در پاکستان و حضور داوودزی در پاکستان بود. چیزی که برای رییس جمهور غیرمنتظره و ناهمگون بود. اما عدم پرخاش و افترا و تهمت دو طرف نسبت به همدیگر، نشان دهندهی یک نیاز دوجانبه و احتیاط دوجانبه بود. روابطی که توقع میرفت هرروز سردتر و خصمانهتر شوند، در نهایت به گونهای تداوم یافت که هنوز میتوان اعتماد گذشته میان دوطرف را در دل آن دید.
پس انصراف داوودزی از نامزدی برای انتخابات ناشی از یک دلیل بزرگ بود. این دلیل عدم حمایت کرزی از نامزدی عمر داوودزی، یا به عبارت دیگر، عدم موفقیت داوودزی در جلب حمایت حامد کرزی از نامزدیاش بود. داوودزی بدون حمایت کرزی نمیتوانست وارد دنیایی شود که نه پیام آن روشن بود و نه پیامد آن مشخص. اما انصراف از نامزدی دلایل دیگری نیز داشت. داوودزی تا آنجا به بحث نامزدیاش در انتخابات دامن زد که صفوف انتخابات و تیمهای انتخاباتی تاحدودی مشخص شد و جبههگیریها عینیتر و ملموستر. از دل این جبههگیریها و ائتلافها، جبهاتی بیرون شد که منجر به تضعیف اردوی کم سرباز داوودزی شد. خطوط و ائتلافهای انتخاباتی به مسیری رفتند که ادامهی بحث نامزدی میتوانست به ضرر داوودزی تمام شود. پس داوودزی تصمیم عقلانی برگشت به قدرت را گرفت. محاسبات داوودزی نشان میداد که ماندن برسر ادعایی که در این انتخابات برای او منجر به قدرت بیشتر یا حفظ قدرت فعلی نمیشود، میتواند سالها این ادعا و برنامه را در زندگی سیاسی او عقیم کند. پس بیدغدغه و ناگهانی برگشتی را انجام داد که منجر به قدرتمندتر شدن او شد و از طرف دیگر در سالهای آینده داعیهی او برای ریاست جمهوری و نامزدی را قویتر و فربهتر خواهد کرد.