نویسنده: محمدخالد صدیقی
مقدمه
تحولات افغانستان در دودههی اخیر همواره تحت تأثیر قدرتهای جهانی و منطقهای بوده است. یکی از مهمترین بازیگران در این زمینه، روسیه است که بهرغم جنگها و فشارهای بینالمللی، در دوران پس از سقوط حکومت جمهوری اسلامی افغانستان، به رویکردی جدید در قبال گروه طالبان دست زده است. این مقاله قصد دارد نقش روسیه در بازنویسی مشروعیت سیاسی طالبان را بررسی کند و تأثیرات آن را بر امنیت منطقهای و جهانی، روابط بینالملل، و حقوق بینالملل تحلیل کند.
در ابتدا باید تأکید کرد که از زمان تسلط مجدد طالبان بر افغانستان در ۲۰۲۱، بسیاری از کشورها، بهویژه کشورهای غربی نسبت به این گروه سیاستهای تحریمی و انزوا در پیش گرفتهاند. در این میان، روسیه بهعنوان یک قدرت بزرگ جهانی با رویکردی متفاوت وارد عرصهی سیاست افغانستان شده و سعی کرده است تا از طریق حمایتهای سیاسی و امنیتی، موقعیت طالبان را تثبیت کند.
۱. تحلیل سیاستهای روسیه در قبال طالبان
روسیه همواره در سیاستهای خارجی خود بر تقویت نفوذ در آسیای مرکزی تأکید داشته است. این منطقه از لحاظ استراتژیک برای روسیه اهمیت ویژهای دارد زیرا هممرز با جمهوریهای شوروی سابق بوده و بسیاری از منابع طبیعی و مسیرهای تجاری به این نواحی مرتبط است. از همینرو، حضور طالبان در افغانستان میتواند فرصتی برای روسیه باشد تا بهطور غیرمستقیم بر مسائل امنیتی و سیاسی این منطقه تأثیر بگذارد.
یکی از جنبههای برجسته در سیاست روسیه، تلاش برای ایجاد ارتباطات با طالبان از طریق دیپلماسی پنهانی و بهطور غیرمستقیم است. مسکو برای تقویت این روابط، بهبهانهی مبارزه با گروههای تروریستی دیگر، سعی کرده تا طالبان را بهعنوان نیرویی که میتوانند در مبارزه با تهدیدات امنیتی در مرزهای آسیای مرکزی به کار آیند، به نوعی مشروعیت دهد. در این زمینه، روابط روسیه با طالبان به یک سری نشستها و مذاکرات پشت پرده محدود نمیشود بلکه حمایتهای مالی، تسلیحاتی، و مشاورههای امنیتی نیز از سوی مسکو به طالبان ارائه شده است.
۲. چالشهای حقوقی در حمایت روسیه از طالبان
روسیه بهطور آشکار از مفاد تحریمهای سازمان ملل متحد و قطعنامههای شورای امنیت که طالبان را بهعنوان یک گروه تروریستی شناسایی کردهاند، سرپیچی کرده است. طبق کنوانسیونهای بینالمللی، هرگونه حمایت از گروههای تروریستی و مشروعیتبخشی به آنها، نهتنها ناقض اصول حقوق بینالملل است بلکه میتواند تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی به شمار آید.
در این میان، روسیه به بهانههای مختلف سعی کرده است تا سیاستهای خود را توجیه کند. بهعنوان مثال، روسیه ادعا میکند که طالبان میتوانند بهعنوان نیرویی برای مقابله با تهدیدات دیگر در منطقه، از جمله گروههای افراطی مانند داعش، مفید باشند. این تحلیل، اگرچه از منظر امنیتی ممکن است معقول به نظر برسد، اما از نظر حقوقی و سیاسی یک تناقض آشکار بهوجود میآورد. چرا که مشروعیتبخشی به گروهی که خود در گذشته نقش مؤثری در ترویج خشونت و نقض حقوق بشر ایفا کرده است، در تضاد با اصول حقوق بشر و حقوق بینالملل قرار دارد.
۳. پیآمدهای منطقهای و جهانی
حمایت روسیه از طالبان میتواند تبعات جدی برای امنیت منطقهای و جهانی بهدنبال داشته باشد. برای کشورهای آسیای مرکزی که از نظر جغرافیایی به افغانستان نزدیک هستند، تقویت طالبان میتواند موجب افزایش ناآرامیها و ایجاد تهدیدات امنیتی جدید شود. کشورهای مانند ازبیکستان، تاجیکستان و ترکمنستان که هممرز با افغانستان هستند، نگران اند که طالبان بهعنوان یک تهدید تروریستی، بهویژه برای مرزهایشان تبدیل شوند.
علاوه بر تهدیدات منطقهای، حمایت روسیه از طالبان همچنین بر روابط آن با غرب تأثیر منفی میگذارد. کشورهای غربی، بهویژه ایالات متحده و اتحادیه اروپا، که در سالهای اخیر در تلاش بودند تا افغانستان را به سمت دموکراسی و حکومت مستقل سوق دهند، نگران اند که این حمایت روسی بتواند روندهای جهانی مبارزه با تروریسم و همچنین ثبات در منطقه را به خطر بیندازد.
۴. تحلیل تطبیقی و همراستایی با حقوق بینالملل
حقوق بینالملل بهویژه در زمینهی مبارزه با تروریسم و حفظ صلح و امنیت جهانی، بر لزوم مجازات و تحریم گروههای تروریستی تأکید دارد. حمایت روسیه از طالبان، که خود یکی از گروههای شناختهشدهی تروریستی است، نهتنها مغایر با مفاد کنوانسیونهای بینالمللی است، بلکه باعث بیاعتباری بیشتر نظام بینالمللی حقوق بشر میشود. در این راستا، سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل متحد باید توجه بیشتری به اقدامات کشورهایی مانند روسیه داشته باشند و از تحریمهای قانونی و دیپلماتیک برای جلوگیری از مشروعیتبخشی به گروههای تروریستی استفاده کنند.
نتیجهگیری
حمایت روسیه از طالبان میتواند پیآمدهای جدی برای امنیت منطقهای و جهانی بهدنبال داشته باشد. این سیاست نهتنها در تضاد با اصول حقوق بینالملل است، بلکه میتواند باعث تضعیف قوانین بینالمللی در زمینهی مبارزه با تروریسم و امنیت جهانی شود. روسیه بهجای مشروعیت دادن به گروهی که تاریخچهای از نقض حقوق بشر و خشونت دارد، باید در جهت تقویت امنیت منطقهای و همکاریهای بینالمللی گام بردارد. نقش روسیه در بازنویسی مشروعیت سیاسی طالبان، نهتنها یک خطر برای مردم افغانستان بلکه تهدیدی برای صلح و ثبات جهانی است.
منابع:
- وزارت امور خارجهی جمهوری اسلامی افغانستان، (۲۰۲۱)، «سیاست خارجی افغانستان و چالشها در دوران پس از طالبان»، کابل: وزارت امور خارجه.
- سلیمانزاده، ح. (۲۰۲۰)، سیاستهای روسیه در افغانستان: تحولات پس از ۲۰۰۱، تهران: نشر فراز.
- احمدی، س. (۲۰۲۲)، جنگ سرد جدید و تأثیرات آن بر امنیت آسیای مرکزی، تهران: انتشارات پژوهش.
- حسنزاده، م. (۲۰۱۹)، «تحلیل روابط روسیه و طالبان: بررسی ابعاد سیاسی و امنیتی»، نشریه مطالعات سیاسی، سال دوازدهم، شماره ۵، ص. ۴۵-۶۷.
۱. International Crisis Group. (2022). Engagement with the Taliban: A New Era of Influence?. International Crisis Group.
۲. Smith, J. (2021). Russia and the Taliban: A Political Calculus. Journal of International Relations, Vol. 27, Issue 3, pp. 120-134.
۳. United Nations Security Council. (2022). UN Security Council Resolution on Taliban Sanctions. United Nations.
۴. Roberts, P. (2021). The Geopolitics of Afghanistan: Russian Interests in Central Asia. European Journal of International Relations, Vol. 28, Issue 2, pp. 56-78.