عارفه دستیار
در پاکستان، در گوشهوکنار کارخانهها، کارگاهها و حومههای شهر زنانی مشغول کار هستند که کسی صدای آنان را نمیشنود؛ زنان مهاجری که با وجود تمام سختیها، برای زنده ماندن همچنان تلاش میکنند و ستون خاموش اقتصاد محلی هستند. این زنان که پس از به قدرت رسیدن مجدد طالبان به امید یافتن نان، امنیت و آیندهی بهتر از مرزها گذشتهاند، و داروندارشان را روی شانههایشان گذاشته و به کشور همسایه پناه آوردهاند، حالا اینجا، در بازار کار با دیوارهای بلند تبعیض، بیحقوقی و استثمار روبهرو شدهاند.
براساس گزارشهای اخیر سازمانهای حقوق بشری، زنان مهاجر افغانستانی در پاکستان، عمدتا در بخشهای غیررسمی مانند خیاطی، خدمات خانگی، قالیبافی و کارگاههای تولیدی مشغول کار هستند. دستمزد آنان پایینتر از حداقل قانونی است، ساعتهای طولانی کار میکنند و از بیمه یا هرگونه تضمین حقوقی دیگر محروم اند. بسیاری از این زنان -حتا با درآمد اندک شان- قادر به تأمین ضروریترین نیازهای خود و خانوادهیشان نیستند.
مهاجران تحصیلکرده
زحل زن ۳۵ سالهای است که با دختر خردسال و پدر سالخوردهاش در پاکستان زندگی میکند. او پس از تسلط مجدد طالبان بر افغانستان، بهدلیل سابقهی کاریاش با نهادهای خارجی و ترس از انتقام، ناچار به فرار شده و اکنون سه سال است که در پاکستان بهسر میبرد.
او میگوید: «بهدلیل اینکه خودم نانآور خانه هستم و دخترم خردسال و پدرم کهنسال است و نمیتواند کار کند، برای رفع ضروریات زندگی سخت احتیاج به کار داشتم. اما با وجود تلاشهای بسیاری که انجام دادم، موفق نشدم کار پیدا کنم. به مکاتب، شرکتهای تجارتی و هر کجایی که ممکن بود برای کار مراجعه کردم. با وجود اینکه مدرک کارشناسی ارشد از رشتهی کامپیوترساینس و ویزای قانونی برای اقامت در اینجا دارم، اما آنها بهبهانهها و دلایلی مانند مهاجر بودن و زن بودنم به من کمترین مقدار ممکن معاش را در بدل بیشترین ساعات کاری پیشنهاد میکردند که من نمیتوانستم با آن شرایط توافق کنم.»
زحل مدتی میشود )پس از بارها رد شدن و تجربهی مکرر نومیدی( در یک شرکت چینی آغاز به کار نموده است.
براساس گزارشی از بخش فارسی بیبیسی (به نقل از کمیساری عالی سازمان ملل)، بیش از ۳.۵ میلیون شهروند افغانستان در پاکستان زندگی میکنند؛ از جمله حدود «۷۰۰ هزار» نفری که پس از قدرتگیری طالبان در سال ۲۰۲۱ وارد این کشور شدند. سازمان ملل تخمین میزند که نیمی از این جمعیت فاقد مدارک رسمی هستند و اعتبار مدارک برخی دیگر نیز منقضا شده است.
در گزارشهایی که از سوی دفتر نمایندگی سازمان ملل به نشر رسیده، به درصدی یا تعداد زنان و خصوصا زنان کارگر ساکن در پاکستان اشاره نشده است.
رویا (نام مستعار)، یک فعال حوزه مهاجرت میگوید که زنان کارگر مهاجر افغانستان پس از تسلط طالبان بر افغانستان، به اجبار کشور را ترک کردهاند. بهگفتهی رویا، آنان در پاکستان بهطور کلی با چالشهای زیر روبهرو هستند:
مشاغل غیررسمی و شرایط کاری نامناسب
بیشتر این زنان در اقتصاد غیررسمی مشغول به کار هستند؛ کار در خانه، خیاطی، دستفروشی و مراکز تماس با دوازده ساعت کاری و دستمزد بسیار پایین (۲۵ تا ۳۰ هزار کلدار) از جملهی این مشاغل اند. بسیاری از این شرکتها فعالیت غیرقانونی دارند و وقت کاری در این مراکز شبانه است. زنان در این مراکز امنیت شغلی و پرداخت حقوق منظم ندارند و این مسأله، وضعیت اقتصادی آنان را پیچیدهتر میکند.
او همچنان میگوید فرقی ندارد که این زنان سالها در پاکستان زندگی کرده باشند و دارای کارت پیاوآر باشند یا همین دیروز وارد این کشور شده باشند؛ در هر دو حالت یک سرنوشت در انتظار آنان است.
عدم دسترسی به بیمه و خدمات حمایتی
زنان افغانستانی بهدلیل موقعیت قانونی و اجتماعی نامناسب خود، از دسترسی به بیمههای اجتماعی، حمایتهای بهداشتی، و حقوق قانونی محروم هستند. این محدودیتها آنان را در برابر بیماریها، تصادفات و سایر مشکلات زندگی آسیبپذیرتر میکند.
تبعیض جنسیتی و ملیتی
در محیطهای کاری و اجتماعی، تبعیض شدید جنسیتی و ملیتی علیه زنان افغانستانی وجود دارد. کارفرمایان و همکاران آنان از نداشتن اسناد قانونی برای اقامت و زن بودن آنان سوءاستفاده میکنند و بسیاری از آنان، بهویژه در مشاغل خدماتی و کارهای خانگی، با نگرشهای منفی نسبت به هویت قومی و ملی خود روبهرو هستند که به تبعیض و آزارواذیت منجر میشود.
محرومیت از حمایت حقوقی در مواقع خشونت
از آنجا که بسیاری از زنان افغانستانی در مشاغل غیررسمی مشغول به کار هستند، در مواقع خشونت یا آزارواذیت در محیط کار یا در خانههای کارفرمایان، امکان شکایت و درخواست کمک برای آنان وجود ندارد. آنان از دسترسی به مکانهای امن و خدمات حمایتی برای مقابله با خشونتها و مشکلات کاری خود محروم هستند.
محمد (نام مستعار)، یکی از بازدیدکنندگان محل زندگی زنان و اطفال کارگر در شهر پشاور میگوید: «در کمپهای پناهجویان اطراف پشاور، بسیاری از زنان مهاجر زیر چادر و در خیابانها زندگی میکنند. کار آنان تکدیگری، دستفروشی یا مشاغل بیثبات و بدون درآمد ثابت است. سوءاستفادهی جنسی و کاری از این زنان امری شایع است، زیرا هیچ نهادی از آنان حمایت نمیکند و حتا مراجعه به پولیس، آنان را در معرض بازداشت یا اخراج قرار میدهد.»
این محدودیتها باعث افزایش میزان ازدواج اجباری و افسردگی در بین خانوادهها شده است.
نهادهای بینالمللی؛ تلاش یا تبلیغ؟
سازمان ملل و نهادهای همکار آن، گزارشهای متعددی را در مورد توانمندسازی خانوادهها و زنان مهاجر افغانستان ساکن در پاکستان منتشر کرده است.
در گزارش-فراخوانی بهتاریخ هفدهم نوامبر سال ۲۰۲۳، سازمان یواناچسیآر با عنوان «برای کمک معیشتی به خانوادههای مهاجر افغان مشارکت کنید» آمده است که بیش از سه هزار خانوادهی افغانستانی در کمپهای نوشهره، کویته و اسلامآباد از کمکهایی معیشتی بهرهمند شدهاند.
در گزارش ذکر شده است که پیپیایاف یا صندوق کاهش فقر پاکستان و کمیساری عالی سازمان ملل دستبهدست هم دادهاند تا داراییهای معیشتی مولد را برای خانوادههای مهاجر افغانستانی در پاکستان فراهم کنند. این برنامه که اکنون در مرحلهی چهارم خود قرار دارد، متعهد به توانمندسازی بیش از سه هزار خانوادهی مهاجر افغانستانی ساکن در شش کمپ پناهجویان در ولسوالیهای نوشهره، کویته، پیشین و اسلامآباد است.
در ختم این گزارش همچنان آمده است که این مشارکت بین پیپیایاف و کمیساری عالی سازمان ملل در امور پناهندگان تعهد جمعی به توانمندسازی پناهندگان افغانستانی در پاکستان، تجهیز آنان به مهارتها و منابع لازم برای ایجاد معیشت پایدار و داشتن زندگی شرافتمندانه را نشان میدهد.
در گزارشی دیگر، از ایجاد «فضاهای امن» برای زنان قربانی خشونت در بلوچستان یاد شده است که به بهبود سلامت روان و جسم آنان کمک میکند. این پروژهها با حمایت مالی دولت امریکا و صندوق جمعیت ملل متحد اجرا میشوند.
در شروع گزارش چنین آمده است: در قلب بلوچستان، فضایی از حمایت و مراقبت برای زنانی مانند شریفه، ۲۶ ساله و مادر دو فرزند، وجود دارد که زندگیاش پس از فرار از کشور خود، افغانستان، با خشونت و ناامیدی مواجه شد.
در ختم آن گزارش همچنان آمده است که داستان شریفه یادآور تأثیر دگرگونکنندهی ابتکاراتی است که توسط دولت ایالات متحده از طریق پیآرام یا دفتر جمعیت، پناهندگان و مهاجرت حمایت میشود. صندوق جمعیت ملل با فراهم کردن راه نجات برای زنانی که در مضیقه هستند، نهتنها به بهبود جسمانی آنان کمک میکند، بلکه به بازگرداندن حیثیت و عزت نفس آنان نیز کمک میکند.
اما آیا این اقدامات، چنان که تبلیغ میشوند، جامع و موُثر بودهاند؟
روایتهای متناقض از میدان واقعی
زنان کارگر و مهاجر افغانستانی که در بازار کار هستند، روایتهای کاملا متفاوتی ارائه میکنند. آنان از کارکرد نهادهای حقوق بشری و سازمان ملل ابراز نارضایتی میکنند و میگویند که برخورد این نهادها با مهاجران دوگانه و سلیقهای است.
آنان به این باور هستند که این نهادها با وجود دریافت بودجههای هنگفت از کشورهای عضو در سازمان ملل متحد برای ارائهی خدمات به افراد آسیبپذیر، کار قابل توجهی برای بهبود وضعیت مهاجران و مخصوصا زنان انجام ندادهاند و این پولها حیفومیل میشود.
ندا (نام مستعار)، زن مهاجر و آرایشگر افغانستانی میگوید: «در افغانستان وکیل مدافع و مدیر فروشگاه بودم. بعد از اینکه مجبور شدم از افغانستان فرار کنم، در پاکستان بارها به دفترهای سازمان ملل و نهادهای همکار با آن مراجعه کرده و درخواست کردم تا با من همکاری کنند که بتوانم یک شغل با درآمد پایدار راهاندازی کنم، اما هربار با بیتوجهی و پاسخ رد از سوی این دفترها روبهرو شدم و این شرایط بسیار دشوار و ناامیدکننده بود.»
در حال حاضر ندا آرایشگری دارد. او میافزاید: «من وقتی شروع به کار کردم از محیط ناشناختهی کاری در یک کشور بیگانه خیلی هراس داشتم و این هراس هنوز هم هست؛ چون حتا پولیسهای پاکستان به بهانههای مختلفی مانند نداشتن جواز کار و مدارک قانونی اقامت از من پول اخاذی میکنند و هر روز در محل کارم با استرس روبهرو هستم. اما مجبورم این شرایط را بپذیرم، چون هیچ نهادی در اینجا وجود ندارد تا برای دادخواهی به آن مراجعه کنم.»
او ادامه میدهد که دو عضو خانوادهاش در زندان طالبان هستند، خودش خواهر و دخترش را بهطور پنهانی به مکتب میفرستد. ندا از آینده چنین تصوری دارد: «نمیدانم در آینده چه پیش میآید اما هیچ روزنهای برای داشتن یک زندگی عادی برای خودم نمیبینم. امید به خدا دارم، شاید راهی را بهروی زنان باز کند تا بتوانیم صدای مان را به گوش ممالک اسلامی و دیگر کشورها برسانیم و بگوییم که ما زنان افغانستان هم حق زندگی کردن و انسان بودن را داریم.»
رویا، فعال عرصهی مهاجرت میگوید که زنان افغانستانی در پاکستان، قربانیان دوگانهی جنگ و تبعیض هستند. در بازار کار برای آنان فرصت نیست، بلکه دامنهی دیگر از خشونت و بیعدالتی است. تلاشهای نهادهای بینالمللی پراکنده بوده است و شکاف میان نیازها و خدمات ارائهشده بسیار عمیق است. به نظر او، ایجاد سیستم شفاف و مستقل نظارت بر شرایط کاری مهاجران، بهویژه زنان در بازار کار پاکستان، توسعهی برنامههای آموزشی و مهارتی برای زنان مهاجر، با تضمین اشتغال پایدار پس از آموزش، افزایش ظرفیت نهادهای خدمات حقوقی و روانی با همکاری سازمان ملل (برای حمایت از قربانیان خشونت و تبعیض) و وادار ساختن دولت پاکستان به تدوین و اعمال سیاستهای کار فراگیر با الزام به رعایت حقوق مهاجران فاقد مدرک قانونی راهکارهایی است که برای بهبود وضعیت مهاجران، مخصوصا زنان مهاجر و کارگر باید روی دست گرفته شود.