آیا پاکستان بی‌ثباتی بیشتری را تحویل افغانستان خواهد داد؟

منبع: Eurasia Review

نویسنده: انیتا اندرسینگ

برگردان: حمید مهدوی

سکوت چین در رابطه به درخواست هند از اقدام‌های سازمان ملل متحد در برابر گروه‌های بنیادگرای مستقر در پاکستان بلافاصله پس با انتقاد رییس جمهور غنی در باره‌ی ناکامی پاکستان در تلاش بیشتر برای مهار طالبان واقع شد.

این امر هم‌چنان پس از چندین بار ناکامی آخرین تلاش‌ها واقع شد که از خزان گذشته بدین‌سو با حمایت چین برای آوردن طالبان به میز مذاکره راه‌اندازی شده بودند. چین بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار خارجی در افغانستان است و امیدواری‌هایی وجود داشت که ضرورت چین به امنیت اقتصادی این کشور را ترغیب خواهد کرد تا پاکستان را متقاعد سازد آموزش بنیادگرایان و فرستادن آن‌ها در امتداد خط دیورند برای بی‌ثبات ساختن افغانستان را متوقف سازد.

رییس جمهور غنی از زمانی که در ماه سپتامبر سال گذشته رییس جمهور شده است، به امید تأمین صلح در کشورش تلاش کرده دوستی پاکستان را به دست بیاورد. اما او هرگز خوش‌بینِ نابینا نبود. این گفته‌ی او که «امیدواریم پاکستان به وعده‌هایش عمل کند» هنگامی که او درماه آپریل سال گذشته در دهلی جدید بود، بیانیه‌ی محتاطانه‌ی او بود. به نظر می‌رسد که این امیدواری نقش برآب شده باشد.

غنی که مشتاق تأمین ثبات در کشورش و قراردادن آن در مسیر پیشرفت است، تصدی اش به عنوان رییس جمهور را در ماه سپتامبر سال گذشته با دعوت از طالبان به پیوستن به حکومتش آغاز کرد – هرچند آن‌ها از سال 2004 هر سه انتخابات را با خشونت و تهدید مختل کرده بودند. این که انتخابات برگزار شد و انتقال مسالمت‌آمیز و مطابق به قانون اساسی قدرت در افغانستان صورت گرفت، نشان داد که طالبان در برابر تلاش‌های ناتو به رهبری امریکا که در این کشور به دستاوردهایی نایل آمده بودند، برنده نبود.

اما هنوز صلح باید در افغانستان تأمین و تحکیم شود. جامعه جهانی می‌داند که طالبان توسط پاکستان ابقا شده و کلید صلح در پاکستان است. آنجاست که غنی تلاش کرده است آن را بیابد.

غنی گزینه‌های اندک داشت. پیش‌نهادهای او به پاکستان هرگز دلالت بر اعتماد او به اسلام‌آباد یا خامی او نمی‌کند. در جریان یک دهه گذشته، پاکستان برای طالبان و شبکه حقانی پناهگاه‌های امن فراهم کرده است و زمانی که خواسته است تلاش‌ها در زمینه‌ی گفت‌وگوهای صلح را خنثا کرده است.

با این وجود، احتمالا غنی فکر کرد که ارزشش را روابط با پاکستان را بهبود ببخشد؛ چون مقصر دانستن‌های دوامدار پاکستان توسط حامد کرزی، رییس جمهور پیشین، در افغانستان صلح نیاورد. اما همزمان با افزایش خشونت طالبان، غنی در یک نشست گروه بین المللی تماس در افغانستان، در 21 ماه می، گفت که اطمینان دهی نواز شریف مبنی بر این که اسلام‌آباد اجازه نخواهد داد از خاک پاکستان علیه افغانستان استفاده شود، در عمل پیاده شود. آخرین بیانیه‌های غنی واضح می‌سازد که پاکستان آنچه که شریف گفت انجام خواهد داد، انجام نمی‌دهد.

ملاحظات پاکستان

از دیروقت بدینسو سیاست پاکستان در قبال افغانستان توسط دو ملاحظات برجسته هدایت داده شده است که ممکن است واشنگتن و دیگر کشورهای عضو ناتو آن را درک کرده باشند. اما رهبران غربی از اقدام براساس آنچه که احتمالا درک کرده اند، خودداری کرده اند.

نخست، فرض سیاست پاکستان غلط است. پاکستان افغانستان را منطقه‌ای برای رقابت با هند برای داشتن نفوذ بیشتر در جنوب آسیا می‌داند. حاکمان پاکستان، ملکی‌ها و نظامی‌ها، فکر می‌کنند که باید بیشترین تلاش شان را به خرچ داده و از نفوذ هند در کابل جلوگیری کنند. در حقیقت این ایالات متحده و متحدانش در ناتو است، نه هند، که از سال 2001 راه برگشت طالبان به کابل را مسدود کرده اند. اگر ناتو برنده باشد، یک رهبر طرفدار طالبان و قطعا طالبان به قدرت نخواهند رسید. در حقیقت افزایش خشونت طالبان شهادت می‌دهد که ناتو نباخته است و هم چنان از طرف بنیادگراها تحت فشار قرار می‌گیرند؛ اما غرب آماده نیست که برای برنده شدن در افغانستان هزینه انسانی و پولی بپردازد.

دوم این که پاکستان به دنبال حملات یازدهم سپامبر درک کرد که نمی‌تواند مبارزه با طالبان را رد کند و موجب خشم امریکا شود. نظر به گفته‌ی مشرف، رییس جمهور پیشین پاکستان، رییس جمهور جورج بوش تهدید کرده بود که اگر پاکستان به نیروهای ضد القاعده نپیوندد، این کشور را چنان بمباردمان خواهد کرد که «به قرن حجر برگردد». پس پاکستان شیوه‌ی وعده به شکار طالبان را به هدف دریافت کمک‌های نظامی ایالات متحده در پیش گرفت. این استراتیژی- اگر واقعا بتوان آن را استراتیژی نامید- در زمان ریاست جمهوری اوباما که ظاهرا مشتاق است قبل از ترک قدرت در ماه جنوری 2017 به استثنای 1000 سرباز تمام نیروها را از افغانستان خارج سازد، تحرک بیشتری اختیار کرده است. این امر صرف می‌تواند طالبان و مربیان پاکستانی آن‌ها را متقاعد سازد که برای تقویت موضع شان زمان در اختیار دارند. در عین زمان، احتمالا ایالات متحده به امید این که پاکستان با تروریزم مبارزه خواهد کرد، بیش از یک میلیارد دالر را به این کشور کمک خواهد کرد.

آنچه که اسلام‌آباد در یک دهه گذشته به صورت واضح از قراردادنش در نقش متحد امریکا علیه تروریزم به دست آورده است این است که هند و ایالات متحده را در مورد مسایل افغانستان از هم جدا نگهداشته است. برخی از امریکایی‌ها که از دو پهلو بودن آن آگاهند، این کشور را یک «دشمن در لباس دوست» می‌دانند؛ اما تعداد کسانی که در واشنگتن حاضرند جدا پاکستان را برای خوشنود کردن هند از دست بدهند یا تا هنگام شکست طالبان نیروهای امریکایی را در افغانستان نگهدارند، زیاد نیستند. پاکستان توانسته است کمک‌های هنگفت امریکا را به دست بیاورد؛ چون واشنگتن می‌خواهد باور کند که ارتش پاکستان برای تنبه کردن و شکست دادن طالبان کمک می‌کند. خلاصه این که پاکستان اهمیتش را در جنوب آسیا با آموزش تروریستان حفظ می‌کند؛ اما وعده می‌دهد و به نظر می‌رسد که با آنها مبارزه می‌کند.

غنی سخت تلاش کرده است به نگرانی‌های پاکستان رسیدگی کند. او پاکستان را ستود و تصمیم گرفت تعداد اندکی از مقام‌های امنیتی را برای آموزش به پاکستان بفرستد. به این دلیل او از سوی حامد کرزی، رییس جمهور پیشین و برخی از وزیران پیشین به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. هم‌چنان به نظر می‌رسد که غنی با به حالت تعلیق درآوردن معامله اسلحه با هند، به پاکستان پیش‌نهاد صلح داده باشد.

مهم‌تر از همه او از پاکستان نخواسته است علیه طالبان افغانستان جنگ راه‌اندازی کند؛ بلکه صرف آن‌ها را به گفت‌وگوهای صلح هدایت کند. در جریان چندین سال، مقام‌های پاکستانی و طالبان در چندین گفت‌وگوی صلح شرکت نکرده اند؛ اما این با ترغیب طالبان به آتش بس توسط اسلام‌آباد یکسان نیست. آنچه که واضح است این است که پاکستان تاکنون نه تمایل و نه توانایی به متقاعدساختن طالبان برای کار در راستای یافتن یک راه حل دیپلماتیک نشان داده اند. نتیجه [سفرهای دوجانبه] بیشتر بین کابل و اسلام‌آباد و گفت‌وگوهای اخیر با طالبان در دوحه بوده است. دور دیگری از گفت‌وگوهای محرمانه به کمک چین در غرب این کشور در اواخر ماه می‌ناکام ماند. این گفت‌وگوها هیچ برآیندی نداشتند چون طالبان یک دنده باقی مانده‌اند که خروج ناتو باید پیش شرط گفت‌وگوها باشد. در عین زمان تهاجم تابستانی آن‌ها ادامه داد.

متأسفانه شاید حق با کرزی ثابت شد. او از ارتش پاکستان که طالبان را آموزش می‌دهد، انتظار ندارد که آن‌ها را به گفت‌وگوهای صلح بکشاند. درعین زمان رهبری طالبان در کویته، شهر شمال غربی پاکستان پناه برده‌اند و ناتوانی یا بی‌میلی آشکار چین برای متقاعد ساختن پاکستان به تلاش بیشتر حتا برای دستیابی به آتش بس، چه برسد به توافق سیاسی، شگون دوام بی‌ثباتی در افغانستان است. غنی نه می‌تواند به چین و نه به پاکستان برای کمک به آوردن صلح در کشورش تکیه کند. اکنون سیاست واشنگتن چه خواهد بود؟ که جنگ علیه طالبان ادامه یابد؟

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *