شهباز ایرج
خبرهایی که از فاریاب میرسند دلگرم کننده نیستند. آخرین مقاومتهای مردمی در منطقه قرایی واقع در ولسوالی المار، حکایت از کشته و مجروح شدن سی رزمندهی مردمی دارد. در جریان درگیریهای سنگین بیست و چهار ساعت گذشته، بیست تن از نیروهای مقاومت مردمی نیز به دست طالبان اسیر شده اند.
داکتر نقیب الله فایق، عضو پارلمان که این روزها همراه با نیروهای مردمی به خطوط مقدم جنگ رفته، در یکی از آخرین پستهای فیسبوکیاش نسبت به حمایت نیروهای دولتی از مقاومتهای مردمی، ابراز نومیدی کرده است.
او از نجات یافتن سیصد تن از رزمندگان مردمی از محاصرهی طالبان در قرایی المار خبر داده و گفته است که آنها با دادن تلفات سنگینی خود را از معرکه نجات داده اند اما اگر در انتظار کماندوهایی مینشستند که کابل وعدهی اعزام شان برای شکستن محاصره را داده بود، حتما حالا همه کشته میشدند.
نمایندگان فاریاب در پارلمان خبر داده اند که طالبان در ولسوالیهای شیرین تگاب، دولت آباد، پشتون کوت و خواجه سبزپوش شماری از نیروهای پلیس را سربریده اند.
در هفتههای گذشته روستاهای زیادی میان نیروهای مردمی و طالبان دست به دست شده اند و به نظر میآید سکوت سوال برانگیز و دیر جنبیدنهای کابل میلههای تفنگهای مقاومت در فاریاب را هم به خاموشی سوق داده است.
نزدیک به یک و نیم ماه پیش از این بود که معاون اول ریاست جمهوری، جنرال عبدالرشید دوستم، شامگاهی در محل اقامتش در کابل گزارشهای هشدار دهندهیی در مورد تحرکات اعضای طالبان و گروه داعش در فاریاب را دریافت کرد.
فردای آن روز این موضوع را در جلسهی شورای امنیت مطرح کرد و گفت که طرفداران و حامیان حکومت در ولسوالیهای فاریاب در معرض تهدید قرار گرفته اند.
جنرال دوستم اصرار میکرد که فاریاب دروازهی شمال است و اگر در فاریاب جلو پیشرویهای طالبان و داعش گرفته نشود، در هیچ ولایت دیگر آنها را نمیتوانیم مهار کنیم.
ظاهرا به نگرانیهای این جنرال کارکشته توجه چندانی نشد و او در پیامی از هواداران خود در فاریاب خواست سعی کنند از ناموس و امنیت خود با هرچه در توان دارند دفاع کنند.
این پیام او باعث دلگرمی مقاومتگران شد و آهسته آهسته گروههای کوچک و بزرگ مقاومت در سراسر فاریاب شکل گرفت اما دست این گروهها تقریبا خالی بود در حالی که دشمنانشان، که گفته میشود به وسیله فرماندهانی از اوزبیکستان و جمهوری چچن اداره میشود، به صورت حیرت آوری با بهترین سلاح و بیشترین مهمات تجهیز شده اند.
طالبان در سال 1375 خورشیدی در اولین یورش گستردهیشان به شمال، از فاریاب رخنه کردند و هنوز خیلیها ورود قطار بی سروپایی از موترهای جنگی را به یاد دارند که شامگاهی از طرف ولسوالی بلخ وارد شهر مزارشریف شدند، موترهای جنگییی که در شتاب پیروزمندانهی شان تنها بیرقهای سپید و ریشهای سیاه را میشد در آن هوای نیمه تاریک، در حال اهتزاز دید.
کسانی که در کابل ادارهی امور نظامی را در دست دارند ممکن است شاهد ماجراهای گذشته شمال و اهمیت آن برای رقم خوردن ماجراهای متعاقب آن نبوده باشند اما لااقل این مثل قدیمی را باید شنیده باشند که آدم عاقل دوبار از یک سوراخ گزیده نمیشود. حالا فاریاب همان سوراخ و ما هم همان آدمهای عاقل!