به بامیان سفر کرده‎اید؟

کاوون خموش

بی‌بی‌سی

بخش دوم و پایانی

اینترنت ۳G  در دوردست‌های بی‌برق

ما به ولسوالی یکاولنگ بامیان هم رفتیم که جایی دور از مرکز است اما امنیت آن از کابل هم بهتر است و سفر به آن در هر زمانی از شب و روز خطری بزرگ پنداشته نمی‌شود.

جاده‌ بامیان تا مرکز ولسوالی یکاولنگ که حدود صد کیلومتر است آسفالت شده. در ولسوالی‌ها و روستاهای بامیان برق نیست اما مردم از انرژی آفتابی برای روشن کردن خانه‌ها استفاده می‌کنند.

در بازار ولسوالی یکاولنگ مغازه‌های فروش ابزار کامپیوتر و موبایل نمونه‌هایی است از وسعت تکنولوژی در افغانستان. اینترنت پر سرعت نسل سوم در بسیاری از روستاها و در نقاط مرتفع و جاهایی که با کوه‌ها پوشانده نشده، فعال است و جاده‌های خاکی، رفت و آمد را در این روستاها حداقل در مواقعی که بارش برف و باران نیست، آسان کرده است.

مالداری و زراعت کار اصلی روستایی‌یان است و ما از خوردن و نوشیدن قیماق (خامه)، مسکه (کره) و شیر و دوغ در روستای چمن این ولسوالی سیر نشدیم.

اما هم‌چنان دست‌رسی به مراکز مجهز بهداشت و درمان، حمل و نقل، امکانات رفاهی و ادارات خدماتی از دغدغه‌های اصلی روستانشینان است.

راه جلریز

هنگام برگشت هم پرواز منظمی نبود و ما مجبور شدیم از راه زمین بیاییم، هشدارهای امنیتی را به گوش گرفتیم و دوباره خود را با ظاهری ساده که جلب توجه نکند برای سفر زمینی آماده کردیم.

معمولا راننده‌ها قبل از راه افتادن با دوستان خود تماس می‌گیرند و در مورد راه می‌پرسند و بعد راه مناسبی را انتخاب می‌کنند. راننده ما را هنگام برگشت از مسیر جنوب، که از کوتل (گردنه) حاجی‌گگ، ولسوالی جلریز و میدان‌شهر ولایت میدان وردک می‌گذرد آورد.

حوالی ظهر به راه افتادیم، حدود یک ساعت از مرکز بامیان تا پایان گذرگاه حاجی‌گک که بزرگ‌ترین معدن آهن افغانستان در آن‌جا است، جاده خاکی است اما از آن به بعد تا کابل که ناامن‌تر هم است جاده یک سر آسفالت شده است اما کار کوتل حاجی‌گک نیز به دلیل تهدیدهای امنیتی با کندی پیش می‌رود و جاده‌ای که این گذرگاه را به مرکز بامیان وصل کند هم به دلایلی از جمله امنیت تا هنوز تکمیل نشده است.

من اولین باری بود که از این راه م‍ی‌گذشتم، نام جلریز لرزه به اندام می‌اندازد و از مناطق شدیدا ناامن در این مسیر است.

اخیرا در درگیری‌هایی که در این ولسوالی صورت گرفت، شورشیان به تعداد زیادی از پوسته‌های امنیتی حمله کردند و دست‌کم ۲۲ پلیس محلی را به شکل فجیعی کشتند.

این پوسته‌ها را از نزدیک دیدیم، بیشتر پوسته‌ها در میان خانه‌های مردم در کنار جاده عمومی بود که حالا یا به کلی تخریب شده و یا هم با خاک یک سان شده است.

برای من که در مسیر راه هر از چندی، جای انفجار ماین‌های کنار جاده را می‌دیدم، این که هر لحظه ممکن است ماین دیگری در رود، ناخوشایند و ترسناک بود. در مسیر پوسته‌های امنیتی کم است. در ولسوالی جلریز در نزدیکی پوسته‌های منهدم شده یک پوسته بزرگ روی تپه دیده می‌شد که از دور به نظر می‌رسید آسیبی به آن نرسیده است.

در ورودی کابل، نیروهای ارتش، امنیت ملی و پلیس عابران را بازرسی می‌کنند تا کسی از این مسیر که انتهای شاهراه جنوب قندهار و هرات هم است چیزی به مرکز انتقال ندهد. هرچند موتر ما بازرسی و متوقف هم نشد اما حضور نیروهای امنیتی در این ورودی‌ها و در شاهراه برای شهروندان افغان که عمدتا از این راه‌ها سفر می‌کنند، دل‌گرمی بزرگی است.

بامیانی‌ها می‌گویند کساد بازار گردش‌گری ریشه در مسیرهای ناامن به این ولایت دارد. خیلی‌ها مشتاق سفر به بامیان هستند اما کم‌تر کسی جرات می‌کند که صد دل یک دل کند و از این مسیرهای پر فراز و نشیب که روایت‌های بدی از آن دست به دست شده عبور کند.

خواست اصلی بامیانی‌ها و بسیاری از افغان‌ها از حکومت مرکزی هم همین است؛ اگر در کشور امنیت سراسری آورده نمی‌تواند حداقل راه های رسیدن به چند تفریح‌گاه و جاهای گردش‌گری در کشور را امن کند تا بسیاری از افغان‌هایی که موفق به دیدن جاهایی مثل بند امیر و واخان بدخشان نشده‌اند، مجال سفر بیابند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *