جنسیت و قدرت در گفت‌وگوهای آنلاین – بخش هشتم

سوزان سی.هرینگ

مترجم: معصومه عرفانی

بخش هشتم

بااین‌حال، تمام نویسندگانی که در رابطه با اینترنت می‌نویسند، با سایت‌هایی که زنان را در محدوده‌ی روابط و جذابیت‌های جنسی تعریف می‌کنند، مشکلی ندارند. کیبی (1997) چنین بحث می‌کند که وقتی زنان صفحه‌های اینترنتی و وب‌سایت‌های شخصی به‌راه می اندازند، کنترلی بر این بازنمودها از تن و شخصیت خود به‌عنوان یک زن، در فضای آنلاین، اعمال می‌کنند و الزامی نیست که واکنش کسانی مانند توبز بر آن‌ها تاثیرگذار باشد. دسته‌ای از فمنیست‌های طرفدار آزادی جنسی، از حق زنان برای استفاده و تولید پورنوگرافی و این‌که در اینترنت به دنبال فرصتی برای ابراز خود باشند، حمایت می‌کنند. این دسته از فمنیست‌ها، شرکت زنان در پورنوگرافی را راهی برای توان‌مندسازی و آگاهی بخشی و هم‌چنین منبعی برای درآمد مالی می‌بینند.

اما در نهایت، نمی‌توان گفت تمام بازنمودهای زنان در وب، به شکل کلیشه‌ای جنسی هستند. کیبی (1997) و بلیر و تاکایوشی (1999)، به وب‌سایت‌هایی اشاره می‌کنند که توسط زنان و برای زنان ساخته شده‌اند. وب‌سایت‌هایی که بازنمودهای سنتی از جنسیت را فرومی‌پاشند؛ برای مثال، زنان را در حیطه‌هایی که براساس عرف جایگاه آن‌ها نیست، فعال و قدرت‌مند نشان می‌دهند و از طرف دیگر، گاهی نیز از تصاویر رایج سنتی به این منظور استفاده می‌کنند (مانند تصاویر زنان خانه‌دار در دهه‌ی 1950). محتوای چنین سایت‌هایی، «صریح و روشن» و «هوش‌مندانه» توصیف شده‌اند و گفتمان متفاوتی و بنیادبراندازی را درکنار گفتمان‌های سنتی جنسیتی به‌راه انداخته‌اند.

تجاری‌کردن

بزرگ‌ترین تغییر برجسته و تاثیرگذار بر اینترنت در سال‌های اخیر، تجاری‌شدن شبکه‌ی جهانی وب بوده است. این تجاری‌شدن، که با ختم بودجه‌ی ایالات متحده‌ی آمریکا برای تامین هزینه‌های حمایت‌کننده در 1995 شتاب گرفت، دری را برای نفوذ رسانه‌های عمومی به اینترنت باز کرد و هم‌چنین، فرصت‌هایی را برای کارآفرینان شخصی برای آغاز تجارت‌های آنلاین خلق کرد. ادعا شده است این پیشرفت‌ها به سود زنان هستند که در واقع مصرف‌کنندگان اصلی اقتصاد جهان اول به‌شمار می‌آیند، اما به‌شکل سنتی از کنترل و مالکیت در فضای تجاری حذف شده‌اند.

وب را می‌توان به‌عنوان یک رسانه‌ی همگانی در نظر گرفت. وب، مخاطبان گسترده‌ای دارد و مطالب بسیاری توسط افراد یا سازمان‌ها در آن برای بازدیدکنندگان منتشر می‌شوند. اگرچه که کم‌تر احتمال دارد بازدیدکنندگان وب، نسبت به رسانه‌های همگانی سنتی مانند تلویزیون، تنها نقش مصرف کننده‌ی مطالب را داشته باشند.

هم‌چنین، وب، به‌شکلی افزایشی به راهی برای انتشار رسانه‌های چاپی تبدیل شده شده است. یک شرکت رسانه‌ای چندملیتی به نام تایم وارنر، در یک اعلان عمومی در جنوری 2001، گفت که یک ارایه‌دهنده‌ی بزرگ خدمات اینترنتی را با یک مجموعه‌ی رسانه‌ای ادغام کرده است که اخبار تلویزیون را به‌نشر می‌رساند، کتاب‌ها و مجلات را چاپ می‌کند، و صاحب یک کمپانی آماری نیز می‌باشد. شرکت ادغام‌شده‌ای از رسانه‌های همگانی که منافع و علایقش در اینترنت و خارج از آن، تقریبا به‌طور کامل توسط مردان کنترل می‌شوند.

در همین حال، قرارگرفتن بنرهای تبلیغاتی در وب‌سایت‌های شخصی، می‌تواند یک فعالیت سودآور باشد. این امر می‌تواند به نوعی، «منشا قدرت عمومی مردمی» آنلاین را از طریق بهبود یک صفحه‌ی وب‌سایت شخصی به یک فضای تجاری، افزایش بدهد. تعدادی از وب‌سایت‌های زن‌محور که در این گروه قرار دارند، مانند «Cybergirl» و «Women.com»، قابل مقایسه با مجله‌های علاقه‌مندی‌های عمومی هستند و در اصل افرادی باتجربه از جنبش‌هایی مانند «زین» را استخدام کرده‌اند. بااین‌حال، اگرچه این صفحه‌ها توسط زنان و برای زنان، برای فراهم‌آوردن مطالب سیاسی و علمی و روشن‌فکرانه ایجاد شدند، بسیاری از این سایت‌ها، اکنون به شکلی روزافزون، نیازهای جریان اصلی در اجتماع را ارایه می‌دهد. بنابراین «Women.com» که در 1993، به‌عنوان رشته‌ای برای اتصال زنان به یکدیگر و فراهم‌آوردن امکان یک انجمن برای گفت‌وگوهای آنلاین، به کار آغاز کرده بود، اینک مطالب آن تنها شامل نسخه‌های آنلاین جریان اصلی در مجلات زنان می‌شود، مانند «کتاب سرخ (Redbook)»، «جهان‌بین (Cosmopolitan)»، و «خانه‌داری خوب (Good Housekeeping)». مشهورترین سایت زنان، «Village»، توسط یک زن تاسیس شد اما از آن زمان به‌بعد، یک مرد عهده‌دار مدیریت آن است: این سایت «توصیه‌های برای لباس نوزادان، تقویم بارداری، رژیم‌های لاغری و نصیحت‌هایی برای خرید» ارایه می‌دهد و چهارچوبی خلق می‌کند که زنان را به‌عنوان افرادی که مسایل آن‌ها در درجه‌ی دوم اهمیت است و نیازی دایمی برای پرورش خود دارند تا مورد پسند دیگران قرار بگیرند، محدود می‌کند. براون (2000)، گرایش محتویات در جریان اصلی را به تجاری سازی نسبت می‌دهد و به‌طور خاص، به نیاز برای تولیدکنندگان وب‌سایت‌ها، تا در رقابت میان رسانه‌های عمومی بیشترین سود را به‌دست بیاورند.

قوانین و علاقه‌مندی‌هایی که براساس فرهنگی جنسیت‌زده کلیشه‌سازی شده‌اند، در الگوهای استفاده از وب نیز انعکاس داده می‌شوند. برطبق گزارش مدیا متریکس، زنان، اکثریت بازدیدکنندگان از وب‌سایت‌های فروش اسباب‌بازی، خریده‌فروشی، و صفحات پزشکی و سلامتی را تشکیل می‌دهند. درحالی‌که، مردان در نقطه‌ی مقابل، در سایت‌هایی اکثریت هستند که شامل محتوایی تکنیکی، اطلاعاتی اقتصادی، ورزشی و خبری باشند. پاسخ جوامع تجاری به چنین یافته‌هایی این است که تبلیغات آنلاین را با درنظرداشت خطوط جنسیتی هدف قرار دهند، که در نتیجه کلیشه‌های شیءانگارانه‌ی بیشتری درمورد زنان شکل می‌دهد. بنابراین، اگرچه وب می‌تواند زندگی زنان (و مردان) را به‌گونه‌ای مناسب‌تر بسازد، به‌نظر نمی‌آید تا بتواند عدم تقارن جنسیتی موجود را هم‌سطح کند.

در عین حال، اگر تجاری‌کردن باعث شود تا تعدادی از زنان از این فضا سود ببرند، خود این امر باعث توان‌مندسازی آن‌ها از طریق جذب سرمایه می‌شود و آن‌ها می‌توانند تغییرات دور از دست‌رس بیشتری را به‌وجود بیاورند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *