جنسیت و قدرت در گفت‌وگوهای آنلاین – بخش دهم

سوزان سی.هرینگ

مترجم: معصومه عرفانی

بخش دهم

این رویه، از کنش اجتماعی تا تکامل فردی، سازگار با روندی گسترده‌تر در اینترنت است؛ جایی که گفتمان‌های اجتماعی و مبحث دموکراسی مشارکتی، از نظر اهمیت، در درجه‌ی پایین‌تر از تجارت و سودگرایی قرار دارند که به‌طور فزاینده اهمیت می‌یابند. هر دو گرایش، بخشی از تغییر فرهنگی بزرگ‌تری در جهان غرب در مسیر دست‌یابی به تکامل فردی هستند، که شکوفایی اقتصادی موجب آن شده است –که این شکوفایی تاحد زیادی در خود بخش تکنولوژی اطلاعاتی در دهه‌ی 1990 به‌وجود آمده است. در دوره‌های توسعه‌ی اقتصادی، منابع متعددی به عموم مردم اجازه‌ی سودبردن می‌دادند که موجب کاهش آشفتگی‌های اجتماعی می‌شد. درمقابل، فعالیت‌های اجتماعی در دوره‌هایی از نزول اقتصادی، زمانی که تعصبات در توزیع منابع بیشتر آشکار هستند، شکوفا می‌شوند. آرپنت (Arpanet)/ اینترنت در فضایی از تورم اقتصادی و نرخ بیکاری بالا در ایالات متحده‌ی آمریکا در دهه‌های1960 و 1970، توسعه یافت. این دوره، هم‌چنان، زمان شکوفایی آرمان‌های اجتماعی (ازجمله فمنیست) بود؛ آرمان‌هایی که  درکی از اینترنت به‌عنوان فضایی دموکراتیک و اجتماعی را برای نخستین کاربرانش همراه داشت.

بررسی

با ارایه‌ی شواهدی مرتبط به جنسیت دررابطه با دسترسی آنلاین، گفت‌وگوهای اینترنتی، و شبکه‌ی جهانی وب، اکنون ما برمی‌گردیم به بررسی این‌که شواهد تا چه وسعتی از این ادعا حمایت می‌کنند که اینترنت، برابری جنسیتی را ترویج می‌دهد. البته، پاسخ تاحدی بستگی به این دارد که شخص، چگونه «برابری» را تعریف می‌کند. ازطرفی، اینترنت به‌عنوان یک تکنولوژی به‌سرعت روبه‌رشد و فعال، فرصت‌هایی بی نهایت برای ایجاد گونه‌های جدیدی از تجارت و ارتباطات ساخته است که هم مردان و هم زنان از آن سود می‌برند. زنان، مانند مردان، در گفت‌وگوهای اینترنتی شرکت می‌کنند، گروه‌های گفت‌وگو راه می‌اندازند، صفحه‌های اینترنتی می‌سازند، وارد فعالیت‌های سرمایه‌گذاری در فضای آنلاین می‌شوند، و علاوه‌براین، برخلاف روزهای نخست، تعداد زیادی از زنان نیز مانند مردان در فضای آنلاین حضور دارند.

اگرچه نتیجه‌گیری درمورد توقعاتی که درمورد پتانسیل‌های موجود در اینترنت برای خلق برابری جنسیتی وجود دارد، مشابه به این ادعا است که زنان و مردان در فضای آفلاین برابر هستند، چرا که هردو از تلفن استفاده می‌کنند، مدیریت جلسات را برعهده دارند، کتاب می‌نویسند، یا تجارت‌های شخصی آغاز می‌کنند، و نیز تقریبا به اندازه‌ی مساوی در میان جمع بالغان تحصیل‌کرده‌ی دانشگاهی حضور دارند. درحالی‌که بخشی از مردم، در حقیقت نیز این را به‌عنوان سندی از برابری جنسیتی می‌پذیرند، تعدادی نیز ممکن است این مسئله را ذکر کنند که مردان در فعالیت‌های بالارتبه‌تر حضور مفیدتری دارند، کم‌تر با موانع روبه‌رو می‌شوند و درآمد بیشتری نسبت به زنان دارند. به‌عبارت دیگر باید گفت که حضور زنان در آن فعالیت‌ها، اگرچه مهم است، اما آنچه انجام می‌دهند و آن‌چه برای آن فعالیت‌ها دریافت می‌کنند، مشابه نیستند. صاحبان کمپانی‌های تلفن، مدیران مراکز آموزشی، ناشران کتاب، و کنترل‌کنندگان منابع مالی (اگر کنترل حکومت، قدرت نظامی و مذاهب را ذکر نکنیم) –به‌عبارت دیگر، تمام کسانی که قدرت را در بالاترین سطوح اعمال می‌کنند-، تقریبا همه مرد هستند. اگر اصلا در اینترنت، تفاوتی در موقعیت زنان و مردان وجود دارد، این تفاوت در چه حدی است؟

از بسیاری جهات، اینترنت وضعیت اجتماعی جنسیت‌زده‌ی موجود را در سطحی بزرگ‌تر بازتولید کرده است. کنترل بر سطح بالایی از منابع، زیربنا، سازمان و محتوای اینترنت، بیشتر توسط مردان اعمال می‌شود. یک فعالیت مهم در اینترنت -پورنوگرافی-، نه تنها تا حد زیادی توسط مردان کنترل می‌شود، بلکه زنان را به‌عنوان ابژه‌ی جنسی برای استفاده‌ی مردان ارایه می‌کند. توصیف زنان براساس ویژگی‌های جنسی، به فضاهای ظاهرا خنثا و بی‌طرفی مانند چت‌های تفریحی و صفحه‌های شخصی وارد شده‌اند. در حیطه‌های جدی مانند گروه‌های گفت‌وگوهای آکادمیک، زنان کم‌تر سهم می‌گیرند و کم‌تر پاسخی به آن‌ها داده می‌شود. هم‌چنین، این ضرورت که زنان نیاز دارند تا گروه‌های خود را برای گفت‌وگو از علایق شخصی‌شان شکل بدهند، به این اشاره می‌کند که فعالیت‌های پیش‌فرض در اینترنت، علایق مردان را مورد ملاحظه قرار می‌دهند. این شواهد، تداوم نابرابری جنسیتی در زمینه‌های آنلاین، برطبق سلسله‌مراتب مشابه امتیاز مردان بر زنان در فضای آفلاین را نشان می‌دهند.

مورد دیگری که پیش‌بینی می‌شد اینترنت از آن طریق به برابری جنسی کمک کند، تشخیص‌ناپذیر و بی‌اهمیت‌ساختن تفاوت‌های جنسیتی بود. آشکار است که این اتفاق هرگز نیفتاد؛ تفاوت‌های سنتی جنسیتی، به گفت‌وگوهای اینترنتی، سبک گفت‌وگوها و الگوهای نابرابری و آزار و اذیت، و نیز به فضای وب، در تصاویر، محتوا و الگوهای گفت‌وگو در این فضا وارد شدند. ولی درعین‌حال، زنان خودشان انتخاب می‌کنند تا جنسیت خود را نشان بدهند، گرچه می‌توانند ناشناخته بمانند. هم‌چنین آن‌ها تصاویری نشان‌دهنده‌ی جنسیت (شامل پورنوگرافی) ارایه می‌دهند، هم‌چنان‌که خودشان انتخاب می‌کنند تا به وب‌سایت‌های تجاری که محتوای آن‌ها کلیشه‌های جنسیتی نشان‌دهنده‌ی جریان اصلی هستند، سر بزنند. این مسئله ما را به این پارادوکس راهنمایی می‌کند: اگر ساختارهای سنتی جنسیتی برای زنان زیان‌آور هستند، چرا زنان، درزمان پذیرش یک تکنولوژی جدید، به شکلی فعال در حفظ آن‌ها نقش می‌گیرند؟

چندین توضیح احتمالی برای توضیح این تناقض می‌تواند ذکر شود. زنان جوان‌تر و تحصیل‌کرده که جزو کاربران امروز اینترنت هستند (در تقابل با کاربران تحصیل‌کرده‌ی نخستین)، ممکن است برای درک نابرابری جنسیتی در سازوکارهای تجاری و اجتماعی آنلاین با شکست مواجه شوند. این ساختارها –مخصوصا از آن‌جا که انعکاس‌دهنده‌ی  ساختارهای آفلاین هستند-، ممکن است به نظر آشنا، مناسب و طبیعی برسند. علاوه‌براین، باتوجه به فراوانی فرصت‌هایی که اینترنت در حال حاضر ارایه می‌کند، آن‌ها ممکن نیست خود را خارج از محدوده احساس کنند، چرا که می‌توانند هرچه بخواهند در فضای آنلاین انجام بدهند؛ ازاین‌رو، ممکن است وجود گرایش‌های نظری و مادی را در این فضا درک نکنند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *