صلح با چه کسی و در کجا؟

 

محمد آصف دادگر

‌صلح، واژه‌ای که برای هر شنونده‌ای آرامش می‌دهد و هراس و تهدید و حشت و خشونت را از بین می‌برد. در نگاه مردم افغانستان صلح چه معنایی دارد؟ این همه مدت که همواره دولت‌مردان افغانستان از پشت تربیون‌های مختلف شعار «والصلح خیر» را سردادند، چه چیزی را به دست آوردند؟ یا برعکس، چه ‌چیزی را از دست دادند؟ چه فرصت‌هایی را تلف کردند یا چه فرصت‌هایی را ایجاد کردند؟ آیا فضایی برای پرواز کبوتر صلح در آسمان افغانستان وجود دارد؟

‌افغانستان کشوری است که سال‌ها میدان نبرد این و آن بود. این کشور تجربه‌‌ی تلخ جنگ‌های خانمان‌سوز و بنیاد‌برافگن را داراست و آثار مخرب آن تا اکنون بر جبین ملت هویدا و آشکار است. با این حال، مردم این مرز و بوم عاشقانه منتظر فرشته‌ی نجات بودند که بتوانند ذریعه‌ی آن خویشتن را نجات دهند و گرد و خاک آوار‌گی و بی‌چاره‌گی را از سر و صورت‌شان بزدایند. حکومت افغانستان با تأسیس شورای عالی صلح قدم بلندی را در راستای تأمین صلح برداشت و در ادامه‌ی این راه، راه‌های گوناگون، از جمله برادر خطاب کردن گروه‌های مخالف دولت، را شعار خود ساخت؛ غافل از این که در شرایط حاضر، کبوتر صلح کشور یک بال دارد و نمی‌تواند حرکت کند. این کبوتر‌ زخم‌خورده بارها صدمه دیده و توسط شکارچی‌های مختلفی با تاکتیک‌های متنوعی چون بمب بین دستار تا بین مقعد آسیب دیده است! و حکومت طی این مدت، دیگر پذیرفته است که دشمنان واقعی صلح، همان‌هایی‌اند که می‌بایستی «برادر» خوانده شوند، که در واکنش به این سیاست‌های دولت، منتقدان زیاد نوشته‌اند و نقدهای زیادی وارد شده‌اند.

گرچه رییس جمهور کشور همواره با برادر خواندن طالبان آن‌ها را به بازگشت به صلح و زندگی مسالمت‌آمیز دعوت کرده؛ اما افسوس که از یک دست صدا نمی‌خیزد. رییس جمهور پا از این فراتر گذاشت‌ و هر از گاهی شعار صلح را سر می‌دهد و سفر‌های بیرون از کشور برای رسیدن به این هدف را بیش‌تر کرده است و همین‌طور مذاکره و نشست‌های متعدد با کشورهای همسایه، به خصوص پاکستان که نقش کلیدی در تأمین صلح یا نقطه‌ی مقابل آن دارد. گرچه زمانی چراغ سبزی از طرف طالبان با ایجاد دفتر قطر برای کرزی نشان داده شد؛ اما این روزنه‌ی امید هم بسته شد و باز همان بازی موش و گربه. صدای دولت و شورای عالی صلح، کار‌گر نیفتاد و هنوز که هنوز است، پیام مثبتی مبنی بر پیوستن رهبریت طالبان به صلح، به کسی نرسیده است، بلکه خشونت‌ها همه‌روزه افزایش می‌یابند و آمار نا‌امنی و جنایت‌ رو‌ به رشد است و مهم‌تر از همه این که برادران ناراضی، افغانستان را به حیث طرف مذاکره برای صلح نمی‌پذیرند. و خود که بیگانه‌ستیز افسانه‌ای است، با بیگانگان به مذاکره می‌پردازد، آن‌هم بر سر‌ مسئله‌ی بین‌الافغانی به تعبیر ارگ‌نیشینان. از سوی دیگر، هزینه‌هایی که برای دست‌یابی به صلح به مصرف رسیده‌اند، برای مردم کشور خیلی گران بوده است و قیمت آن برای صلح‌خواهان کمر‌شکن؛ تا جایی که برهان‌الدین ربانی، رییس شورای عالی صلح را در این راه قربانی دادند و از هدف‌شان دست نکشیدند. بعد از اتفاق افتادن هر‌حادثه‌ای، حکومت با برادر خواندن طالبان بار دیگر آنان را دعوت به آشتی کرد. واقعیت این است که طالبان هیچ‌گاهی حکومت افغانستان را به رسمیت نشناخته و آن را به حیث طرف اصلی در مذاکرات صلح نپذیرفته است. بنابراین، آسمان افغانستان جایی برای پرواز کبوتر سفید صلح ندارد در عوض به نظر می‌رسد این فضا باید در بیرون از آسمان کشور جست‌وجو ‌شود. برای آخرین‌بار اندک فضایی در قطر با ایجاد دفتر سیاسی طالبان ایجاد شد، که آن‌هم به‌زود‌ترین فرصت بسته شد و تلاش‌هایی که برای فعال‌سازی این دفتر صورت گرفته بود، همه اثری بر مذاکرات صلح‌ نگذاشتند و حکومت افغانستان بار دیگر به بن‌بست مواجه شد. گرچه حکومت افغانستان همواره صلح را در پاکستان جست‌وجو می‌کند و تلاش دارد به واسطه‌ی دولت پاکستان به این هدف دست یابد؛ اما این پاکستان است که هیچ‌گاهی از در دوستی وارد نشده و به خواسته‌های حکومت کابل جواب روشن نداده است. حامد کرزی بیستمین سفرش را نیز به پاکستان انجام داد تا هم‌کاری‌های همه‌جانبه‌ی حکومت پاکستان را با خود داشته باشد و تلاش‌هایش برای دست‌یابی به صلح دوام‌دار نتیجه بدهند و این مهم را به نام خود ثبت کند؛ اما تا‌هنوز که هنوز است، همه‌ی این تلاش‌ها و سفرها و مذاکره‌ها، نتیجه‌ی عینی و ملموسی در پی نداشته‌اند و دولت پاکستان اگرچه به ظاهر وعده‌ی هم‌کاری می‌دهد، اما در باطن هیچ‌کاری نکرده است. روند دست‌یابی به صلح برای حکومت و ملت افغانستان دو مفهوم متفاوت دارد و این صلح‌خواهی از تیغ تیز نقادان در امان نبوده و همواره از آن به عنوان روند ناکام یاد شده است و نتایج به دست آمده از این روند، برای ملت افغانستان چیزی جز اتلاف وقت و مصرف بود‌جه‌ی دولت نبوده است. آخرین موضع‌گیری دولت افغانستان در قبال مذاکرات به هدف تأمین صلح در افغانستان، نیز ادامه دارد. دولت افغانستان نیز بر این مسأله پافشاری می‌کند که رهبریت و ابتکار عمل مذاکرات صلح، به دست دولت افغانستان باشد. چیزی که تا حال، واقعاً چه از سوی مخالفان دولت و چه از سوی آمریکا به عنوان حامی ‌دولت افغانستان، بی‌پاسخ مانده است. با درک وضعیت موجود، به نظر می‌رسد هرنوع قضاوت و پیش‌بینی در مسئله‌ی تأمین صلح و جلب نظر مخالفان دولت، سخت است و فقط منتظر باید ماند و باید دید که چه پیش می‌آید.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *