چندین دهه جنگهای خانمان سوز در افغانستان، بیکاری و نبود امنیت، نمایش غمباری از پناهجویان افغان را به اجرا درآورده است؛ نمایشی که به صورت قاچاق از طریق دریاها و مسیرهای پُر خطر افغانهای پناهجو را به سر منزل مقصود رهنمایی میکند. در طی سالیان اخیر، عدهای زیادی از افغانهای پناهجو راهی استرالیا شدهاند؛ با عبور از بحرالکاهل و سوار شدن بر قایقهاییکه هر آن ممکن سرنشینانش را در دل آبی بحر رها کند. پس از آنکه دولت استرالیا قوانین سختگیرانهی را در قبال پناهجویان وضع کرد و مرزهایش را به روی پناهجویان بست، پناهجویان زیادی در کمپهای اندونیزیا و جزایز نزدیک به استرالیا گیر کرده و دچار سرنوشت رقتباری شدند.
در یک چنین وضعیت، پناهجویان در کمپ «پنتیانک» در جزیره «کالیمانتن بارات اندونیزیا» دست به اعتصاب غذایی زدند. این پناهجویان که بیشتر شان افغان هستند، از صبح تا شام در زیر شلاق باران نشسته و غذا نمینخوردند. آنان خواستار انتقال کسانی که قبلاً پناهنده شناخته شدهاند، به کمپ آزاد شدند و نیز ماهها بود که به پروندههای آنان رسیدگی نمیشد، کیسآفسر نداشتند تا از آنان مصاحبه بگیرد و نیز بیش از یک سال میشد که دچار مرضیهای گوناگون جلدی (خارشتک) شده بودند. این اعتصاب تاکنون 35 تن را راهی بیمارستان کرده است.
با مهدی فداکار، پناهجوی افغان در کمپ پنتیانک که یکی از اعتصاب کنندهها است، گفتوگویی داشتم. مهدی از نبود امکانان صحی، عدم رسیدگی به پروندهی مهاجرت آنان، نبود کیسآفیسر و مریضی که پناهجویان ساکن در این کمپ به آن مبتلا شدهاند، یاد کرده و گفت این عوامل باعث شد تا دست به اعتصاب بزنیم.
مهدی برای من گفت: «ماههاست کیسآفیسر نداریم، آنهایی که کارت مهاجرت از سازمان ملل دریافت کردهاند هیچ کاری برای شان صورت نگرفته و به کمپهای آزاد منتقل نشده، مریضی خارشتک گرفته که داکتران از تداوی آن عاجز هستند؛ در اول میگفتند ساری نیست ولی حالا تمامی بچهها را گرفته. برای همین پنج روز اعتصاب کردیم. هیچ رسیدگی به خواست ما نشده است. تنها کارمندان کمپ وعدههایی میدهند که قبلاً هم گفته بودند.»
مهدی میگوید ما در حدود 260 نفر هستیم. بقیه ماهیگیرانی هستند که از ویتنام و دیگر کشورها است. از دریا دستگیر شده و به حیث زندانی در کنار ما هستند اما آنها زندانی هستند و ممکن آزاد شوند. هنوز خبری از سفارت افغانستان هم نیست.
ذکریا هاشمی از دیگر پناهجویان افغان در اندونیزیا است. وی گفت در پایان روز پنجم همه خسته شده بودند. اما به اعتصاب پایان دادیم ولی به خواستههای مان آنطوری که باید میرسیدیم، نرسیدیم.
وی در تماس تلفنی با من گفت: «ما چهار خواست داشتیم. اول، بخش صحت و معالجه بود؛ مریضیهای جلدی گوناگون پیدا شده بود، هژده ماه، شانزده ماه و کمتر میشد که با آن مبتلا بودیم. خواست دیگر ما این بود که از ما مصاحبه بگیرند. بچهها خواهان کیسآفسر بودند. خواست سوم ما این بود که آنهایی که پناهنده شناخته شده بودند، باید به هوتلهایی که بیرون از کمپ است، انتقال مییافتند که چندین ماه میشود این کار نشده است. خواست چهارم ما در مورد کسانی بود که یکبار جواب برگشت گرفته بودند.»
ذکریا در ادامه گفت: «خواست صحی ما قبول شد. گفتند ما تمامی فرشها را آتش میزنیم و لباسهای نو میدهیم. در بخش کیسآفسر گفتند در ماه آینده میآید. در بخش برگشتیها جواب درست ندادند. حوصله بچهها سر رفته بود، گفتند از اینکه هیچ نتیجه نگیریم، همین نتیجه را قبول کردیم. فعلا بچهها همه به اتاقهای شان برگشته. حدود 30 یا 32 نفر از جمع ما در شفاخانه تاهنوز بستر هستند. اما متاسفانه جوابی را که میخواستیم به آن نرسیدیم. این جوابها را در اول هم داده بودند.»
ذکریا گفت تا همین لحظه که با شما صحبت میکنم، هیچ کسی از سفارت افغانستان یا کدام هیئتی به نمایندگی از افغانستان یا سفارت افغانستان نیامده است.
به وزارت امور مهاجران و عودت کنندگان افغانستان تماس گرفتم و جویای معلومات در زمینه شدم. اسلام الدین جرئت، رییس مطبوعات این وزارت برایم گفت که تقریباً بالاتر از 4000 تن در سه کمپ، در اندونیزیا حضور دارند. افغانهای پناهجو که اکنون در اندویزیا هستند، از اندونیزیا به حیث یک کشور ترانزیت به مقصد کشور استرالیا استفاده میکنند. ما از نزدیک با آنها ارتباط داریم. در جریان کارهای سازمان ملل و دیگر نهادهای بینالمللی هستیم.
آقای جرئت میگوید: «چندین بار کمیساریای سازمان ملل پروندههای اینها را انتقال داد و به بررسی گرفت. در ارتباط به اینکه چهگونه از طرف دولت استرالیا پذیرش بیابند، پروندههای پناهجویان مورد بررسی قرار دارد. در جریان هستید که در پایان سال 2013، 60 تن از افغانهای که در اندونیزیا در خواست پناهندگی برای کشور سوم را داده بودند، پذیرفته شدند و به استرالیا رفتند. این تلاشها اکنون هم جریان دارد.»
در دیگر کشورها برای پناهجویان یک سری امکانات فراهم میشود، حق کار و حق رفتن به شهر را دارند اما در اندونیزیا این حق را برای افغانها نمیدهند. زیرا اندونیزیا استدلال میکند که متعهد به کنوانسیون جینوا نیست ولی موارد حقوق بشری پناهجویان را رعایت میکنند.
پارلمان استرالیا در 13 اگست 2012 قانونی را تصویب کرد که براساس آن پناهجویانی که وارد خاک استرالیا میشوند به جزایر مانوس و نارو برگردانده میشوند. طبق این قانون پناهجویان بایستی به سازمان ملل مراجعه کنند و بعد از آن درخواست پناهندگی به استرالیا را بدهند. دولت جولیا گیلارد این قانون را به اجرا در آورد و اکنون دولت ترنبول نیز به پیروی از دولت قبلی مطابق این قانون رفتار میکند. همچنان مطابق این قانون مشارکت بیشتر کمیساریای ملل متحد در امور پناهندگان و سازمان بینالمللی مهاجرت در طرح بررسی درخواستهای پناهندگی ذکر شده است.
از کیهان فرهمند، یک تن از افغانهایی که در استرالیا رسیده است، درباره وضعیت افغانهایی که در استرالیا هستند، پرسیدم. وی گفت که دولت استرالیا همان قانون خلاف مهاجرت را عملی میکند و وضعیت افغانهای پناهجو در بلاتکلیفی است. او برای من نوشت: «وضعیت آنعدهی که بعد از سال 2012 آمدهاند چندان خوب نیست. تمامی شان در بلاتکلیفی بسر میبرند. قرار بود برای این عده از مهاجرین ویزای موقت سه ساله و پنج ساله بدهد، فعلا تنها یک «ایالت نیو سوت ولز» حاضر شده تا این سیاست را اجرا کند؛ روند اجرای کار هم بسیار کُند است. قوانین ویزای موقت هم بسیار قید است. مثلا حق سفر رفتن را ندارد؛ تنها در صورتی میتواند سفر کند که وزیر مهاجرت این اجازه را بدهد که در بیشتر موارد نمیدهد. یکی از شرطهای ویزه پنج ساله این است که باید در شهرهای دور دست برای کار برود. مثلا در ایالت نیو سوت ولز دارنده این ویزه حق ندارد در شهرهای سیدنی، ولنگان، و نیوکاسل سکونت کند. ویزه سه ساله این محدودیت را ندارد.»
شاه رضا ناصری، یکی دیگر از افغانهایی است که سه سال قبل به استرالیا رسیده است. او گفت روزهای سختی را تحمل کردیم. ناصری بعد از اینکه در استرالیا پناهنده قبول شده، به سفارت افغانستان مراجعه کرده و پاسپورت گرفته است. میگوید کسانیکه ویزه سه ساله در استرالیا دارند میتوانند کار کنند، درس بخوانند و به دولت مالیه بدهند. از کمکهای بشردوستانه برخوردار شده میتوانند اما گفت که معلوم نیست دولت تا چه سطحی اجازه تحصیل میدهد.
ناصری در گفتوگویی که با وی داشتم، چنین گفت: «کسانی که ویزهی پنج ساله دارند دولت برایش جای تعیین میکند. معمولا در جاهای روان میکند که نزدیک شهر نیست. بعد از دو ونیم سال یا 36 ماه اگر پناهنده بتواند برای دولت ثابت کند که از دولت پول مُفت نخورده و کار کرده یا درس خوانده از یک ویزهی دیگری برخوردار میشود. این ویزه در واقع یک راهی است که پناهنده را به ویزه دایمی میرساند.»
وی در ادامه صحبتهایش در مورد همکاری سفارت افغانستان گفت: «وقتی وارد خاک استرالیا میشوی، همه را دور هم جمع کرده و بعضی چیزها را میگویند و راهنمایی میکنند. مشکل در این است که همگی با یک صدا در جواب سوالی که آیا میخواهید با کشور خود تان در تماس شویم، نه میگویند. در غیر این صورت ممکن سفارت همکاری بکند یا نکند. من به سفارت پس از رسیدن به استرالیا، رفتم. برخورد نیک دارند.»
اما رییس مطبوعات وزارت مهاجران و عودت کنندگان افغانستان در تماس تلفنی که با وی داشتم گفت: « با کشور استرالیا یک تفاهمنامه داریم. با سفیر آن کشور در داخل افغانستان و همچنان طی سفرهای رسمی مقامات دولت افغانستان و همچنان سفارت افغانستان در استرالیا در این باره صحبت شده است. از سال 2007 به بعد استرالیا در پی این است که یک عده از افغانها را دیپورت کنند ولی ما نپذیرفتهایم و این باعث شده که دولت استرالیا افغانها را دیپورت نکند. تنها یک مورد دیپورت در سال گذشته داریم. ما از طریق گفتوگوهای دیپلوماتیک تلاش میکنیم استرالیا را قناعت بدهیم که هرگونه تصمیمی را که استرالیا میگیرد، باید مطابق به شرایط افغانستان باشد.»
اندونیزیا کشور مهاجر پذیر نیست و کنوانسیون جنوا در امور پناهندگان را امضا نکرده است و پناهجویانی که در کمپهای این کشور به سر میبرند باید خود شان را برای منتقل شدن به عنوان پناهنده به نمایندگی سازمان ملل در امور پناهندگان برسانند تا از این طریق پناهنده شناخته شده و درخواست پناهنده شدن به کشور سومی را بدهند. مطابق به معیارهای کمیساریای سازمان ملل و سازمان بینالمللی مهاجرت، پناهجویان ابتدا باید واقعی بودن ادعای شان را ثابت کنند تا به عنوان پناهنده شناخته شوند. بعد از این مرحله این کمیساریا پروسه اسکان مجدد در کشور سوم را آغاز میکند که الزامی نیست تا این پناهجویان حتما در استرالیا قبول شوند.
مشخص نبودن زمان مصاحبه، وضعیت بهداشتی ناسالم، رفتارهای ناشایست مسئولان این کمپها و طولانی بودن رسیدگی به پرونده پناهجویان از طریق سازمان ملل، زندگی سخت و گاهی کشنده در کمپهای اندونیزیا و جزایر دیگر، پناهجویان را وادار به کارهایی میکند که گاهی غیر قابل پیشبینی است.