منبع: واشنگتن پست
برگردان: حمید مهدوی
دوهفته بعد از فروپاشی معدن زغال سنگ که 23 کشته برجا گذاشت، سراجالدین به سوراخهای زمین، جایی که پسرش معراجالدین زنده دفن شده بود، درآمد. جسد معراجالدین را یافتند، اما سراجالدین میخواست لباس، کلاه ایمینی و تمام یادبود پسر 18 سالهاش را جمعآوری کند و برایش اهمیتی نداشت که این یادبودها تکه و پاره شده باشند.
قرار بود این معدن زغال سنگ اهالی این دهکدهی کوچک را از فقر نجات دهد، اما برعکس، این معدن اهالی این دهکده را به ماتم نشاند و این پرسش را برانگیخت که فروپاشی این معدن تقصیر کیست. دولت ادعا میکند که طالبان این معدن را منفجر کرده است، اما اهالی روستا میگویند که بیکفایتی دولت عامل اصلی فروپاشی این معدن است.
معدنچیان آبخورک را چه کسی کشت؟ حقیقت این است که این سوال چالش بزرگی را منعکس میسازد: بیاعتبار بودن دولت بعد از یک دهه. مقامهای دولتی خیلی زود جنگجویان دشمن را عامل اصلی فجایع و جرمها میخوانند. اما سوال اینجاست، اگر شورشیها تهدید جدی است، پس مسئول فساد و سو مدیریت کیست؟
صنعت معدن در افغانستان بزرگترین امید این کشور در راستای رشد و توسعهی اقتصادی پنداشته میشود که هماکنون بهشدت وابسته به کمکهای خارجی است؛ کمکهایی که بعد از خروج نیروهای ایالات متحدهی امریکا از کشور بهشدت کاهش خواهد یافت.
معدن آبخورک که یگانه امید نجات اهالی این روستا از فقر دانسته میشد، بعد از فروپاشی مسدود شده است. نظر به گفتههای پولیس، اهالی قریه که از فروپاشی این معدن به خشم آمده بودند، مهندسان دولتی را با چوب میزدند.
سراجالدین میگوید: «احساس میکردیم که همهچیزمان را از دست دادهایم. همهی ما به خشم آمده بودیم». اهالی آبخورک در ولایت شمالی سمنگان از گذشتهها میدانستند که آنها برروی ثروت معدنی خوابیدهاند. در این قریه زغال به سطح زمین رسیده بود. سالها اهالی این قریه زغال را با بیل جمعآوری کرده و خانههایشان را گرم میکردند، اما در سال 2010 مهندسان دولتی به منطقه رفتند و سرکی که این معدن را به سایر نقاط افغانستان وصل میکرد، قیرریزی کردند. قیرریزی این سرک بخشی از برنامهی توسعهای معادن زغال سنگ محسوب میشد. این در حالی است که معادن زغال سنگ دولتی در سراسر کشور متلاشی شدهاند و قراردادهای کشف معادن آهن و مس به شرکتهایی از چین، هند و کانادا واگذار شدهاند.
گزارشی که از سوی بانک جهانی در مورد منابع معدنی افغانستان در سال جاری به نشر رسید، این منابع را بزرگ و به شکل بیمانندی دست نخورده خواند. کارل ایکن بیری، سفیر ایالات متحدهی امریکا در افغانستان بعد از راهاندازی معدن زغال سنگ آبخورک گفت: «معادن و ترکیبات هایدورکاربن، امیدهای اصلی مردم افغانستان برای دستیابی به یک اقتصاد خودکفااند».
امید برای فرار از فقر
سراجالدین زمانی را به یاد میآورد که اصرار داشت فرزندش در معدن ثبت نام کند. به آنها در بدل 9 ساعت کار، 4 دالر پرداخت میکردند و این مبلغ از دو برابر اوسط مزد در افغانستان هم بیشتر است. بیشتر از نصف مردان این روستا در این معدن مصروف کار بودند. در این گوشهی کشور، جایی که شورشگری بهندرت دیده میشود، نجات از فقرِ ستمگر، چالش بزرگی است. سراجالدین گفت: «ما احساس میکردیم که بالاخره راهی برای تأمین معیشت خانوادههایمان یافتهایم».
به تاریخ 14 ماه سپتامبر سراجالدین در مزرعهی گندمش که یک هکتار بیش نیست، مصروف کار بود. انفجار بزرگی زمین را تکان داد. سراجالدین به ساعتش نگریست، 1 بعد از ظهر. درست زمانی که کار معراجالدین شروع میشد.
او دوان دوان خود را به معدن رساند، بخشی از معدن فرو ریخته بود. آتشی زبانه میکشید و کسانی که خود را از معدن بیرون کشیده بودند، به خاطر استنشاق گازهای سمی، نفس نفس میزدند. روستاییان زمین را با دست میکندند. بعد از سه روز 23 جسد به شمول معراجالدین را از زیر زمین بیرون آوردند. در این جریان 27 نفر دیگر زخمی شده بودند.
در نهایت، اهالی روستا به این نتیجه رسیده بودند که مهندسان دولتی مقصر اصلی این فاجعه هستند. آنها استواری پایههای چوبیای که معدن برآن ایستاده بود را درست ارزیابی نکرده بودند. آنها همچنین در ارزیابی میزان مهلک گاز میتان در این معدن ناکام بودند. آنها بعد از فروپاشی این معدن سریعا عکسالعمل نشان ندادند، آنها در تهیهی دارو (دوا)، بنداژ و اکسیجن برای مجروحان ناکام بودند.
اسلامالدین که در این فاجعه نصف صورتش بهشدت سوخته بود، گفت: «آنها هیچچیز را به اندازهی کافی نداشتند؛ چوبهایی که به حیث پایه در این معدن استفاده شده بودند، خیلی ضعیف بودند». پژوهشگران در کابل بارها تأکید کردهاند که در معادن افغانستان هیچمیکانیزمی برای جلوگیری از تجمع گاز میتان که عامل انفجارهای بزرگ است، وجود ندارد. این محققان همچنین دریافته بودند که معدن آبخورک به صورت خاص فاقد هرگونه ایمینی؛ مانند سیستم تهویهی هوا و تجهیزات برای اندازهگیری میزان گاز است. یما تورابی گفت: «آنها حقوق کارگر را رعایت نمیکنند».
حملهی مورد مناقشه
وزارت معدن گفته است که درست چندساعت قبل از انفجار، کارمندان این وزارت میزان گاز و ساختار ایمینی این معدن را بررسی کرده بودند و هیچمشکلی نیافته بودند. نظر به گفتههای این وزارت، طالبان در حملهای، این معدن را واژگون کردهاند.
صدیق عزیز، سخنگوی وزارت معدن در مصاحبهای گفت: «حمله براین معدن برای طالبان یک هدف آسان بود. در این منطقه طالبان نفوذ دارند». عبادالله مجاهد، ولسوال ولسوالیای که این معدن در آن موقعیت دارد نیز اظهارات دولت مرکزی را بازگو کرد. وی گفت که طالبان اخیرا در 50 مایلی جنوب آبخورک حملاتی را راهاندازی کرده بودند و یکی از رهبران طالبان از دیروقت بدینسو قصد حمله بر آبخورک را داشته است. وی همچنین گفت که گزارشهایی از دو مرد مسلح مشکوکی به او رسیده است که شام قبل از وقوع این فاجعه در اطراف این روستا آمد و شد کردهاند.
آقای مجاهد خاطر نشان کرد که این افتضاح در زمان بدی پیش آمد. او برای راهاندازی سه معدن دیگر زغال سنگ در این دهکده بهشدت کار میکرد. مردم از این گزارش دولت نا خوشنود بودند. از سقوط رژیم طالبان در سال 2001 بدینسو، اهالی این روستای کوچک و دور افتاده هیچشورشیای را ندیدهاند. آیا در مورد حضور شورشیها در روستایشان شک دارند؟
با رشد صنعت استخراج معدن در افغانستان، فجایعی که در این معادن اتفاق میافتند، نیز به امر عادی تبدیل شدهاند. در نتیجهی فروپاشی یک معدن در سال 2011 در ولایت بغلان، یازده نفر جانشان را از دست دادند. معدنچیان سالانه در رویدادهای کوچک به دلیل فروریختن معدن یا مسمومیت کشته میشوند. گهگاهی طالبان هم در صنعت معدن دخالت میکنند. در ماه آگست مردان مسلح پنج کارمند وزارت معدن را ربوده بودند.
اگر رویداد آبخورک را یک حادثه بدانیم، این حادثه مرگبارترین حادثه در نوع خود در طول تاریخ افغانستان بوده است. این واقعه زمانی به وقوع پیوست که دولت افغانستان میخواست در مورد بزرگترین قرارداد استخراج معدن در افغانستان با چین، دوباره وارد گفتوگو شود. این قرارداد سه میلیارد دالر ارزش دارد و کار آن 30 سال به طول میانجامد.
محمد اکرم غیاث، معاون پیشین وزارت معدن که در سال 2010 از مقامش استعفا داد، گفت: «وزارت معدن هیچگاه به صورت درست بر روند استخراج معادن زغال سنگ نظارت نداشته است. این یک تلاش است– یک بهانه است– تا قصور خود را پنهان کنند».
دولت پیوسته تلاش کرده تا بیکفایتی خود را با مقصر دانستن طالبان در این گونه حوادث پنهان کند و این کار خشم مردم را برانگیخته است.
وقتی که مکتبهای دخترانه مسدود میشوند، دولت طالبان را مقصر میداند، حتا اگر بزرگان سنتی روستا مسئول مسدود شدن مکتبها باشند. زمانی که آدمربایی اوج میگیرد- مانند آدمرباییها در جلالآباد و هرات- طالبان مسئول هستند. برخی از مقامهای افغان میگویند که ادامهی شورشگری طالبان برگزاری انتخابات سال آینده را ناممکن میسازد، اما عدهای دیگر میگویند که آنها میخواهند در قدرت سهیم شوند. هرآنچه که فاجعهی آبخورک را باعث شد، شواهد آن نیز با قربانیان این فاجعه زیر کوههای زغال و خاک دفن شدهاند و دولت میخواهد که استخراج زغال در این ولسوالی از سر گرفته شود.
معدنچیان میگویند که آنها زمانی به کار بر میگردند که علت واقعی این فاجعه مشخص شود. ده روز بعد از فروپاشی این معدن، آبخورک هنوز عزادار است. اهالی این روستا قبرستان جدیدی را ساختهاند– تپهی شهیدان- جایی که این 23 قربانی دفن شدهاند.
معدن به شکل ترسناکی خاموش است. هزاران پوند زغال روی هم افتادهاند. وقتی باد میوزد، ابری از خاک سیه را بر فراز روستا میفرستد. برای سراجالدین چیزی که در مورد این فاجعه واضح است، این است که اگر علت این فاجعه طالبان یا غفلت مهندسان باشد، مقصر اصلی دولت است.