امیر؛ رویای پرواز سفید و ذلت یک سفرنامه‌ی سیاه

بهادر غزنوی

محمد اسماعیل خان، فرمانده پیشین جهادی در حوزه‌ی غرب کشور اخیرا پس از انتشار بیانیه‌ی عذر‌خواهی جنرال دوستم، گفته که مجاهدین نیازی به عذر‌خواهی ندارند. او در این مصاحبه‌اش به نحوی از اقدامات و سیاست‌هایی که پیامدهای ناگوار برای افغانستان به بار آورده، دفاع کرده و جنگ ویران‌گر داخلی را در دو حوزه‌ی حق و باطل عنوان کرده که گویا یکی برای حق، باطل را کوبیده و کشور را ویران کرده است. آقای اسماعیل خان مستقیما با اشاره به جنگ‌های ویران‌گر داخلی در سال‌های دهه‌ی 90 میلادی، یکی از جناح‌هایی که مشارکت فعال در جنگ داشته را حق دانسته و دیگری را باطل و از یورش‌ها و حملات خونین، مرگ‌بار و ویران‌گر به گفته‌ی او‌ «جناح حق!» علیه باطل حمایت کرده است. اظهارات اسماعیل خان و این که او حاضر به معذرت‌خواهی از مردم افغانستان نیست، هیچ‌تغییری نه در سیاست افغانستان به وجود می‌آورد و نه هم با عذر‌خواهی یا نخواهی او آبی از آب تکان می‌خورد؛ اما ایستادگی لجوجانه‌ی وی بر موضع جنگ‌افروزانه‌اش و دفاع از جنگ‌های ویران‌گری که صدها هزار کشته، کشور‌ی آواره و مردمی پریشان را به مردم افغانستان و نسل امروز تحویل داد، نشان دهنده‌ی غربت عدالت در این جغرافیا می‌باشد. این امر نشان می‌دهد که هنوز‌هم تا رسیدن به عدالت راه‌های زیادی فاصله داریم. مردم افغانستان برای رسیدن به عدالت باید از کوره‌های ناهموار و دژهای آهنینی عبور کنند که با پول، قدرت و اسلحه در مسیر عدالت قرار گرفته‌اند.

بدون تردید تاریخ چهار‌ دهه‌ی اخیر افغانستان مملو از خون، جنایت، قصاوت و سیاهی‌هایی هستند که بر انسان این سرزمین گذشته است. در این مدت میلیون‌ها انسان این سرزمین بی‌رحمانه قربانی بازی‌های سیاست شدند، تمام زیرساخت‌های اقتصادی و اجتماعی از ریشه ویران شدند و رنج، عقده، حقارت و پریشانی تنها ارمغانی بود که به نسل امروز رسید. در این مدت خون انسان افغانی بی‌رنگ و حیاتش بی‌ارزش شد و مجاهدین با تفنگ و گلوله‌ای که مفت به دست می‌آوردند، زندگی افغان‌ها را یکی پی‌ دیگری نیز مفت می‌گرفتند. در این مدت به تعداد گلوله‌ها و باروت‌هایی که در این کشور از شرق و غرب و دور و نزدیک وارد گردیدند، جسد و زخمی تحویل داده شد و به سنگینی غم هر‌عزیزی، عقده و کینه تولید گردید. اکنون این نسل مانده با عقده‌های تلنبار شده در درون که یک روزی باید بترکد و از عاملان آن پاسخ دریافت کند.

در طول این مدت هیچ‌کبوتر‌ سفیدی (برای قربانیان) وجود ندارد و تمامی جریان‌های سیاسی و نظامی و شخصیت‌های دخیل در معادلات سیاسی و نظامی کشور به نحوی در این جنایت‌ها دست داشته‌اند. هر‌کس به اندازه‌ی توان و نقشش در معادلات سیاسی و نظامی افغانستان آدم کشتند و ویران کردند. به همین ترتیب، همه به نحوی قربانی بوده‌اند. افشار نمونه‌ی زنده‌ی این جنایت است. چه کسی قربانیان افشار را باطل می‌داند؟ آیا می‌شود قربانیان را باطل گفت؟ جغرافیای جنگ شاهد برحال شناخت حق و باطل است. هیچ‌یک از اقوام ساکن در افغانستان از شعله‌های ویران‌گر این چند‌دهه‌ی خونین در امان نماندند؛ همه به نحوی در این تراژیدی شریک‌اند و به شکلی دل و جگر‌شان خون شده‌اند. اکنون نوبت آن است که همه مسئولانه گذشته را بررسی کرده و برای هم‌پذیری، تأمین عدالت و ترمیم شکاف‌ها و تصادم‌های تلخ گذشته، گذشته را آگاهانه و مسئولانه مورد بررسی قرار دهیم. رهبران و فرماندهان باید نشان دهند که همان‌گونه که دل و جرأت جنگ و نبرد را دارند، جسارت عذر‌خواهی و به پیشواز عدالت شتافتن را نیز دارند و تنها در این صورت است که آن‌ها مسئولیت انسانی و ملی خویش را به عنوان حامیان اصلی حاکمیت و عدالت در این سرزمین احیا و تثبیت می‌نمایند.

اما در این میان، گفته‌های اسماعیل خان خنده‌ی مضحک یک کبوتر سیاه بر قربانیان سرخ و سفید سال‌ها شقاوت و ستم است که از پیامدهای یک مبارزه‌ی ضد‌استعماری تحمیل شده است. امیر به جای این که جبین سیاهش را بر ندامت از یک تاریخ غیرانسانی و خونین تکیه دهد، زبان به سخنی گشوده است که رنج قربانی بودن را افزایش می‌دهد و سودای عدالت را مُفت‌تر و مجانی‌تر از این سرزمین می‌کند. تکرار یک جفا به نام حق یا باطل و تکیه بر زبانی که سال‌هاست رنج و درد انسانیت این سرزمین بوده، چه امیدی را برای تأمین عدالت و شکوفایی انسانیت در این سرزمین می‌گذارد؟

اما امیر! قضاوت مردم و تاریخ در برابر آن‌ها آگاهانه و صریح است و هرگز نمی‌توانند خود را در پناه غرور و افتخارات پوشالی پنهان کنند. باید آن‌ها خود پا پیش گذارند و شجاعانه همان‌طوری که از جهاد و مقاومت با افتخار یاد می‌کند، مسئولیت پهلوهای تاریک این چند‌دهه‌ی خونین را نیز به عهده بگیرد و بابت سیاست‌های منفی و اقدامات اشتباه از مردم افغانستان معذرت‌خواهی نمایند. در این صورت، مردم افغانستان آن‌ها را می‌بخشند و آن زمان است که به عنوان قهرمانان و مبارزان راستین ملی تجلی می‌کنند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *