متحد جدید مسکو در افغانستان
منبع: فارین افرز/جاوید احمد
ترجمه: حمید مهدوی
طالبان که زمانی منفور بودند، اکنون از سوی چندین بازیگر قدرتمند منطقهای استقبال میشوند. حتا روسیه، دشمن تاریخی این گروه، اخیراً برای تشریک معلومات استخباراتی علیه دشمن مشترک داعش به این گروه روآورده است. ضمیر کابلوف، فرستادهی ویژه روسیه در افغانستان، اخیراً گفت: «منافع طالبان به صورت عینی با [منافع] ما تطابق دارد». کابلوف، افسر پیشین کی.جی.بی (سازمان استخبارات روسیه) که در اواسط دهه 1990، پس از گرفتاری یک هواپیمای روسی و گروگانگیری هفت روسی توسط این گروه با رهبران آن مذاکره کرد، این همکاری جدید را با استدلال عقلی توجیه کرد و گفت که «طالبان افغانستان و پاکستان گفتهاند که ابوبکر البغدادی را بهعنوان خلیفه به رسمیت نمیشناسند، که بسیار مهم است». با این حال، چنین اتحاد کوتاه بینانه، برای افغانستان و منطقه خطرات امنیتی حیاتی به همراه دارد.
روسیه از دیروقت بدینسو نگران بوده است که جهادیها از منطقهی قفقاز این کشور و جمهوریهای شوروی سابق به صفوف داعش در سوریه و عراق خواهند پیوست و سپس با مهارتها و سلاحهای جدید به کشور بازخواهند گشت. در افغانستان، بهصورت مشخص، روسیه گروه محلی وابسته به داعش را که به دولت اسلامی خراسان شهرت دارد، یک تهدید میداند. گروه وابسته به داعش در افغانستان، از اعضای ناراضی طالبان افغانستان و پاکستان تشکیل شده است و ایالات متحده اخیراً، یک سال پس از ایجادشدن آن در ماه جنوری 2015، آن را یک گروه تروریستی خارجی خواند. از این رو، پنتاگون اکنون به ارتش امریکا اجازه داده است تا علیه داعش در افغانستان دست به حمله بزند.در جریان سال گذشته، این گروه با جنگ برسر کنترل قلمرو و سربازگیری، رهبری طالبان را به چالش کشیده است و نظر به [گزارش] سازمان ملل متحد در 25 ولایت از 34 ولایت افغانستان حضور دارد. این گروه یک تعدادی از مشاوران ارشد و سربازان طالبان را جذب کرده است (که باتوجه به معاش دو تا سه برابر بالاتری که نظر به طالبان به سربازان تازه پرداخت میکند، جای تعجب ندارد). اخیراً این گروه ایستگاه رادیویی رادیو خلافت را راه اندازی کرد تا در برنامهی 90 دقیقهای روزانه به زبان پشتو و دری تبلیغات کرده و محبوبیت کسب کند. در مورد اینکه این گروه چهقدر قدرتمند است، حمایت مالی و مادی از کجا دریافت میکند، چه تعداد سرباز دارد و رهبری مرکزی داعش چهقدر بر آن کنترول دارد، معلومات اندکی وجود دارد. به نظر نمیرسد که محبوبیت این گروه در حال رشد باشد، هرچند جان کمپبل، فرمانده نیروهای بینالمللی در افغانستان، در ماه دسامبر گفت که این گروه در افغانستان بین 1000 تا 3000 جنگجو دارد و اگر به حال خودش واگذار شود، محبوبیتش بیشتر خواهد شد. جانان موسی زی، که تا ماه گذشته سفیر افغانستان در پاکستان بود، ادعا کرد که جنگجویان داعش از طریق پاکستان وارد افغانستان میشوند.
برای مسکو، اینکه داعش در حیاط خلوت خود روسیه قویتر میشود، نگران کننده است؛ بهویژه پس از آنکه روسیه در اواخر سال گذشته علیه شاخه اصلی داعش و تقویت بشارالاسد، متحدش در سوریه، حملات هوایی را راه اندازی کرد. موجودیت چنین گروهی که برای مسلمانان ناراضی جذابیت دارد، در نزدیکی مرز [روسیه] خطر کلانی است. نزدیک به 16 میلیون روس مسلمان هستند، اکثریت آنها سنی مذهب و عمدتاً در منطقهی شمالی قفقاز مستقر هستند. حدود 5 درصد مسلمانان روسیه سلفی یا وهابی اند که محافظه کارترین نوع اسلام است و داعش به آن اعتقاد دارد.
در منطقهی قفقاز، دو جناح ستیزهجو بهطور ویژهای رهبران روسیه را رنجاندهاند: امارت قفقاز که با جبهه النصره القاعده در سوریه ارتباط نزدیک دارد و ولایت قفقاز دولت اسلامی که یک شاخه داعش است. هرچند در آغاز، روسیه گسترش [نفوذ] داعش را یک مزیت میدانست، چون توجه ایالات متحده را از آشفتگی در اوکراین به سمت دیگری جلب میکرد و ستیزهجویان را از قفقاز جذب میکرد، اکنون اما این گروه [برای روسیه] یک مسئولیت است. برآوردهای استخبارات روسیه نشان میدهد که حدود 2400 تن از قفقاز به داعش پیوستهاند. (برآوردهای دیگر نشان میدهد که بین 5000 تا 7000 داوطلب از روسیه و آسیای مرکزی به این گروه پیوستهاند). اگر این جنگجویان از بمباردمان روسیه به دنبال چراگاههای سبز فراری شوند، احتمالاً آنها راهی شرق خواهند شد تا به کشورشان برگردند و راه برگشت از افغانستان میگذرد.
با این حال، برخلاف شرق میانه، جاییکه روسیه موافقتنامههای تشریک معلومات استخباراتی را با عراق، ایران و سوریه امضا کرده است، رسایی و تواناییهای مسکو در افغانستان محدود است. این کشور به سادگی مانند ایالات متحده چیزی شبیه شبکه استادانهای از استخبارات و نظارت انسانی و فنی در اختیار ندارد. این فقدان منابع است که باعث شد روسیه، بهجای همکاری با حکومت افغانستان در مبارزه مشترک علیه تهدید داعش، به دنبال یک شریک غیرعادی در گروه طالبان برود. در چند ماه گذشته، طالبان حملات خشونتآمیز شان علیه حکومت افغانستان را تشدید کردهاند. این گروه به صورت موقت ولایت قندوز را تصرف کرد، حملهای خونینی را در هلمند راهاندازی کرد، کارمندان رسانهای افغانستان را کشت و از شرکتهای مخابراتی افغانستان مالیات محافظتی درخواست کرد. در همین حال، طالبان از سازمان ملل خواسته است تا به عنوان شرطی برای گفتوگوهای صلح، تحریمهایش را بردارد که رهبران این گروه را قادر خواهد ساخت آزادانه سفر کنند و داراییهای مالی شان آزاد شود.
طالبان، به نوبت خود، به کار با روسیه برای یک مدت زمانی علاقهمندی نشان دادهاند، هرچند تعدادی از رهبران طالبان با گروههای مجاهدین روابط نزدیک دارند که شورویها را از افغانستان بیرون راندند. «دیلی بیست» از یک رهبر طالبان نقل قول کرده است که «اگر میتوانیم با غرب صحبت کنیم، صحبت با روسها و همسایههای افغانستان در شمال چه مشکلی دارد؟». مطمئناً، طالبان همکاری روسیه را مسیری برای [دست یافتن] به مشروعیت سیاسی و دست بالا داشتن نسبت به داعش میدانند.
گفتوگوهای جاری میان روسیه و طالبان که قرار گزارشها در سال 2013 آغاز شد، در دایرههای بسته حفظ شده است و از آنجاییکه این گروه به چندین گروه مختلف انشعاب کرده است، مشخص نیست که روسیه با کدام جناح مشخص طالبان کار میکند. در حال حاضر، گفتوگوها میان دو طرف به شکل پنهانی در تاجیکستان انجام شده است که سازمانهای استخباراتی آن مشتریان روسیه بودهاند. گزارشها نشان میدهد که روسیه به طالبان، در بدل کمک آن، انبار کلان اسلحه فراهم کرده است، ادعاهایی که مسکو آن را رد کرده است. در عین زمان، طالبان دستهی 1000 نفری نیروهای ویژه ایجاد و اعزام کرده است، که مسلماً توسط استخبارات روسیه تجهیز شده است تا با داعش بجنگد. گذر زمان خواهد گفت که آیا روسیه حمایتش از طالبان را بیشتر افزایش خواهد داد یا خیر.
گذشته از انگیزهی واقعی امنیتی روسیه، اتحاد آن با یک گروه ستیزهجو که میخواهد حکومت افغانستان را سرنگون کند، با منافع افغانستان مغایرت داشته و خطر تیرگی روابط مسکو با کابل را به همراه دارد. مهمتر از آن، معاملات روسیه با طالبان میتواند ستیزهجویی را علیه حکومت افغانستان تقویت کرده و تلاشها در زمینه برچیدن افراطگرایی از منطقه را پیچیدهتر سازد. علاوه برآن، در رویکرد روسیه در زمینهی مبارزه با داعش تضاد آشکار وجود دارد. از یک طرف این کشور معلومات استخباراتی حیاتی و احتمالاً اسحله را در اختیار طالبانی که مسکو از دیروقت بدینسو آنرا یک سازمان تروریستی میخواند، قرار میدهد؛ اما از طرف دیگر، این کشور همچنان برای حکومت افغانستان اسلحه و سخت افزار نظامی فراهم میکند تا جلو گروههای بنیادگرایی مانند داعش و طالبان را بگیرد.
باید نه با نیازهای امنیتی روسیه برخورد سبکسرانه شود و نه با خطر کلانتر تقویت یک گروه بنیادگرا علیه گروه دیگری. افغانها طبعاً در مورد ناامنی بیشتر نگرانند. براساس یک نظرسنجی اخیر «بنیاد آسیا»، نزدیک به دو سوم افغانها نگران امنیت شخصی شان هستند. افغانهای عادی هیچ تفاوتی میان داعش و طالبان نمیبینند، عمدتاً به این دلیل که این دو گروه تاکتیکهای مشابهی به کار بردهاند و عاملان اصلی ناامنی فزاینده در کشور هستند.
در حال حاضر، روسیه و طالبان متحدان راحتی علیه داعش هستند، تهدیدی که به اندازه کافی کلان است تا سالها خصومت دو طرف را تحت الشعاع قرار بدهد. با این وجود، فرصتهای فراوانی وجود دارد تا این اتحاد نوپای روسیه و طالبان درهم بشکند و پیامدهای خطرناکی برای افغانستان داشته باشد. در پایان، در برخی از روابط عجیب و غریب سیاست ناگزیری نتیجه میدهد، اما نباید به قیمت قمارزدن ثبات افغانستان و امنیت منطقه باشد.