رحمتالله ارشاد
در تازهترین گزارشی که از سوی وزارت مبارزه با مواد مخدر منتشر شده، آمده است که معتادان در افغانستان سال گذشته چهارده و نیم میلیارد افغانی که برابر میشود با سه صد میلیون دالر امریکایی، مواد مخدر خریدهاند. 300 میلیون دالر مبلغ زیادی است. این مبلغ بهویژه زمانی بیشتر میشود که معتادان آن را برای مواد مخدر پرداختهاند. معتادانی که به گمان اغلب قدرت خرید آنها پایین است و حتا تصور نمیشود که معتادان قدرت خرید یک میلیارد افغانی را داشته باشند. اما حالا که قدرت خرید معتادان فراتر از حد تصور و گمان اغلب مردم است، سوال اصلی این است که چرا قدرت خرید معتادان بالاست؟ معتادان 300 میلیون دالر را چگونه به دست میآورند؟
گدایان بیخانواده
کابل، شهر گدایان است. در تمامی جادهها، کوچهها و اماکن پُررفت و آمد، میتوان گداها را دید و صدای آنها را شنید. اما در میان این گدایان، تفکیک این که چه کسی مستحق کمک است، کاملاً دشوار است. بخش وسیعی از تعدادِ گدایان شهر کابل را معتادان تشکیل میدهند. معتادان شهر کابل، هم گدایند و هم مریض و هم معتاد. همان انسانهایی که شب را با چادرهایشان در میان راهروها و سرکها با مواد مخدر صبح میکنند، روزهای شان را با پرسه زدن در چهارراهیها شب میکنند. انسانهای چتل، با موهای تراشیده یا ژولیده، صورتهای زرد و سیاه، چشمان خمارآلود و حلقهزده، لباسهای چرکین و کهنه، حرکات ناموزون و غیرارادی با بوریهای خالی؛ همان چهرههای تکراری و مردان دوچهرهی شهرند، مردانی که شب معتادند و روز گدا. گدایی سادهترین و بیخطرترین راه برای تأمین مصارف اعتیاد و زنده ماندن معتادان کشور است. هرچند که دشوار است بتوان تشخیص داد که یک معتاد گدا هر روز چند افغانی از تکدیگری جمعآوری میکند، اما بدون شک، آنها با تلاش تمام روز قادر به جمعآوری 100 تا 500 افغانی میباشند. جمعآوری پول با تکدیگری، سادهترین راه برای معتادان است. اکثریت معتادان با گداییگری پول جمعآوری میکنند و طبیعی است که بخش وسیعی از پولهایی که از تکدیگری جمعآوری میکنند، در راه تأمین مواد مخدر به مصرف میرسند.
از اینرو، تکدیگری سادهترین و بزرگترین منبع مالی معتادان کشور است و بدیهی است که بخش وسیعی از قدرت خرید معتادان با تکدیگری تأمین میشود. شناسایی تکدیگری به عنوان یک راه و منبع تأمین مالی معتادان و بهرهبرداری از عایدات ناشی از تکدیگری برای خرید مواد مخدر، یکی از عرصههایی است که استراتژی مبارزه با مواد مخدر بایستی به آن اختصاص داده شود. مبارزه با استفادهی مواد مخدر و خرید و فروش آن در سطح داخلی، یکی از نیازهای اساسی مبارزهی حکومت با مواد مخدر است. وزارت مبارزه با مواد مخدر و سایر نهادهای ذیربط حکومتی، ملزماند که برای مبارزهی مؤثرتر با مواد مخدر، با منابع عایداتی آنانی که مصرف کنندههای مواد مخدر و فروشندگان آناند، نیز مبارزه کند. در این صورت، مبارزه با تکدیگری معتادان بایستی بخشی از برنامهای باشد که در راستای مواد مخدر تطبیق و اجرا میشود.
دزدان پُررو و نترس
کابل همانگونه که شهر گدایان است، شهر دزدان نیز هست. از بلندترین مقامهای حکومتی تا کارمندان عادی و حتا شماری از شهروندان، همه دزدند. قصاب با قصابی دزدی میکند، قاضی با قضاوت، بقال با لوبیا، شهرداری با شهر، مقامهای حکومتی با چوکی و حکومت، معتادان با اعتیاد و بدون احتیاط. کم نیستند مواردی که در روز روشن و در انظار عمومی از دکانها، افراد و نهادها دزدی میشوند. این دزدها نه با آمادگی قبلی و حملات سازماندهی شده، بلکه با یک فرد و دو فرد از جان گذشته انجام میشوند و این دزدان معتاداناند. معتادان با گشت و گذار در جادها و کوچهها، وسایل دکانداران را دزدی میکنند. آنها بایسکلها، گادیها، دیگهای بخار، بالونهای گار، کامپیوتر و سایر لوازم قابل فروش را بهسادگی دزدی میکنند و آن را برای به دست آوردن پول نقد به قیمتهای پایینتر به فروش میرسانند. دزدی برای معتادان کار سادهای نیست، اما مجبوریتها آنها را وادار به خطر کردن و قبول تهدید میکند. معتادان برای تأمین پول دست به دزدی میزنند و برای تأمین این امر از هیچچیزی دریغ نمیکنند. لذا دومین منبع عایدات برای معتادان، دزدی است. معتادان با کمال پُررویی و بدون ترس دزدی میکنند. آنها میدانند که اگر گیر بیایند نیز به دشواری جدی مواجه نخواهند شد. مردم آنها را رها خواهند کرد. این رهایی به دلیل اعتیاد است. از اینرو، بیتفاوتی حکومت نسبت به این دزدیها و گذشت مردم نسبت به دزدی آنها، معتادان را به دزدان نترس و پُرروی شهر تبدیل کردهاند. آنها با دزدی پول به دست میآورند و از آن پول برای تأمین مواد مخدر استفاده میکنند.
اخاذی و قتل در پسکوچهها
معتادان آن طوری که ما تصور میکنیم، انسانهای بیحرکت و کمجان و کمزورند، همیشه این طور نیست. شماری از آنانی که معتادند، روزگاری باهوشترین و چابکترین انسانهای دوران خودشان بودهاند. این افراد هنوز هم بعضی مهارتهای استثنایی دارند. شماری از معتادان نسل باز مانده از جنگ و قوماندانهای دوران جنگهای داخلی بودهاند. آنها هنوز هم تواناییهای استثنایی و مهارتهای کافی برای انجام اعمال جرمی را دارند. شماری از معتادان در برخی موارد، بخشی از سازمانهای زیرزمینی قتل و اختتافاند. این معتادان با توزیع پول از سوی سازمانهای مافیایی، نیروی اجرایی این سازمانها را تشکیل میدهند. آنها از طرف شب در پسکوچهها مجری دستورهایی چون اخاذی اجباری، گروگان گیری، اختتاف و حتا قتل میباشند. البته تعداد اندک معتادان از عهدهی این کار بر میآیند و از اینرو درآمد آنها از این درک اندکاند. اما قطعاً افزایش شمار معتادان، کاهش منابع عایداتی و نیاز جدی آنها به تأمین مواد مخدر، ممکن است تعداد آنها را افزایش بدهند و موارد جرمی این نوع قضایا را افزایش بدهند.
از اینرو، بخشی از پولهایی که برای تأمین مواد مخدر از سوی معتادان به مصرف میرسند، از همین راه است. اخاذی، قتل و اختتاف یکی از منابع عایداتی معتادان است و آنها بخشی از پولهایشان را از این راه تأمین میکنند.
بازاریابی باندهای مافیایی
در کنار سایر منابع درآمدزا برای معتادان (تکدیگری، دزدی، اخاذی و قتل)، یکی از خطرناکترین راهها، توزیع پول در میان معتادان است. هرچند که سند موثق در راستای این که ثابت کند به معتادان پول توزیع میشود، وجود ندارد. اما بارها گمانهزنیهایی به وجود آمده که حلقاتِ نامشخص برای معتادان پول و مواد مخدر توزیع میکنند. یکی از این موارد، ادعایی بود که از سوی شماری از چهرههای فرهنگی با معاون دوم رییس جمهور مطرح شد. آنها با استناد بر مشاهدات ساکنان پل سوخته و گفتههای معتادان زیر پل سوخته، ادعا کرده بودند که شماری از باندهای مافیا با حمایت نیروهای پولیس از طرف شب به معتادان مواد مخدر میرسانند. هرچند که این مسئله نه ثابت شد و نه پیگیری، اما این احتمال وجود دارد که سازمانها، باندها و گروههای مشخص دست به چنین کاری بزنند. فروشندگان مواد مخدر مانند فروشندهی محصولات تکنولوژی، برق، ساختمان، آهن آلات، خدمات رفاهی و… نیاز به بازاریابی برای محصولاتشان دارند. پس فروشندگان این محصول برای ایجاد بازار قابل دسترس و مداوم از توزیع مواد در کوتاهمدت و حتا در درازمدت به شکل محدود ابا نمیورزند و ممکن است دست به چنین اقدامی بزنند. توزیع رایگان پول و مواد مخدر به معتادان میتوانند در درازمدت بازار فروش خوبی را برای این گونه سازمانها به وجود بیاورند، پس آنها برای فروش محصولاتشان دست به چنین اقدامی میزنند.
حالا اگر معتادان 300 میلیون دالر را مواد مخدر خریدهاند، بدون شک فروشندگان مواد مخدر 300 میلیون دالر را از درک فروش محصولاتشان به دست آوردهاند. فروش سالانهی 300 میلیون دالر، در بردارندهی سود گزاف برای باندهای فروش مواد مخدر میباشد. فروشندگان مواد مخدر برای فروش بیشتر به دنبال مشتریان بیشتر میباشند. فروش مواد در داخل افغانستان برای فروشندگان مواد مخدر آسانتر از بیرون مرزهاست. آنها بدون کنترول جدی و حتا بدون مافیای قاچاق مواد مخدر، میتوانند هر زمانی با فروشندههای کوچک موادشان را به فروش برسانند. سود گزاف و سهل بودن فروش، همواره باندهای فروش مواد مخدر را تشویق به فروش مواد در سطح داخلی میکنند. آنها برای فروش بیشتر نیاز به بازاریابی بیشتر دارند. پس این باندها برای این که بتوانند در درازمدت سود بیشتری به دست بیاورند، در کوتاهمدت مصارف مالی و توزیع پول را نیز انجام میدهند.
پس سومین راه تأمین منابع مالی برای معتادان مواد مخدر، بازاریابیهای باندهای مافیایی در راستای به وجود آوردن مشتریان بیشتر و ایجاد بازارهای وسیعتر است. باندهای مافیایی با این فرض پول مصرف میکنند تا پول بیشتر به دست آورند. آنها برای ایجاد تقاضا و افزایش اعتیاد، پول توزیع میکنند تا افراد بیشتری معتاد شوند و در نهایت محصولات بیشتری را به فروش برسانند. این راه و این منبع عایداتی را نیز نمیتوان نادیده گرفت. این سازمانها قطعاً وجود دارند و به شکل زیرزمینی در توزیع این پولها دست دارند.
این سه منبع همزمان، با توجه به میزان وِفرت مواد مخدر در افغانستان و نزدیک به دو میلیون معتاد، احتمال این که مبلغ بیشتر از 300 میلیون دالر برای خرید مواد مخدر از سوی معتادان در سال گذشته به مصرف رسیده باشد را افزایش میدهد.